برجام منطقهای ضرورت و نیاز روز
دستیابی به برجام منطقهای یك اولویت راهبردی برای صیانت از منافع ملی است
دنیای قلم -مصطفی اعلایی : تحولات سیاسی بینالمللی بهشدت سیال و پویا است. سیالیت در رقابتهای ژئوپلیتیك از زمان دیجیتالی شدن ارتباطات و اقتصاد توام با ظهور سریع فناوریهای جدید سرعت بیشتری به خود گرفته است. مولفهها و عناصر جدیدی در رقابتها و تخاصم قدرتهای بزرگ و تحولات منطقهای وارد شده كه موجب تغییر صحنهها و ظهور آرایشهای جدید سیاسی، امنیتی، اقتصادی و توسعهای شده و طبعا شكل و جهتگیری منافع را نیز تغییر داده است. بر همین اساس، به نظر میرسد احیای برجام فرامنطقهای با حضور امریكا كه توافقی بر مبنای شرایط یك دهه پیش و مقتضای آرایش گذشته است، اگرچه بسیار مهم و تاثیرگذار است، ولی در وضعیت فعلی یك اولویت برای حفظ منافع نیست. برجام فرا منطقهای در شرایط فعلی همانند حلقه بزرگتری است كه با عوض شدن صحنههای رقابت و تخاصم فرسوده شده و برای احیای آن باید اجبارا حلقههای كوچكتر به هم متصل شوند تا برجام فرامنطقهای احیا و منافع آن محقق شود.
یكی از این حلقههای كوچكتر در منطقه خاورمیانه دستیابی به توافق جامعی با كشورهای عربی جنوب خلیج فارس شامل مسائل امنیتی، اقتصادی و اجتماعی با تعبیر «برجام منطقهای» است. البته مدت زمانی است كه ج.ا.ا مذاكراتی را با عربستان در جهت عادیسازی آغاز كرده كه تاكنون چندان موفق نبوده است. بدیهی است پیششرط دستیابی به برجام منطقهای پذیرش این توافق جامع به عنوان یك اولویت راهبردی در سیاست خارجی ج.ا.ا است. پذیرش اولویت راهبردی برجام منطقهای به طریق اولی مستلزم پذیرش سیاست خارجی منفعت محور و توسعهگرا و قبول موضوعیت بازدارندگیهای غیرنظامی در كنار بازدارندگی تسلیحاتی و امنیتی برای تحقق اهداف امنیتی و توسعهای است.
به بیان دیگر، دستیابی به توافق جمعی با بازیگران منطقهای در درجه اول مستلزم تعیینتكلیف حوزههای نفوذ، نیروهای نیابتی، ترتیبات امنیتی به صورتی اعتمادساز است. ادامه در صفحه 4
مزیتها و بازدارندگیهای نظامی و تسلیحاتی باید ضرورتا در جهت تقویت اقتصادی و توسعه كشور هزینه شود. لذا اولین شرط موفقیت در هر گونه مذاكره و توافق، نگاه راهبردی در جهت اعتمادسازی پایدار بین بازیگران و تحقق اهداف توسعهای به عنوان منفعت اساسی است. این نكته از این جهت اهمیت دارد كه نمیتوان به مذاكرات جاری با عربستان و توافق منطقهای صرفا به عنوان تاكتیك و راهحلی برای برونرفت از معضلات سیاست خارجی نگریست. برای روشن شدن و تنویر بیشتر موضوع لازم است به شرایط منطقهای و بینالمللی كه موجب ایجاد ضرورت و نیاز برای اولویت برجام منطقهای شدهاند اشاره شود.
۱- نظم بینالملل كنونی از حالت سلسله مراتبی به حالت شبكهای و ظهور اتحادهای كوچكتر تغییر یافته كه در آن منافع كشورها عمدتا در درون آنها شكل گرفته و در درون حلقههای بزرگتر به نتیجه میرسند. لذا در شرایط فعلی لزوما و منحصرا توافق با هژمون نمیتواند مدافع بیرقیب در حفظ منافع ملی تلقی شود. در این شرایط، طرحها و كنشهای جایگزین شبكهای و منطقهای نیز به خودی خود میتوانند موجب توافقاتی شوند كه در نهایت قادر به حفظ منافع ملی شوند. در واقع نظم سلسلهمراتبی در ساختار هرم قدرت در نظام بینالملل به ساختار شبكهای و منطقهای و اتحادهای توسعهمحور تغییر شكل داده است.
