دنیای قلم - بیست وچهارم بهمن گذشته، نزاعی به خاطر ایجاد مزاحمت برای ۳ دختر نوجوان در تفرجگاه برفی بولوار نماز مشهد رخ داد که طی آن چندپسر جوان همراه دختران با پراید سواران درگیر شدند که در این میان «محمد-ب»با ضربات چاقو نوجوان ۱۷ ساله ای به نام مهدی را به قتل رساند.
طولی نکشید که با دستورهای شبانه قاضی وحید خاکشور،گروهی تخصصی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی مشهد با نظارت مستقیم سرهنگ ولی نجفی(رئیس دایره قتل عمدآگاهی)وارد عمل شدند و با رصدهای اطلاعاتی دقیق عامل اصلی جنایت را شناسایی کردند. در ادامه تحقیقات،گروهی عملیاتی به سرپرستی سروان آرمین منفرد(افسرپرونده)موفق شدند متهم به قتل را قبل از فرار به غرب کشور دستگیر کنند.
این نوجوان دهه هشتادی که بهمن گذشته صحنه خونباری را در مشهد رقم زد، پس از آن که در حضور قاضی وحید خاکشور(قاضی ویژه قتل عمد مشهد)چگونگی وقوع جنایت و جزئیات این ماجرای تلخ را بازگو کرد و به سوالاتی درباره گذشته خود و ریشه های ارتکاب جرم پاسخ داد.
نامت چیست؟
محمد-ب .
متولد چه سالی هستی؟
۱۳۸۷
محصلی؟
نه! تا کلاس ششم ابتدایی درس خواندم.
چرا ترک تحصیل کردی؟
با شیوع کرونا، دیگر به مدرسه نرفتم چون از شیوع این بیماری وحشت داشتم و می ترسیدم بیمار شوم.
چندخواهر و برادر داری؟
۵خواهر و برادر دارم ولی آخرین فرزند خانواده و به قول معروف ته تغاری هستم.
پدرت چه کاره است؟
کشاورزی می کند! در سرخس زمین کشاورزی داریم.
با دوستانت که در نزاع شرکت داشتند چگونه آشنا شدی؟
بایکی از آن ها که «علی»نام دارد، همسایه بودیم و از طریق او با علیرضا و حسین دوست شدم.
با دخترهایی که آن جا بودند از قبل آشنایی داشتید؟
نه! آن ها را نمی شناختیم. آن ۳ دختر نوجوان با پوشش نامناسبی در حال رقص وپایکوبی در پایین تپه های برفی بودند که «علی»دست مرا گرفت و گفت:بیا ما هم نزد آن ها برویم! ولی من نرفتم.
پس چگونه وارد نزاع شدی؟
وقتی دوستانم به آن جا رفتند من نفهمیدم چه شد فقط به یک باره مرا صدا زدند که دیدم با چند پسری که همراه آن دخترهای نوجوان بودند، درگیر شده اند.
من هم برای حمایت از دوستانم چاقو را برداشتم و به کمک آن ها رفتم!دست خودم نبود. نفهمیدم چرا آن نوجوان را زدم.
بعد از ترک تحصیل سرکار هم می رفتی؟
بله! مردی که در محله خودمان استاد بنایی بود مرا هم با خودش سرکار ساختمانی می برد و روزی حدود ۵۰۰ هزار تومان درآمد داشتم.
پول هایت را پس انداز می کردی؟
نه! یک موتورسیکلت اقساطی خریدم.
توکه گواهی نامه نداشتی؟
اشتباه کردم!
اگر حادثه تصادفی رخ می داد چگونه خسارت یا دیه را می پرداختی؟
نمی دانم! سرم داغ بود. پدرم مخالفت کرد ولی با اصرارهای من و قهرهایم مجبور شد موتورسیکلت را قولنامه کند.
چه مدتی است با دوستانت آشنا شده ای؟
از ۶ماه قبل آن ها را می شناختم.
