رانت‌هایی كه به جیب سوداگران می‌رود

رانت‌هایی كه به جیب سوداگران می‌رود

چرا دولت‌ها در ایران  نرخ بازار آزاد را به رسمیت نمی‌شناسند؟

دنیای قلم -پیمان مولوی:  در اقتصاد ایران مغالطه‌هایی وجود دارد كه آرام آرام در شمایل سنت‌های غلط مرسوم درآمده‌اند. مثلا این عبارت كه تحریم در اقتصاد ایران تاثیرگذار نیست، یكی از این مغالطه‌هاست. تحریم نه تنها در اقتصاد تاثیر دارد، بلكه بخش قابل توجهی از مشكلات كشور در حوزه‌های گوناگون برآمده از مشكل تحریم‌هاست. مغالطه غلط دیگر، وعده‌هایی است كه روسای بانك مركزی یا سایر مدیران اقتصادی در خصوص حفظ ارزش پول ملی می‌دهند. این مغالطه غلط بعدی است. هرگز مشاهده نشده است كه رییس كل بانك مركزی یا حتی روسای جمهور، روبه‌روی مردم بنشینند و با شهامت و شجاعت اعلام كنند، آی مردم! شرایط اقتصادی مطلوب نیست و با این رشد اقتصادی، تحریم، نقدینگی و...امكان بهبود شاخص‌های اقتصادی و حل مشكلات معیشتی در كوتاه مدت وجود ندارد. اگر نگاهی به اظهارنظرهای روسای جمهور یا روسای بانك مركزی انداخته شود،مشخص می‌شود، اغلب وعده حل مشكلات اقتصادی، ساخت و ساز سریع مسكن، بازگرداندن ارزش به پول ملی در كوتاه مدت و حتی تبدیل پول ملی به یكی از 3پول برتر جهان را داده‌اند!

 

اما هیچ كدام از این مقامات مسوول در سطوح بالای سیستم، شفاف روبه‌روی مردم ننشسته‌اند و واقعیت‌های اقتصادی را برای آنها نگفته‌اند. شك نكنید اگر چنین شهامتی در میان مسوولانی ایرانی وجود داشت، هم مردم درك می كردند و هم بازارها واكنش مثبت نشان می دادند. اما مدیران ایرانی یاد گرفته‌اند كه فقط چشم‌اندازهای روشن را (حتی اگر غیر واقعی باشند) تصویرسازی كنند. هرگونه نقد، تصویرسازی رئالیستی، واقع‌نمایی و ...به معنی سیاه‌نمایی تفسیر شده و كنار گذاشته می‌شوند. نمی‌شود كه با كلمات بازی و همواره اعلام كرد كه به زودی مشكلات اقتصادی حل می‌شوند، تحریم‌ها بی‌اثر هستند و تورم كاهش می‌یابد، اما در عمل واقعیت‌های دیگری نمایان شوند. بنابراین یكی از معضلات جدی در اقتصاد و اساسا مدیریت ایرانی، گفتاردرمانی به جای واقع‌گرایی است. 


موضوع مهم بعدی، برخی تصمیمات سنتی در اقتصاد ایران است كه اساسا مشخص نیست،‌چرا این سنت‌های اشتباه در حال تكرار هستند. یكی از این سنت‌ها، چند نرخی شدن، اقلام و كالاها در ایران است. هنوز است كه هنوز، كسی در این كشور متوجه نشده، چرا خودرو در بازارهای ایران دونرخی و چندنرخی است؟ چرا ارز با قیمت‌های متفاوت ارائه می شود؟ حتی لوازم خانگی هم چنین وضعیتی را دارند و به نرخ‌های مختلف ارائه می‌شوند. اما آسیب‌زاترین نمود این سیاست در اقتصاد ایران در بازار ارز نمایان می‌شود. این روزها رییس كل بانك مركزی اعلام كردند كه هر ایرانی می‌تواند حدود 5هزار یورو دریافتی داشته باشد. برای هر كارت ملی این میزان خرید ارز، 30میلیون تومان سود به همراه دارد. در سال‌های ابتدایی هم كه ارز 7تومان بود، نرخ ارز در بازار آزاد بالاتر بود. برای برخی افراد هم رانتی در نظر گرفته می شد كه ارز را به نرخ 7تومان از دولت دریافت می‌كردند، بعد در بازار آزاد با قیمت بالاتر به فروش می‌رساندند. در سال‌های بعد نرخ ارز 400تومانی توسط دولت مطرح شد و در بازار آزاد این نرخ 520 تومان بود.

 

طی دهه‌های اخیر هم نرخ ارز 4200 تومانی وجود داشت كه فاصله قابل توجهی با بازار آزاد داشت. امروز هم دولت همین روند را در پیش گرفته است. تنها در دولت اصلاحات بود كه نرخ ارز تك نرخی بود و رانتی از این منظر جابه‌جا نمی‌شد. اساسا باید پرسید، چرا دولت‌ها در ایران نرخ بازار آزاد را به رسمیت نمی‌شناسند؟ چرا باید چنین رانت‌هایی در این وسعت توزیع شوند؟ وقتی دولت می‌گوید، به هر فرد 5هزار یورو ارز داده می‌شود، طبیعی است كه افراد دهك‌های برخوردار بیشترین سهم را از این رانت خواهند برد، چراكه خانواده‌های محروم اساسا این نقدینگی بالا را ندارند كه بخواهند نقدینگی مورد نیاز برای خرید 5هزار یورو (حدود 250میلیون تومان)را تامین كنند. این رانت در جیب همان افراد و جریاناتی می رود كه در تمام طول دهه‌های گذشته از رانت‌های ویژه بهره‌مند بوده‌اند. اما آیا كسی این واقعیت‌ها را درك می‌كند و به این مغالطه‌ها و رسم‌های غلط پایان می‌دهد؟
 

 

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.