۲- دیجیتالی شدن ارتباطات و اقتصاد مسیر جدیدی در توسعه ایجاد كرده كه مسابقه كشورها در حوزه اقتصاد و توسعه را شدت بخشیده است. این تحول فناورانه موجب شده است توسعه نقش مهمی در مقوله توازن منطقهای و جهانی و ایجاد بازدارندگی ایفا كند. لذا كشورها به مقوله توسعه و پیشرفت در تعامل خود با سایر كشورها بیش از محاسبات نظامی یا دستكم در كنار آن توجه میكنند.
۳- تهاجم روسیه به اوكراین و تغییر صحنه امنیتی میان روسیه و غرب میتوانست شرایط مساعدی را برای گرفتن امتیازات بیشتر توسط ج.ا.ا در مذاكرات برجامی ایجاد كند. اما بالعكس ادعای كمكهای پهپادی ایران به روسیه در تهاجم به یك كشور عضو سازمان ملل كه به لحاظ حقوقی ذیل بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد تجاوز محسوب میشود زمینه مناسب در شرایط قبلی را بهشدت تحتالشعاع قرار داده و امكان توافق پیرامون برجام فرا منطقهای را بسیار كمرنگ كرده است. به ویژه آنكه برخی تحولات ضد امنیتی از جمله حمله پهپادی به تاسیسات نظامی ایران فضای روابط بین ج.ا.ا و غرب را از دیپلماسی دور و به گونهای به درگیری نزدیك كرده است.
۴- اعتراضات و اغتشاشات داخلی در سه ماهه گذشته موجب تقویت جناحهای ضد ایران در غرب شده و موج جدیدی را در حوزه حقوق بشر و لاجرم در افكار عمومی كه از قدرت مشروعیتزایی و مشروعیتزدایی در تحولات سیاسی برخوردار است ایجاد كرده است.
۵- مصوبه اخیر پارلمان اروپا در قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست تروریسم نیز یك عقبنشینی آشكار در روابط ایران و اروپا به عنوان بخش تفكیكناپذیر توافق برجام محسوب میشود.
۶- سه عامل فوقالذكر آشكارا موجب تضعیف امكان احیای برجام شده و دورنمای توافق را با اختلال شدید مواجه كرده است. این وضعیت به حدی است كه حتی بازدارندههای ایران نظیر غنیسازی بالای اورانیوم و سایر ابعاد بازدارندگی نیز نتوانسته است غرب را به سوی احیای توافق سوق دهد.
۷- تغییر راهبرد و روشهای سلطهگری امریكا در مناطق از حضور و دخالت ظاهری از جمله عقبنشینیهای نظامی و اثرگذاری با سر شبكههای جهانی تحت اختیار از قبیل سلطه دلار و تحریمها موجب شده است كه بازیگران منطقهای نیاز و ضرورت بیشتری به استفاده از تواناییها و ظرفیتهای ملی، منطقهای و بینالمللی خود از جمله تسلط بر حوزه انرژی و توانایی در ایجاد ائتلافهای منطقهای و شبكهای برای حفظ و حراست از منافع ملی از جمله رشد و توسعه احساس كنند. این وضعیت به نوبه خود استقلال بیشتری به رفتارهای ملی، منطقهای و بینالمللی بخشیده و سیاستهای بازیگران منطقهای را از موضوعیت و اثرگذاری بیشتری در منطقه و جهان برخوردار كرده است. لذا توافقهای منطقهای از ظرفیت ایجاد تحول و مانایی بیشتری برای حفظ منافع برخوردار شدهاند .
