تحلیل احمد زیدآبادی از موضوع برجام و ضمانت آمریكا

تحلیل احمد زیدآبادی از موضوع برجام و ضمانت آمریكا

یادداشت احمد زیدآبادی را درباره برجام در اینجا بخوانید.

دنیای قلم -سخنگوی وزارت خارجه برای به نتیجه رسیدن مذاكرات وین از امریكا خواسته است «تضمین دهد هیچ دولتی از این كشور، معاهدات بین‌المللی را به سخره نمی‌گیرد.» ظاهرا منظور سخنگوی محترم این بوده است كه دولت بایدن درصورت بازگشت به برجام باید ضمانت دهد كه دولت‌های بعدی امریكا از آن خارج نشوند. پاسخ طرف امریكایی به این اظهارنظر قابل‌حدس است. آنها خواهند گفت كه برجام بر اساس اختیارات رییس‌جمهور امریكا به امضا رسیده و از جنس «معاهده» نیست كه رییس‌جمهور آینده قادر به خروج از آن نباشد. بنابراین اگر جمهوری اسلامی پیشاپیش خواهان ضمانت لازم برای تعهد روسای جمهور آینده امریكا به برجام است، باید آن را به‌صورت معاهده‌ای بین دو كشور درآورد. تبدیل توافقنامه برجام به معاهده اما مستلزم تصویب آن در كنگره امریكاست كه آن‌هم در صورتی امكان‌پذیر است كه تمام مسائل مورد اختلاف دو كشور را دربرگیرد...

