دنیای قلم - میترا جلوداری: در سال 1230 هجری شمسی (1267 هجری قمری)، هنگامی كه به دستور ناصرالدین شاه و امیركبیر، قلعه ارگ تعمیر میشد، میدانگاه جنوبی آن نیز بازسازی شده و به عملكرد نظامی تغییر كاربری یافت و میدان توپخانه نامیده شد و چهارده سال به همین نام خوانده میشد. در سال 1244 هجری شمسی، میدان توپخانه جدید در شمال محدوده تهران آن روزها ساخته شد و توپها و توپچیها به آنجا منتقل شدند. نام میدان توپخانه قدیم به باغ گلشن تغییر كرد و مردم به آن، باغ میدان میگفتند؛ همان میدانی كه بعدها به میدان ارگ معروف شد. ساخت میدان توپخانه جدید به محمد ابراهیم خان معمارباشی واگذار شد. وی در شمال و جنوب و غرب میدان كه شكلی مستطیل داشت و طول آن در جهت شرقی- غربی قرار گرفته بود، حجرهها و انبارهای دوطبقهای ساخت كه در طبقه پایین توپها را نگهداری میكردند و طبقه بالا محل سكونت توپچیها بود. ساخت این میدان 10 سال به طول انجامید. ابعاد میدان 220 در 110 متر و نسبت طول و عرض آن 2 به 1 بود. در وسط میدان حوض آبی جای داشت كه در دورانهای مختلف دچار تغییرات زیادی شد.
میدان توپخانه فضایی محصور بود و توسط شش خیابان و شش دروازه با محیط بیرونی خود ارتباط برقرار میكرد. این شش خیابان، تا امروز نیز وجود دارند و موقعیت آنها تغییر چندانی نكرده است. دوره دوم شكل میدان مصادف است با تغییرات عمده و اساسی در ساختار حكومتی كشور و پیدایش الگوهای جدید در شهرسازی و معماری. در این دوره نام میدان توپخانه به میدان سپه تغییر كرد و كاربری و چهره میدان نیز كاملا دگرگون شد. بدنههای چهارگانه میدان و دروازههای آن تخریب و به جای آن ساختمانهای جدید احداث شد. ساختمان بلدیه (شهرداری) در شمال میدان ساخته شد و ساختمان تلگرافخانه در جنوب میدان با معماری كاملا متفاوت شكل گرفت. عمارت بانك شاهی در بدنه شرقی میدان تخریب و به جای آن ساختمان بانك بازرگانی ساخته شد.
در دوره دوم، ساختار یكپارچه میدان از بین رفت و میدان دیگر از الگویی منسجم و كلی پیروی نكرد. در شكل عناصر تشكیلدهنده میدان، از سبكهای متنوع استفاده شد. برخی از این عناصر (مثل ساختمان شهرداری و بانك بازرگانی) با الهام از معماری پیش از اسلام و اصطلاحا سبك ملی ساخته شدند. برخی با تاثیر از معماری قرن نوزدهم اروپا شكل گرفتند (مانند ساختمان تلگرافخانه در جنوب میدان) و گروه آخر در قالب معماری مدرن احداث شدند (مانند ساختمان لستر در غرب میدان)، در این دوره برای اولینبار اتومبیل در میدان حضور پیدا كرد، در نتیجه میدان و خیابانهای متصل به آن بر اساس حركت سواره طراحی شد. میدان توپخانه تا اواخر دوره پهلوی اول با آنكه دیگر یكپارچه نبود، اما هنوز شكلی منسجم و تعریف شده داشت و تا پایان دهه 30 به همان شكل باقی مانده بود. اما در اوایل دهه 40، با تخریب ساختمان شهرداری در شمال و ساختمان تلگرافخانه در جنوب میدان، چهره میدان كاملا دگرگون شد. زمینی كه ساختمان شهرداری بر آن احداث شده بود، به عنوان فضای باز مورد استفاده قرار گرفت و پس از آن، مدتی به عنوان پاركینگ اتومبیلها عمل میكرد، در نتیجه بدنه مربوط به ساختمانهای كوچه واقع در ضلع شمالی آن (موسوم به كوچه پشت شهرداری) كه مجموعهای بود از بناهای ناهماهنگ، به بدنه شمالی میدان تبدیل و هویت میدان كاملا دچار اغتشاش شد. در ضلع جنوبی میدان ساختمان جدید مخابرات شكل گرفت كه ساختمانی مرتفع بود و معماری آن هیچ سنخیتی با عناصر سابق میدان نداشت. برخی تهرانشناسان این مقطع را دوران انحطاط فضاهای شهری تهران و دوره زوال میدان توپخانه به حساب آوردهاند. بهزعم آنان میدان سپه (توپخانه) با توجه به ابعاد جدید شهر و تعدد مراكز فعالیت و تجارت و نیز توسعه و پراكندگی بخشهای اداری، اهمیت خود را از دست داد و به دلیل بیتوجهی به هویت و طراحی فضاهای شهری و فقدان ضوابط در زمینه ساخت و ساز و نگهداری اینگونه فضاهای با ارزش شهری، ارزش كالبدی و فضایی آن از میان رفت. تنها ساختمانهایی كه از گذشته باقی مانده، ساختمان بانك تجارت (بانك بازرگانی) در شرق میدان و ساختمان موزه در شمال غربی میدان است. در اواخر دوره پهلوی چهره میدان توپخانه با تخریب برخی عناصر ارزشمند آن كاملا به هم خورد و پس از انقلاب اسلامی این روند همچنان ادامه داشت. بخش شمالی میدان محل پایانه اتوبوسرانی شركت واحد شد و همین مساله باعث شده كه میدان به جای اینكه به عنوان یك فضای شهری پویا نقش ایفا كند به یك گرهگاه ترافیكی با چالشهای اجتماعی تبدیل شود. تخریب ساختمانهای گوشه جنوب غربی میدان به منظور احداث ایستگاه مترو نیز در واقع آخرین ضربه بر پیكره این میدان ارزشمند بود.
