دنیای قلم -عباس عبدی : باعث تاسف است كه برخی افراد جامعه ایران چنان در فضای غیرواقعی غرق شدند كه نسبت به تیم ملی فوتبال نیز اما و اگر ایجاد كردند و حتی از باخت آن ابراز خوشحالی كردند. گرچه بعید میدانم كه آنان تعداد زیادی باشند و به ویژه آنكه فضای عمومی به سرعت علیه این رویكرد شد، ولی در این یادداشت میكوشم معنای تیم ملی را اعم از تیم ورزشی یا سیاسی و... نشان دهم و بگویم كه نفی تیم ملی فوتبال، نفی مفهوم ملی است. چه كسانی عضو تیم ملی فوتبال هستند؟ اول از همه آنانی عضو هستند كه مطلقا به دلایل غیر حرفهای انتخاب نمیشوند. یعنی هیچ عضوی منتسب به خانوادهای صاحبنام و دارای نفوذ نیست. شاید تیم لیبی چنین وضعی را نداشت كه فرزند قذافی به صفت این انتساب به حاكم آنجا عضو آن تیم بود و تیمهای فرزندان او باید برنده بازیهای لیگ لیبی میشدند. ولی در ایران حداقل تا این لحظه چنین نیست و اگر مواردی هم بوده به ندرت بوده، ضمن اینكه تفاوت حرفهای فرد انتخاب شده با فرد لایق كم بوده است. برای عضویت در تیم ملی چه مراحلی طی میشود؟ اول باید در تیمهای پایه بازی كرد. آنجا هم براساس شایستگی بالا آمد. كارشناسان و استعدادیابان فوتبالی آن بازیها را میبینند، افراد لایق را برای تیمهای مهم انتخاب میكنند، هر بازیكن قیمتی متعارف دارد.
كسی حاضر نیست پول مفت بابت بازیكن ناتوان بدهد. بازیكن در میدانی شفاف بازی میكند. تماشاگران و رسانهها به او نمره میدهند. همهچیز واقعی و قابل سنجش است. سپس یك مربی كاربلد و مستقل از میان افراد موجود یا حتی خارجی كسانی را برای تیم ملی انتخاب میكند. اینجا ممكن است برخی ملاحظات و سلایق وجود داشته باشند، ولی در نهایت كمتر مورد ایراد است. آنان با یكدیگر و در میدان بازی با قواعد روشن كه همه آن را میدانند و با حضور داور بیطرف رقابت میكنند. خشونت و اعتراض، موجب اخطار و اخراج میشود. قواعد را باید رعایت كنند، به همین علت است كه در تیم ملی فوتبال از همه افراد با هر قومیت و مذهبی و هر میزان از تقیدات دینی میتوان دید.
گزینش به آن معنایی كه در امور دیگر هست، ندارد، مگر آنكه خلاف آشكاری كنند كه همه مردم نسبت به آن حساس هستند. نه كاری به تتو كردن آنان دارند و نه در زندگی شخصی آنان دخالت میكنند و نه به نماز خواندن و روزه گرفتن آنان. آنان حق دوپینگ ندارند، والا اخراج میشوند. سپس باید در میدانهای بینالمللی در برابر تیمهای دیگر با شرایط معین وارد رقابت شوند. قبولی و مردودی آنان نیز كاملا روشن است.
مطابق ضوابط و داوری بیطرف و رعایت عدالت و انصاف بازی میكنند و هر تیم كه برنده شود، حقش محفوظ است. این یعنی تیم ملی. اگر همین ضوابط و شرایط برای تیمهای گوناگون كشور از جمله سیاست، اقتصاد، فرهنگ، دانشگاه و همه حوزههای دیگر تعیین و اجرا شود، آنان نیز تیمهای ملی هستند. به میزانی كه از این ضوابط دور هستند از مفهوم تیم ملی بودن دور هستند و تیم فرقهای محسوب میشوند. تیم ملی فوتبال به دلیل غلبه اصول حرفهای در انتخاب آنان كه حتی مربی تیم نیز خارجی است و قرار است كه استقلال نسبی از قدرت هم داشته باشند، مظهر و نماد مردم ایران و ملی است. این تیم هم به لحاظ اسم و هم از زاویه ملاكها و اعتبار و رسم تیم ملی است و شایستگی دارد كه ایران را نمایندگی كند.
كافی است كه فرآیند انتخاب تیم ملی را با تیم مجلس موجود مقایسه كنید تا معلوم شود تفاوت كارایی این دو تیم در اجرای وظایف و نمایندگی مردم چقدر متفاوت است؟ همین كه تیم ملی فوتبال مبرا از پایگاههای انتسابی سیاسی است معیار خوبی برای فهم ماجراست. اگر روزی كسی در سیاست و مجلس و براساس كوشش خود مثل دروازهبان كنونی تیم ملی بالا بیاید، آن روز تیم سیاست هم ملی میشود.