دنیای قلم - عباس عبدی: یكی از مشكلات علمای محترم قم این است كه به علل گوناگون ازجمله بالا بودن سن، یا مسائل امنیتی یا مشورت اطرافیان، امكان چندانی ندارند كه با مردم عادی كوچه و خیابان به صورت عادی مواجه شوند. البته اگر دفاتر آقایان درباره انتقال حقایق امین و آگاه باشند، میتوانند با بازتاب اخبار و فیلم یا تجربیات زیسته روحانیون دیگر، آنان را نسبت به وضعیت بسیار خطیر جایگاه روحانیت نزد افكار عمومی آگاه نمایند. این جایگاه به علل گوناگون تغییر كرده است ولی علت محوری آن كه در سالهای اخیر برجستهتر شده، مقابله با زنان است.
در واقع نگاه به زن به عنوان ضعیفه و موجودی كه همتراز مرد نیست، مربوط به دوران گذشته است و این نه فقط از سوی زنان، بلكه از سوی اغلب مردان نیز پذیرفتنی نیست، ولی همچنان برخی آقایان چه در مقام قانونگذاری و فتوا، یا در مقام اظهارنظر سیاسی و از همه بدتر در مقام عملی در كوچه و خیابان به مواجهه با زنان میپردازند و توجه ندارند كه در این مواجهه شكست نمیخورند، بلكه پیشاپیش شكست خورده هستند. روحانیت به دلایل گوناگون از انعطافپذیری تاریخی زیادی برخوردار بوده است. این البته نقطه ضعف نبوده و نیست، بلكه ویژگی مثبت آن است. به همین دلیل همیشه توانسته به عنوان یك نهاد موثر در جامعه عمل كند. كوشش روحانیت و علمای تراز اول، برای حفظ این نهاد، در مقاطع مهمی از تاریخ ایران سازنده بوده است، ولی میراث هزار سالهای كه به وسیله درایت علمای تراز اول به امروز رسیده، اكنون از سوی برخی طلاب تازهكار و متكی به رانتهای سیاسی در خطر جدی قرار گرفته است. جالب است كه گفته شود، به دلیل عملكرد منفی این نهاد در چند دهه اخیر، نوعی بازخوانی تاریخی نسبت به این نقش در گذشته نیز در حال رقم خوردن است. روحانیتی كه در اغلب موارد در كنار مردم بود یا نقطه اتكای آنان و آرامبخش بود، اكنون به همان اندازه كه در برابر انحرافهای رسمی و سیاسی منفعل است و سكوت و حتی تایید میكند، در برابر مردم متصلب و حتی تهاجمی وارد عمل میشود و در این راه حتی بدیهیات امور شرعی را نیز نادیده میگیرند. اینكه از یك مادر جوان كه گوشهای در درمانگاه فرزند به بغل نشسته روی زمین و او را شیر میدهد تصویربرداری كنند، جایگاه اخلاقی و معنوی خود را به سطح گزمه و عسس تقلیل میدهند و حتی در این اقدام خود چندین خلاف شرع نیز مرتكب شدهاند و... بدتر اینكه حضرات آقایان هیچ حساسیتی نسبت به این رفتارها از خود نشان نمیدهند.
اینگونه اقدامات بیاعتباركننده، منحصر به موضوع زنان نیست. هر روز ویدیوهایی از روحانیون منتشر میشود كه داستانهای وهنآمیز از ائمه(ع) و... را بالای منبر میگویند كه موجب بیاعتباری دین و روحانیت میشود. حمایتهای بیدریغ آنان از پدیده ضدعلمی به نام طب اسلامی كه محلی برای تامین مالی است، بخش دیگری از اعتبار دین را نشانه میرود.
اخیرا نیز امام جمعه محترمی نظریه اقتصادی دادهاند و در عصر اقتصاد دیجیتال با ذهنیت اقتصادی پیشامعیشتی به شهرداری و منابع طبیعی دستور میدهند كه كاشت درختان مضر مانند كاج را متوقف و به جای آن پارك درختان مثمر احداث كنند یا در موردی دیگر در مشهد كه موقوفههای آن برای كمك به مردم تا بخواهید زیاد است و هزاران مسجد نیز دارد، فرد بیپناهی مخزن زباله شهری را سرپناه خود قرار میدهد و تا صبح یخ زده و میمیرد و هیچ روحانی در آنجا برای تصویربرداری یا تلقین میت هم حاضر نیست. ولی بدترین آنها مواجهه با زنان، حقوق زنان و از منظر مردسالاری افراطی و سنتگرایانه است كه بیشترین ضربه را به آنان وارد میكند و چون آنان برای این اقدام خود از دین به عنوان سنگر و سپر استفاده میكنند، طرف مقابل هم به ناچار ابتدا دین را نفی و طرد میكند. این عده از روحانیون به جای آنكه سپر دین شوند دین را سپر خود قرار دادهاند؛ درنتیجه، شواهد و قرائن فراوان در افول شدید دین و جایگاه روحانیت وجود دارد كه در زندگی روزمره یا پژوهشها دیده میشود. در هر حال از ما گفتن بود، بهتر است جلوی این حراج را بگیرید. خود دانید.