دنیای قلم - محمد بلوچزهی: بیتردید سیستان و بلوچستان طی این چند دهه اخیر به یكی از پرخطرترین كانونهای سیل و بحرانهای خاموش محیطزیستی در كشور بدل شده است تا جایی كه اكنون بازه زمانی این رخداد از هر ده سال یكبار، به دو سال درمیان تقلیل پیدا كرده و به گونهای این اقلیم را آسیبپذیر نموده و دستخوش بیثباتی و تغییر كه حالا حتی تابآوری جغرافیایی این مرز و بوم نسبت به بارشهای فصلی حداقلی بالای 30 میلیمتر نیز از بین رفته و دیگر با متوسط بارندگیها بلافاصله سیلی به راه خواهد افتاد كه آن سرش ناپیدا خواهد بود و منطقه را دچار بحران خواهد ساخت و چالشهای فراوان!
بارندگیهای هفته گذشته بلوچستان كه این منطقه را هماكنون درگیر سیلی فراگیر ساخته و صدها نفر را نیز با بحرانی جدی متعدد مواجه و همینطور پیامدهای بسیار ناگواری را برای ساكنین آن به همراه داشته، از این قاعده مستثنا نیست و بیگمان سیاستهای غلط مدیریتی دولتها در طول دهههای مختلف یكی از همان عوامل این سیهروزی و بیثباتی اقلیمی و چالشهای محیطزیستی و زیستمحیطی در بلوچستان و حتی در سیستان است كه مردمان این سامان اینك با آن دست به گریبانند و حیران و سرگردان.
اجرای غیركارشناسی و بدون درنظر گرفتن ملاحظات محیطزیستی و اصول فنی و مهندسی پروژههای ملی و محلی و از همه مهمتر عدم نظارت كافی و اعمال ننمودن سختگیریهای قانونی لازم بر روند اجرای طرحها در این منطقه یكی از نمونههای بارز تشدید نابسامامانیهای محیطزیستی سالهای اخیر در بلوچستان بوده كه بیگمان با این خودزنی و اهمالكاری مسوولان در آینده بسیار نزدیك بحرانهای خاموش بالقوه به فعل تبدیل خواهد شد و عوارض و تبعات بیشتری را پیش روی زیستبوم منطقه، جامعه محلی و جغرافیای بكر و متكثر این سامان قرار خواهد داد. از تازهترین دغدغههای محیطزیستی این قبیل كه اینك جامعه محلی و اندك دغدغهمندان به محیطزیست و حیاتوحش را به شدت نگران ساخته اجرای خط انتقال آب دریای مكران به خراسان وگذر آن از دل رودخانههای فصلی مهم، زیستگاههای جانوری و طبیعت بكر جنوب و شمال سیستان و بلوچستان است كه متاسفانه صدای این نگرانی و دغدغه مردمی در لابهلای عملیات كركننده احداث این ابرپروژه و نیز سر و صداهای روحخراش لودورها و بولدوزرها و دستگاهها و ماشینآلات سبك و سنگین گم شده است و كسی تابهحال به طور جدی به آن توجهی نكرده است. بیگمان عدم بررسی جدی مطالبات و كمتوجهی به نقدهای وارده مردمی بر پروژههای اینچنین و نیز جدی نگرفتن دغدغههای لازم در این خصوص و پاسخ نگفتن به شبهات و پرسشهای بومیان صاحب تجربه و پشت نمودن و بیتوجهی به دانش بومی كه قطع به یقین از هر نظر كارشناسانه بیگانه به اقلیم منطقه كارآمدتر و موثرتر خواهد بود، ممكن است تبعات غیرقابل جبرانی را بر روند زیست طبیعی ساكنان وارد آورد و خساراتی فراوان را نیز پدید. كه اجرای پتروشیمی چابهار نیز یكی از همین دست نگرانیها و دلمشغولیهای محیطزیستی و زیستمحیطی برای ساكنین چابهار و مناطق اطراف آن است و همواره طی این سالها برای جامعه محلی و حتی ملی ابهامات و پرسشهای بیجواب فراوانی را به وجود آورده و در حال حاضر هم آنطور كه باید و شاید باشد ابهامات این طرح رفع و روشن نگردیده و همچنان این پروژه مهم محلی شده است برای مناقشه كارشناسان و نیز فعالان محیطزیستی. یا كه عبور پروژه راهآهن چابهار، زاهدان، مشهد از دل یكی از بكرترین رشته كوههای منطقه و نیز تخریب گسترده منابع طبیعی و رودخانهها و كوهها و زیستگاههای حیوانی دیگر بر اثر احداث این پروژه دغدغههای بسیاری را برای بومیان منطقه پدید آورده اما متاسفانه در این پروژه نیز نظارت بر روند احداث آن جامعه محلی را به اغنا نرسانده و همچنان شائبههای فراوان طرح را رفع و روشن نساخته است. بیتردید جوامع محلی نسبت به مزایای اجرای پروژههای مهم و ملیای چون خط راهآهن چابهار، زاهدان، مشهد و غیره كه ضرباهنگ توسعه در منطقه را تسریع خواهند نمود و تاثیرات بسزای آن بر روند تحولات اقتصادی و تجاری این استان موجب شكوفایی خواهد شد، به درستی آگاه هستند اما این نافی نگرانیها و دغدغههای محیطزیستی و تاكید بر نظارت اجرای طرح و پروژههایی از این دست نمیتواند باشد. زایش سكونتگاههای غیررسمی، عدم جلوگیری از گسترش غیراصولی روستاها، تشدید زمینخواری، مهاجرت معكوس، نظارتهای ناكافی بر منابع طبیعی و اراضی ملی و همچنین گسترش روزافزون پدیده حاشیهنشینی همه و همه دست به دست هم داده تا بحرانهای خاموش محیطزیستی در مناطقی چون بلوچستان بیش از پیس ملموس شود تا جایی كه در آیندهای بسیار نزدیك زیست طبیعی مردم را با تهدید مواجه سازد و خطر. از سویی نیز تخریب گسترده منابع طبیعی ازجمله كوهها، قطع درختان، برداشت بیرویه شن و ماسه از كف رودخانهها و نیز حفر بیرویه چاههای آب و گسترش كشاورزی به ویژه كشت پرمصرف محصولات فصلی با روشهای سنتی كه موجب هدر رفت آب و منابع زیرزمینی شده همه این موارد بر نگرانی بحرانهای متعدد محیطزیستی و چالشهای خاموش زیستمحیطی افزوده است و متاسفانه از شواهد و قرائن نیز پیداست بیآنكه در این باره چارهاندیشی و برنامهریزی جدی و قابلتوجهی انجام شود و اقدامات عملگرایانه و بازدارندهای وضع، روز به روز بر عمق خسارات و مخاطرات افزوده میشود كه امید است متولیان امر به خود آمده تا آب از سر نگذشته بیش از این تعلل ننمایند و اهمالكاری.