 به‌طوری‌كه رضایت حداقل شماری از اعضای جمهوری‌خواه كنگره را برای دادنِ رای مثبت به آن جلب كند. آیا طرف ایرانی برای برداشتن چنین گامی آماده است؟ و اگر نیست، چگونه خواهان دریافت تضمین از رییس‌جمهوری است كه اساسا فاقد اختیار لازم برای ارایه ضمانت در این زمینه است؟ این درست به آن می‌ماند كه وقتی 3 كشور اروپایی در سال 82 توافقنامه سعدآباد را با دولت سیدمحمد خاتمی امضا كردند، از او می‌خواستند كه ضمانت دهد توافق بعد از پایان ریاست‌جمهوری او نیز پایدار می‌ماند. آیا خاتمی اختیارِ ارایه چنین تضمینی داشت؟ و اگر به فرض تضمین هم می‌داد، باز چه تضمینی وجود داشت كه دولت محمود احمدی‌نژاد توافقنامه را لغو نكند؟
بنابراین، روشن است كه بایدن نمی‌تواند درباره تعهد رییس‌جمهور بعدی امریكا به برجام ضمانت دهد. تازه اگر هم چنین ضمانتی دهد، در حد حرف خواهد بود؛ چرا كه باز رییس‌جمهور بعدی بنابه اختیارات خود می‌تواند از آن خارج شود. با چنین وضعیتی، پس چاره چیست؟ آیا ایران باید در جهت احیای توافقنامه‌ای بكوشد كه شاید 3 سال دیگر توسط رییس‌جمهور بعدی امریكا لغو شود؟
واقعیت این است كه توافقات بین كشورها در صورتی بادوام و پایدار می‌ماند كه منافع دوجانبه‌ای را تامین كند یا مانع زیان و ضرری برای هر یك از دو طرف شود. اگر منافع مشترك دو كشور مورد نظر باشد و بر مبنای آن توافق صورت گیرد، این خودش بزرگ‌ترین تضمین برای بقای توافقنامه‌هاست. هر توافقی كه در مراحل بعد از امضای آن، منافع یكی از دو طرف را تامین نكند، معمولا ازسوی طرفی كه خود را در موقعیت برتر احساس كند، لغو و با به شكل دیگری مختل می‌شود و تضمین‌های مرسوم هم مانع آن نخواهند شد. بنابراین، اگر جمهوری اسلامی خواهان تضمین بقای برجام پس از دولت بایدن است، قاعدتا باید در جهت كشف منافع مشترك با امریكا بكوشد و آنها را در درون یا بیرون برجام دنبال كند. چنین سیاستی نه‌تنها سبب استحكام برجام می‌شود، بلكه خروج رییس‌جمهور آینده امریكا از آن را به امری غیرممكن تبدیل می‌كند.
حال آیا ایران و امریكا به یكدیگر به چشم كشوری می‌نگرند كه به كشف حوزه‌های منافع مشترك و لزوم همكاری و دستیابی به توافق درباره آنها نیاز دارند؟ یا اینكه تعاملات غیرمستقیم‌شان از سر ضرورتی موقت برای دفع شّری عاجل است؟ مادامی كه مورد دوم مبنای تعامل باشد، رابطه دو كشور به هیچ عنوان ثبات پیدا نمی‌كند و امضای هزاران سند مانند برجام نیز ضمانتی برای دوام و بقا نخواهند داشت. اما اگر مبنای كار، منافع مشترك و بسط حوزه‌های آن باشد، دیگر جای نگرانی برای ناپایداری توافقات و درخواست تضمین برای آنها باقی نخواهد ماند.
در این میان بحثِ اعتماد بین دو كشور نیز از همین جنس است. كشورها به عنوان بازیگران بین‌المللی قاعدتا نه می‌توانند به همدیگر اعتماد كامل داشته باشند و نه قادرند بی‌اعتماد مطلق باشند. اعتماد كامل به ساده‌لوحی و بی‌اعتمادی مطلق به عدم ‌امكان هرگونه توافق و تفاهم و گفت‌وگو و در شرایطی به تنشج و خصومت و جنگ رهنمون می‌شود. اینكه هنری جان تمپل، نخست‌وزیر بریتانیا در عهد ملكه ویكتوریا گفته است، كشورش «دوست و دشمن دایمی ندارد. فقط منافع دایمی دارد»، كم و بیش ناظر به همین مضمون است. منافع كشورها هم گرچه امری دایمی است اما لزوما ثابت و ایستا نیست و ماهیتی دگرگون‌شونده دارد و بنا به تحول اوضاع از نقطه‌ای به نقطه دیگر جابه‌جا و متغیر می‌شود. حفظ منافع یك كشور در ارتباط با كشوری دیگر نیز، عمدتا از راه همكاری در حوزه منافع مشترك تامین می‌شود، نه از طریق اعتمادِ انتزاعی. وقتی پای منافع مشترك در میان باشد، اعتماد به خودی خود حاصل می‌شود؛ زیرا در آن صورت نفع و زیان یك طرف، نفع و زیان طرف مقابل هم هست و طبعا یك موجود عاقل به نفع و علیه زیان خود عمل می‌كند. حوزه منافع مشتركی بین دو كشور اما اگر در میان نباشد، دیگر سخن از اعتماد از اساس ژاژخایی است و به هیچ وسیله‌ای نیر قابل حصول و اتكا نیست. حال كه دولت سید ابراهیم رییسی تصمیم به مذاكره در جهت احیای برجام گرفته است، ابتدا باید روشن كند كه هدف غایی‌اش از این تصمیم چیست؟ آیا قرار است امریكا همچنان به صورت دشمنی غدار و غیرقابل‌سازش تعریف شود و تنها ضرورتی آنی برای دفع شرّی زودگذر، دولت را به وین كشانده است؟ یا اینكه با امریكا نیز می‌توان حوزه منافع مشتركی را جست و یافت و بر مبنای آن به تعامل با یكدیگر پرداخت؟ اگر رویكرد دولت، گزاره نخست باشد، دیگر درخواست تضمین و بحث اعتماد از بنیاد تهی است و هرگز هم صورت واقعیت به خود نخواهد گرفت. اما اگر گزاره دوم مدنظر دولت باشد، چه لزومی به درخواست ضمانت و اعتماد پیشینی؟ در پی رویكرد دوم، هر دوی اینها به‌طور اتوماتیك حاصل می‌شود.
در هر صورت، ماهیت روابط بین‌الملل این است و اگر عده‌ای در كشور ما آن را خوش نمی‌دارند، تقصیری متوجه نویسنده نیست چراكه فقط آن را تشریح و تبیین می‌كند!
به قول آن رند شیرازی «حافظ به خود نپوشید این خرقه می‌آلود»
بنابراین «گر تو نمی‌پسندی تغییر ده قضا را»

منبع: اعتماد
 

 

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.