۸- در چنین وضعیتی، كشورهای كرانه جنوبی خلیج فارس به حدی از پیشرفت و توسعه رسیدهاند كه در صحنه تعامل جهانی و در شبكهها و اتحادها و كالاهای موجود جهانی اثرگذار و تعیینكننده هستند. ظهور این وضعیت به معنای آن است كه هر گونه توافق از حیث امنیتی، دفاعی، اقتصادی و توسعهای میتواند علاوه بر تامین تعریف شده منافع و كاهش آسیبپذیری در محیط مناسب منطقهای، به علت ایجاد زمینههای مناسب ناشی از ثبات و پایداری نسبی، به رفع موانع برای احیای برجام فرا منطقهای نیز كمك كند.
۹- ظهور مجدد نتانیاهو و افزایش تهدیدات ناشی از بالا گرفتن جنایتهای صهیونیستی موجب بیثباتسازی بیشتر خاورمیانه و لاجرم نارضایتی اعراب به ویژه عربستان شده است. چرا كه كشورهای منطقه با ظهور چین و قدرتهای جدید اقتصادی و عقبنشینیهای نظامی امریكا از منطقه، توسعه و پیشرفت اقتصادی را به عنوان راهبرد اصلی در افزایش منافع ملی قرار داده و در این مسیر برنامههای بلندمدتی را برای رفاه و ترقی در كشورهای خود تدوین كردهاند. در چنین وضعیتی طبعا هرگونه تحرك ضد امنیتی موانع متعدد و تهدیدات بزرگی را بر سر راه تحقق پیشرفتهای اقتصادی قرار خواهد داد. یكی از همین تهدیدات، افزایش درگیری رژیم نتانیاهو با ایران خواهد بود كه فضا را بیش از پیش در منطقه امنیتی خواهد كرد. اعراب خلیج فارس به ویژه كشورهای كوچكتر نظیر امارات میدانند كه در صورت درگیری و تخاصم مسلحانه بین ج.ا.ا و اسراییل تهدید وجودی (existential threat) متوجه آنان خواهد شد. لذا به نظر میرسد كشورهای منطقه در چارچوب راهبردهای توسعهمحور جدید خود و در جهت امنیتزایی تمایل بیشتری به توافقات اصولی با ج.ا.ا خواهند داشت .
۱۰- رفتارهای سیاسی امنیتی عربستان علیه ج.ا.ا ناشی از احساس تهدید این كشور از به هم خوردن توازن با ج.ا.ا است. در مقابل، عربستان مایل به تضعیف وجودی ج.ا.ا نبوده و دارای توهم فروپاشی نیست. چرا كه در اینصورت تبعات منفی آن بهشدت متوجه امنیت داخلی عربستان و از بین رفتن توجیه افزایش قدرت و بزرگتری این كشور در منطقه خواهد شد.
۱۱- چین و كشورهای اقتصاد محور بزرگ در شرایط فعلی طبعا از هر گونه پیشنهاد و نظم امنیتی كه ثبات و پایداری ایجاد نموده و راه را برای اجرای طرحهای اقتصادی و توسعهای و سرمایهگذاری به ویژه در بخش مگا پروژهها هموار میكند استقبال خواهند كرد. به نظر میرسد حتی امریكا در این مورد خاص موافق جهتگیریهای چین بوده و به ایجاد محیط با ثبات اقتصادی برای خاورمیانه متمایل است. از سوی دیگر چنانچه امریكا به احیای برجام علاقهمند باشد، در شرایط فعلی كنگره، افكار عمومی و روابط فزاینده خصومتآمیز بین دو كشور قادر به تحرك رسمی برای احیای برجام نخواهد بود. لذا طبعا در این حالت از برجام منطقهای حمایت خواهد كرد.
اینها و دلایل دیگر از قبیل تمایل سیاسی قطر، عمان و كویت به برقراری ثبات بیشتر از طریق بسط روابط دوستانه با ج.ا.ا نشان میدهد كه در شرایط فعلی دستیابی به برجام منطقهای شامل طیف وسیعی از ابعاد امنیتی، اقتصادی و فرهنگی بین ج.ا.ا با كشورهای عرب جنوبی یك اولویت راهبردی و ضرورت تام برای صیانت از منافع ملی در وضعیت بحرانی و پیچیده منطقهای و بینالمللی خواهد بود.