دنیای قلم - علی ربیعی: در روزهای اخیر، بیانیه 110 نفر از فعالان سیاسی در خصوص تحلیل و تبیین شرایط امروز ایران و شیوه مواجهه با انتخابات، موجب واكنشها و گفتوگوهای بسیاری شده است.ذوقزدگی گروههای در جریان حاكم از بیانیه مذكور كه آن را به نوعی انشقاق و خدشه به مرجعیت «خاتمی» تلقی كردهاند، همچنین واكنشهای برخی اصلاحطلبان و شماری از سیاسیون غیرموافق با مشاركت در این دوره، مردم و جامعه، منظری چندبعدی را در برابر ما قرار داده است.
هر چند من، شخصا از ابتدا در جریان شكلگیری و تحلیلهای مرتبط با این بیانیه بودم، اما به دلایلی امضای آن را به مصلحت ندانستم.بر آن هستم تا در سه یادداشت متوالی، هر كدام از این منظرها و آثار آن را بهطور جداگانه مورد بحث و بررسی قرار دهم و دیدگاه خود را با شما به اشتراك بگذارم. در منظر اول، پاسخ به چرایی و علل شكلگیری چنین نظریههایی به خصوص از سوی جریان اصلاحطلب كه همواره در معرض تحولخواهی هستند، ضروری مینماید. من معتقدم تفاوت جدی طیفی كه به «اصلاحطلبی» معروف شده در ذات تحولخواهی و تغییرخواهی و ارایه دیدگاههای جدید منطبق با تغییرات اجتماعی نهفته است.
این دگرگونی در اندیشه با ذات جریان روشنفكری نیز انطباق دارد. از همینرو، چه جریان روشنفكری و چه جریان اصلاحطلبی دایما در معرض دیدگاههای كاملا جدید و روزنهیاب هستند و بنا بر فهم من، به همین دلیل پیش گفته، در یك نگاه نادرست تبدیل به یك موضوع امنیتی یا به تعبیر دیگر «سوژهشدگی امنیتی» قرار میگیرند. شاید مهمترین ویژگی بیانیه و صادركنندگان آن، این است كه موضوع انتخابات را فراتر از سیاه و سفیدِ شركت كردن و شركت نكردن دیدهاند. از قضا این شركت كردن، كاملا با شركت كردن همدستانه متفاوت است و حق انتخاب را به عنوان یكی از برساختهای اجتماعی پایه میداند. آن را «نهادی» معرفی میكند كه فارغ از روندهای سیاسی مقطعی و فراتر از نوع حكومتها، برای قوام و قوتِ بلندمدتِ ایران مورد نیاز است.اختلافنظر در میان اصلاحطلبان و روشنفكران سیاسی و غیرسیاسی، برخلاف اختلافنظر گروههای موسوم به «اصولگرایی» و نزدیك به قدرت، معطوف به توزیع قدرت سیاسی نیست، چراكه این جریان در حال حاضر از قدرت بهطور كلی حذف شده است و نمیتوان امضاكنندگان آن را متهم به سهمخواهی سیاسی و اقتصادی دانست.
شاید اختلاف در گروههایی كه در دایره قدرت هستند، به تلاش برای اخذ سهمهای مادی، اقتصادی و سیاسی منسوب كرد هرچند بهتر است همیشه با تفكر مواجهه نظری كرد و از نیتخوانی پرهیز نمود. اما بدون تردید در خصوص این بیانیه و نویسندگان آن تنها باید به نقد فكری نشست، چراكه امضاكنندگان آن با تحمل هزینههای مختلف از اخراج از دانشگاه تا قبول محرومیتهای اجتماعی صداقت خود را نشان دادهاند. معتقدم بیانیه روزنهخواهی و اعتقاد به مشاركت انتخاباتی در این دوره، فارغ از درستی یا نادرستی تحلیلها، دیدگاهی با لحاظ كردن خیر جمعی و مبتنی بر طبیعت تحولخواهی شكل گرفته است. بپذیریم كه پیچیدگی شرایط ایران امروز و شیوه مواجهه غیراصولی و بنبستآفرین مسوولان تصمیمگیری سیاسی به خصوص انتخابات، موجب دشواری در نظریهپردازی و تصمیمگیری است. باید پذیرفت كه تحلیل و تبیین شرایط سیاسی و اجتماعی در وضعیت حاضر بغرنج است. در این شرایط پیچیده باید از هر دیدگاه جدیدی استقبال و آن را جدی تلقی كرد. اگر در تلاشهای فكری اندیشمندان حوزه علوم اجتماعی جستوجو شود.
یكی از پرتكرارترین مطالعات و تحقیقات، تلاش برای یافتن روزنههای جدید در شرایط انسداد فكری است. برای رسیدن به پاسخ، باید همه علاقهمندان حوزه فكری برای گذر از شرایط جامعه از وضعیتی به وضعیت مطلوب و درخشانتر ایدههای خود را معرفی و به بحث بگذارند. مواجهه با محرومیت اجتماعی و سختی زندگی تا تحمل زندان را در كارنامه خود دارند- تحت عنوان روزنهگشایی ایدههایی را مطرح میكنند باید به این ایدهها به دیده احترام نگریسته و در آن تامل كنیم. اتفاقا هم در تاریخ معاصر ایران و هم در تاریخ دو قرن گذشته اروپا، امریكای لاتین و برخی كشورهای آسیایی شاهد جدالهای نظری، دیدگاههای متنوع و بعضا متعارض برای برونرفت از مسائل هستیم.در یادداشت بعد، از منظر دیگری به این بحث پرداخته خواهد شد.