چرا با خودت چاقو حمل می کردی؟
مدتی قبل وقتی با دوستانم از استخر بازمی گشتیم یکی از دوستانم با چند جوان دیگر چشم درچشم شد و تنها به خاطر کل کل بیهوده ،با یکدیگر درگیر شدیم! آن ها از بچه های بولوار توس بودند که آن شب مرا زدند! بعد هم مدام تهدیدم می کردند به همین خاطر چاقو با خودم حمل می کردم! تا اگر دوباره دعوا شد آن ها را بترسانم! آن ها آن شب مرا با چاقو زدند که زخمی شدم.
چرا شکایت نکردی تا از طریق قانون ماجرا را پیگیری کنی؟
آن ها را به طور کامل نمی شناختم. بعد هم دوستانم گفتند چون زمان گذشته دیگر شکایت فایده ای ندارد!
سیگار هم می کشی؟
بله! سیگار می کشم اما مواد مخدر را چند بار وقتی سرماخوردگی داشتم یا دندانم درد می گرفت به پیشنهاد پدرم مصرف می کردم!
اولین بار چه شد که سیگار کشیدی؟
با یکی از دوستانم در انتهای کوچه ایستاده بودم که او تعارف کرد. من هم به خاطر خودنمایی کشیدم! و الان یک سال از آن روز می گذرد و من حتی در محل کارم نیز سیگار می کشیدم!
فقط یک بار به خاطر دوستانت دعوا کردی؟
نه! یک بار هم نیمه شب حدود ۲ماه قبل به یک مرکز عرضه فیلم رفتم تا تعدادی فیلم روی گوشی تلفنم بریزم که سرکوچه با پراید سواران دعوا کردیم البته قبل از آن با یکدیگر کل کل داشتیم.
اگر زمان به گذشته بازگردد چه می کنی؟
به خدا غلط می کنم دست به چاقو ببرم! دیگر آدم می شوم و هیچ گاه به خاطر دیگران دعوا نمی کنم!دور رفیق بازی را خط می کشم! الان فقط به خاطر همین رفیق بازی ها و خودنمایی هر شب کابوس مرگ می بینم. این عاقبت کاری است که انجام دادم. حالا هم خیلی پشیمانم!
با دختری هم رابطه داشتی؟
سال گذشته دختری از طریق یکی از بستگانش که با من دوست بود، شماره تلفن داد که من هم پیام دادم و باهم ارتباط برقرارکردیم ولی او به همراه خانواده اش مدتی بعد به درگز رفتند و دیگر ارتباط ما قطع شد.
دوستان دیگرت چطور؟
آن ها هر کدام با یک دختر دوست بودند!
چاقو را از کجا آوردی؟
حدود یک ماه قبل یکی از دوستانم به من هدیه داد.
الان همان دوستانت سراغی از تو می گیرند؟
خیلی در انتخاب دوست اشتباه کردم. رفیق که اهل دعوا و خودنمایی باشد هیچ ارزشی ندارد! من فقط قربانی همین رفیق بازی های اشتباه شدم.کاش سرم به کارم بود و به آینده ام می اندیشیدم.
برای خانواده مقتول حرفی داری؟
مرا مانند فرزند خودشان تصورکنند. من او را نمی شناختم. نادانی کردم، فریب رفیق بازی بیهوده را خوردم! دوستانم مرا به سوی این دعوای وحشتناک هل دادند! به خدا اگر گذشت کنند تا پایان عمرم غلام آن ها خواهم بود. مثل ... پشیمانم.
چه توصیه ای برای هم سن و سال های خودت داری؟
از سرنوشت من درس بگیرند. این هارت و پورت های بچگانه عاقبتی جز بدبختی و فلاکت ندارد.
هیچ وقت حتی به چاقو نگاه نکنند! بدانند که روزی مانند من پشیمان می شوند ولی سودی ندارد.
این رفیق بازی ها فقط یک غرور کودکانه است!من تا به حال حتی دل دیدن خون را هم نداشتم ولی امروز مهر قاتل بر پیشانی ام خورده است!
حرف آخر؟
نمی دانم چه بگویم!کاش رفیق بازی نمی کردم! غرورم را زیر پا می گذاشتم و دست به چاقو نمی بردم!سابقه خبر
این درحالی بود که دیگر متهمان نیز با تلاش عوامل انتظامی دستگیر شده بودند.
منبع: خراسان