کد خبر : 330102 تاریخ : ۱۴۰۲ شنبه ۲۶ اسفند - 13:28
یک زن، یک روحانی و جامعه پرشکاف ای‌ کاش برای یک بار هم که شده روند کار برعکس می‌شد. روحانی برای کمک به زن می‌رفت و حتی برایش صندلی تهیه می‌کرد. ایکاش به جای بازداشت منتشرکننده‌های فیلم آنها تشویق می‌شدند چون با کارشان ظلم به دیگری را نشان مسولان دادند.

دنیای قلم عذرا فراهانی روزنامه نگار

هر بار که فیلم یا عکس درگیری خانم جوان با یک روحانی در درمانگاه قم را می‌بینم به گذشته پرت می‌شوم. به سال‌های دور زمانی که فرزندانم کوچک و خردسال بودند و به اصطلاح شیره به شیره. 
روزی قرار بود یکی از آن‌ها را برای برای ویزیت به بیمارستان ببرم. آن روز هیچ کس از نزدیکانم نمی‌توانست همراهم باشد. من بودم و یک نوزاد پسرِ سه ماهه و پسری یک ساله و نیمه.

پسر بزرگتر را در صندلی عقب ماشین نشاندم. پسر خردسال اما در بغلم بود و من هم پشت فرمان. نوزاد سه ماه آرام و قرار نداشت. گریه پشت گریه.
گریه‌های او برادرش را هم به گریه می‌انداخت. پشت فرمان بودم و هر ترمز نا بجایی می‌توانست برای هر سه ما خطر آفرین باشد.یک دستم به فرمان بود و با دست دیگر نوزادم را بغل گرفته بودم. برای این که او را ساکت کنم و به تبع آن فرزند بزرگتر را، به ناچار، پشت فرمان، سینه ام را در دهان فرزند کوچکم گذاشتم.
 

 اما باز او بی قراری می‌کرد. در حین کشمش بین من و بچه‌ها و اشک‌های آنها و اشک‌های خودم و خیابانی که امکان توقف در آن نبود، روسری از سرم افتاد. 
اما من دست سومی نداشتم تا روسری را به جای خود برگردانم. حالا استرس افتادن روسری هم بر من اضافه شد. آن روز شاید شانس آوردم که جامعه و یا حتی نیروهای امنیتی، پلیس و ماموران راهنمایی و رانندگی کمی مهربانتر از امروز بودند و کسی مزاحم من نشد. تمام مدت با خودم نجوا می‌کردم اگر کسی بابت این موضوع مزاحمم شود جگرش را درخواهم آورم. 

در تمام عکس‌های جنجالی که این روزها همه جا پخش شده من زنی را می‌بینم که یک نوزاد کوچک را در آغوشش گرفته و در یک مرکز درمانی روی دوپا چمباتمه زده. حتما منتظر نوبت است. چه فرقی می‌کند او مادر باشد یا خاله و یا عمه. به هر حال او زنی است که در آن لحظات مسئول نگهداری و مراقبت از یک نوزاد است، آن هم در جایی که امکان نشستن برای او وجود ندارد.
 

در این لحظه یک روحانی شروع به گرفتن عکس یا فیلم می‌کند و بعد هم جنجالی که همه دیدند و جنجال‌های ندیده و داستان سرایی‌های گوناگون که هیچکدام نمی‌تواند فاصله و شکاف بین اقشار جامعه را ترمیم بخشد.

گیریم روحانی عکس یا فیلم گرفت و خواست حالِ زنی که روسریش افتاده را بگیرد، گیریم فردی عکس و فیلم را برای رسانه‌های معاند ارسال کرد، گیریم منتشر کنندگان این فیلم بازداشت شدند و اعتراف کردند قصد تفرقه‌افکنی در جامعه  را داشتند. گیریم زنی که مسولیت نگهداری آن نوزاد را داشت، به اشد مجازات محکوم شد، ولی چه سود از این اعمال و رفتار بی حاصل و تفرقه انگیز.
 

 همه مواردی که نام بردم دقیقا تکرار صدها مورد دیگری است که تاکنون در جامعه اتفاق افتاده و با همین روند نتیجه‌ایی جز دوقطبی شدن جامعه نداشته است. قطب‌هایی که حالا دیگر روبروی هم قرار می‌گیرند. این رودررویی‌های هر روزه، که خود یک نابهنجاری است، می‌تواند باعث هنجار شکنی‌های دیگر شود. 
 

ای‌ کاش برای یک بار هم که شده روند کار برعکس می‌شد. روحانی برای کمک به زن می‌رفت و حتی برایش صندلی تهیه می‌کرد. ایکاش به جای بازداشت منتشرکننده‌های فیلم آنها تشویق می‌شدند چون با کارشان ظلم به دیگری را نشان مسولان دادند. ایکاش این روحانی مورد بازخواست قرار می‌گرفت و برای این که او درس امر به معروف و نهی از منکر را یاد بگیرد، بار دیگر مجبور می‌شد در حوزه علمیه درسِ اخلاق بخواند. ایکاش...