کد خبر : 329970 تاریخ : ۱۴۰۲ شنبه ۵ اسفند - 08:23
روزنه گشایی با جامعه محوری منافاتی ندارد

دنیای قلم - علی باقری: شخصا دو گانه‌ای كه این روزها میان طیف‌های اصلاح‌طلب ذیل عنوان «تدریج‌گرایی و صندوق‌محوری» از یكسو و «جامعه‌محوری» از سوی دیگر به راه افتاده را قبول ندارم. البته درست است كه این روزها 2رویكرد و 2نگاه در مجموعه نیروهای اصلاح‌طلب درباره نحوه كنشگری در انتخابات 1402 به چشم می‌خورد، اما گزاره‌هایی در این میان وجود دارد كه باید در خصوص آنها بحث و تبادل نظر كرد. در شرایطی قرار داریم كه گروهی از اصلاح‌طلبان، معتقدند شرایط برگزاری انتخابات استاندارد نیست، انتخابات عادلانه نیست و در واقع شركت در این انتخابات، خیری برای جامعه و مردم به همراه ندارد، ضمن اینكه پیمایش‌ها و بررسی‌های میدانی و تحلیلی نشان می‌دهند، مردم هم رغبتی برای مشاركت در انتخابات ندارند، بنابراین نباید در انتخابات مشاركت فعالی داشت. این یك رویكرد است؛ طیف‌های دیگر اصلاح‌طلب، ضمن اشتراك نظر در خصوص چگونگی وضع موجود (استاندارد نبودن و عادلانه نبودن انتخابات و عدم رغبت مردم به مشاركت در انتخابات) همچنان معتقدند كه حتی در این شرایط محدود نباید فضا را به نفع رقیب رها كرد. استدلال این طیف هم مبتنی بر این گزاره كلی است كه عدم شركت در انتخابات هم خیر عمومی به دنبال ندارد. به عبارت روشن‌تر به استناد تجربیات سال‌ها و دهه‌های گذشته، می‌گویند، عدم شركت در آوردگاه‌های سیاسی نه انتخابات را در دورنمای آینده استاندارد می‌كند، نه حاكمیت را متقاعد و مجبور می‌كند كه انتخابات را استاندارد و عادلانه برگزار كند. آوردگاه‌های انتخاباتی بسیاری را در سال‌های قبل می‌توان نام برد كه در بطن آنها، اقبال و مشاركتی در آنها وجود نداشته و مشاركت در پایین‌ترین درجات ممكن ثبت شده، اما رویكرد حاكمیت نسبت به ساز و كار برگزاری انتخابات به گونه‌ای نبوده كه مشاركت پایین مردم و گروه‌های سیاسی، تاثیر تعیین كننده‌ای در تصمیمات و سیاست‌گذاری‌هایش داشته باشد. ا

با همین مقدمات است كه گروه دوم می‌گویند؛ 1) عدم شركت در انتخابات، خیر و فایده‌ای ندارد و منجر به بهبود فرآیندها نمی‌شود، 2) استفاده از حداقل‌های موجود (یعنی تایید صلاحیت نامزهای دلسوز، توسعه‌گرا، معتقد به مردمسالاری و شایسته‌سالاری) و حضور آنها در قالب فراكسیون اقلیت مجلس دوازدهم، می‌تواند در حد خود اثر وضعی در بهبود شرایط و یا حداقل، ممانعت از بدتر شدن شرایط موجود كشور داشته باشد! لذا گروه دوم (سیاست‌محوران) معتقدند در همین شرایط با همین استانداردها و با همین وضعیت موجود در نقاطی كه امكان مشاركت در انتخابات وجود دارد، استفاده از روزنه‌ها و حداقل‌ها می‌تواند در حد خود برخی از شرایط را بهبود بخشد. در حال حاضر محافل اصلاح‌طلبی، تحت‌الشعاع این دو نگاه قرار دارند. در عین حال باید توجه داشت، اینكه بخواهیم اعلام كنیم كه یك گروه جامعه‌محور است و گروه دیگر جامعه‌محوری را بی‌اهمیت می‌داند، فاقد موضوعیت است. گمان نمی‌كنم یك چنین دوگانگی میان اصلاح‌طلبان از اساس درست باشد. چرا كه می‌توان فعالیت‌های جریانی كه معتقد به استفاده از ظرفیت‌های صندوق رای و نهاد انتخابات است را به عنوان یكی از مصادیق عینی فعالیت جامعه محور در نظر گرفت. باید توجه داشت، فعالیت جامعه‌محور لزوما مقابل نگاه مشاركتی به نهاد انتخابات كه نیست، وقتی یك جریان سیاسی در انتخابات فعال می‌شود و در ادامه مشاركت جو می‌شود باید ارتباط مویریگی و نزدیكی با بدنه جامعه ایجاد كند.ارتباط با گروه‌ها و شخصیت‌های مرجع، چه به عنوان كاندیدا و چه به عنوان مراكزی كه آرای آحاد جامعه از آنها تبعیت می‌كند باعث شكل‌گیری این ارتباط با اقشار مختلف جامعه می‌شود. این گزاره، یكی از مصادیق روشن جامعه محوری است. لذا من هیچ دوگانگی میان این دو طیف اصلاح‌طلب نمی‌بینم. یك جریان مشاركت‌جوی انتخاباتی می‌تواند در عین حال، یك جریان معتقد به فعالیت‌های جامعه‌محور باشد و برعكس. بالاتر از آن، فكر می‌كنم لازمه حركات انتخاباتی و صندوق محوری، تقویت بُعد جامعه‌محوری آن جریان نیز محسوب می‌شود.