نسخه‌های سطحی برای تورم

نسخه‌های سطحی برای تورم

اقتصاد ایران امروز همان بیمار تب‌داری است كه مشكل اصلی‌اش هم تب نیست و جدی‌تر از اینهاست و عفونتی پشت این تب قرار گرفته كه باید درمان شود.

دنیای قلم - میثم رادپور : مركز آمار ایران پس از مدت‌ها با شكستن سكوت آماری درباره نرخ تورم، از رسیدن شاخص قیمت مصرف‌كننده به 46.5درصد در اسفند ماه سال گذشته خبر داد. اگر این رقم از طرف جامعه كارشناسی پذیرفته شود باز هم عدد بالایی است. اقتصاد ایران امروز همان بیمار تب‌داری است كه مشكل اصلی‌اش هم تب نیست و جدی‌تر از اینهاست و عفونتی پشت این تب قرار گرفته كه باید درمان شود. در مورد تورم كشور هم مشكل اصلی جای دیگری است اما در بسیاری از موارد به جای حل مساله صورت‌مساله پاك می‌شود. اینكه برخی كارشناسان برای كاهش نرخ تورم نسخه‌های سطحی درنظر می‌گیرند شبیه این است كه دو خودرو در یك تصادف شاخ به شاخ به‌ هم بخورند و تجویز خرید بوگیر ماشین شود. تجربه كشورهای با بالاترین نرخ تورم در دنیا نشان می‌دهد كه برخی واحدهای پولی در جهان همانند كشور آرژانتین افت كرده و درنهایت صفر شدند و برای حفظ حاكمیت خود مجددا پول جدید چاپ كردند كه برای ما هم این موضوع دور از انتظار نیست.

تورم 40 تا 50درصدی طی دو تا سه سال گذشته و در كنار آن، گسترش تحریم‌ها مجموعه‌ عواملی را فعال كرده كه شرایط اقتصادی فعلی را به وجود آورده‌اند. 


اینكه دولت توان پرداخت پول تولید برق را نداشته باشد و در تابستان چراغ خیابان‌ها و كارخانه‌ها با توجیه صرفه‌جویی خاموش شوند؛ نشان از چه چیزی دارد جز اینكه اقتصاد ایران با مسائلی فراتر از یكسری شعبده‌بازی و گفتاردرمانی مواجه است؟ 
افزایش رشد اقتصادی و تولید برای كشور رونق اقتصادی به همراه می‌آورد اما تشدید تحریم‌ها كاری كرده كه حتی به لحاظ ساعت كاری هم، بخش مولد و نیروی كار ایران، بسیار كمتر از گذشته كار می‌كنند. اگر مانند گذشته تولید صورت می‌گیرد چرا میزان رفاه كمتر شده است؟ با چاپ پول كه نمی‌توان ارزش افزوده‌ای ایجاد كرد. رفاه مردم كمتر از قبل شده و ركود تورمی با رشد بیشتر قیمت‌ها و كاهش قدرت خرید همراه شده است. این روندی است كه متاسفانه از 12 سال گذشته آغاز شده و حالا ملكی كه حتی 500 میلیون تومان هم نمی‌ارزید 5 میلیارد تومان قیمت‌گذاری می‌شود و مشتری هم ندارد چون توان خرید پایین آمده است. چطور این اتفاق افتاده است؟


بخش اصلی موانع رشد تولید را باید در سیاست خارجی و نگاه به تحریم‌ها دید. اگر قرار است مشكلی مثل تورم حل شود باید این مساله به صورت ریشه‌ای برطرف شود، زیرا در فضای تنش‌زای سیاست خارجی، دومینویی از اتفاقات رخ می‌دهند كه محیط كسب و كار را نسبت به گذشته پر مانع‌تر و فضای سرمایه‌گذاری را ناامن‌تر می‌سازند. 


در ایران این‌گونه است كه بحران‌های ارزی كشور با اضافه كردن ریسك‌های غیرتجاری به مجموعه ریسك‌های دیگر به وجود می‌آیند، به عنوان مثال؛ نرخ دلار 4200 اعلام می‌شود و بلافاصله بگیر و ببند و پیگردهای قانونی برای به دام انداختن واسطه‌ها و دلال‌های ارز و سكه به عنوان اخلالگران اقتصادی شروع می‌شود تا ریسك واسطه‌گری هم بالا برود، اما كشوری كه در تحریم است و شبكه بانكی‌اش از داد و ستد در نظام پولی و مالی بین‌المللی محروم شده آیا به این گونه فعالیت‌ها نیاز ندارد؟ اگر نیاز دارد چرا باید برخورد شود و اگر نیاز ندارد چرا این شبكه به وجود آمده است؟ چرا یك تاجر یا فعال اقتصادی نمی‌تواند در بازار ارز به راحتی و بدون محدودیت معامله كند؟ در صرافی كه نمی‌توان معامله داشت و باید به دنبال دلال‌ها باشد كه در كوچه و پس كوچه هستند و با ترس و لرزی عجیب دلار بخرد یا بفروشد... با این ممنوعیت‌ها و بگیر و ببندها مگر تقاضا برای خرید دلار از بین می‌رود؟ بازار متشكل ارزی، سامانه‌های فروش و تامین ارز نه تنها برای بازار فعلی راهگشا نبودند بلكه تاكنون هیچ دلاری هم جابه‌جا نشده و اصلا كاربردی هم نبوده و مابقی هم كاركردهای مناسبی نداشته‌اند.


امروز كسری بودجه 600-500 میلیارد تومانی وجود دارد و تورم كنونی این رقم را بالاتر می‌برد و این اتفاق منجر به خلق پول برای جبران كسری بودجه می‌شود كه خود به كاهش ارزش پول ملی می‌انجامد. برای بهبود وضعیت و كاهش نرخ تورم، آن‌گونه كه مشخص است، مسیر سیاست‌های كلان دولت باید تغییر كند، چراكه مسیر فعلی تا آنجا كه دیده می‌شود؛ چیزی جز بن‌بست نیست.
 

 

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.