در این دوره میدان دیگر نه نقش یك میدان حكومتی را دارد، نه مركز تجمع ساختمانها و ادارات مهم دولتی و نه یك میدان تجاری است، چراكه بناهای تجاری كه به تازگی در میدان قرار گرفته، از اهمیت و قدرت زیادی برخوردار نیست و عمدتا شامل خردهفروشان لوازم الكتریكی است كه در ضلع شمالی میدان قرار دارند و از طرفی دیگر، با تراكم بسیار پایین كاربریهای مسكونی شاهد فقدان ناظران شهروندی محله نیز هستیم. با وجود تمام این تغییرات در برهههای مختلف زمانی، در فروردین سال۱۳۹۴ عملیات ساخت دوباره ساختمان بلدیه با همان شكل و نما در قالب طرح ساماندهی میدان امام خمینی(ره) تصویب شد.
پس از كودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ فردی ارمنی به اسم «گاسپار ایپگیان» مسوولیت بلدیه (شهرداری) را برعهده گرفت. او بلدیه را از نظمیه جدا كرد و بین سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۲ ساختمانی در ضلع شمالی میدان امام خمینی (ره) امروزی ساخت. معمار بنای قدیمی بلدیه «نیكلای ماركف» از معماران برجسته ایرانی- گرجستانی بود كه در كشور اقامت داشت. او برای شهرداری تهران كار میكرد و ساختمانهای زیادی در پایتخت و شهرهای اطراف ساخت. ساختمان بلدیه به خصوص سر در آن چندین بار تغییر شكل داد تا اینكه سال ۱۳۴۸ و بر اساس برخی منابع سال۱۳۴۷ تخریب شد. جای آن فضای سبز ایجاد كردند و مدتی هم به پایانه اتوبوسرانی شركت واحد تبدیل شد. هماكنون ساختمان جدید بلدیه (خانه شهر) در مرحله نازككاری است، اما سرنوشت این پروژه 16 هزار مترمربعی و كاربری آن مشخص نیست. این در حالی است كه پروژه «خانه شهر» میتواند به مثابه یك پروژه محرك برای احیای زیست شبانه منطقه 12 عمل كند و ضمن توجه به مسائلی همچون مشاركت محوری، خلاقیت و نوآوری، برندینگ بینالمللی، ایجاد پویایی، سرزندگی و نشاط اجتماعی، ایجاد نظارت عمومی و پیوند با بافت تاریخی محدوده، این ساختمان میتواند پیونددهنده فضای دولتی و حكومتی با فضای عمومی باشد. سیر تحولات میدان توپخانه، نمایانگر تلاش برای پیوند حاكمیت با مردم در این فضا از زمان قاجار تاكنون است. بنابراین توجه به این نكته در تعیین كاربریها ضروری است. تجربه نشان داده تا زمانی كه میدان امام خمینی(ره) با تحولات اجتماعی منطبق بوده، سرزندگی و پویایی فضای شهری را نیز به دنبال داشته، بنابراین توجه به این نكته نیز ضروری است. به دلیل وجود آسیبهای اجتماعی در این محدوده، این پروژه نیازمند كاربری نو و خلاقانه است تا ضمن جذب مخاطب از تمام مناطق شهر تهران، نظارت عمومی نیز افزایش پیدا كند. این پروژه باید با بافت شهری پیرامون خود و به ویژه با خیابان لالهزار پیوند برقرار كرده تا نقش خود را در منطقه و شهر تهران به خوبی ایفا كند. آنچه امروزه شاهد آن هستیم نسل جدید تمایلی به تماشاگر بودن ندارد، بلكه خود بازیگر است و نقشآفرینی میكند. در این سالها با وجود توجه به مقوله اقتصاد فرهنگ، تاكنون به هنر بازیسازی به عنوان هنر هشتم توجهی نشده است. این در حالی است كه نسل جدید تمایل زیادی به بازی دارد. عدم توجه به این حوزه باعث شده نسل امروز مخاطب بازیهای خارجی باشد. بنابراین یكی از كاربریهای جدید كه پتانسیل جذب مخاطب از تمام مناطق شهر تهران را دارا باشد در راستای هنر بازی و بازیسازی است. این پروژه به عنوان تنها مجتمع ایستگاهی تهران و قرارگیری در مهمترین میدان شهری و تاریخی تهران میتواند مرجع مناسبی برای برگزاری تورهای گردشگری تهران با محوریت استفاده از مترو باشد. همچنین در ابعاد بینالمللی نیز میتواند پایگاه مناسبی برای معرفی تهران به گردشگران و مهمانان خارجی باشد. آنچه امروزه شاهد آن هستیم نسل جدید تمایلی به تماشاگر بودن ندارد، بلكه خود بازیگر است و نقشآفرینی میكند. بنابراین ضمن توجه به مقوله اقتصاد فرهنگ، خواستهها و نیازهای امروز شهروندان جوان به عنوان مخاطبان اصلی بلدیه، باید در اولویت باشد. فضای پلازا میتواند نمونهای كوچك از كل زندگی شهر باشد. فضایی كه آرامش و اشتیاق، رخدادهای عمومی و فرهنگی-اجتماعی، گردهمایی، فضایی برای دیدن و دیده شدن را به ارمغان آورد. فلذا این فضاها نقش مهمی در حیات شهری دارند. از آنجا كه پلازای مورد نظر در بستری تاریخی و در مجاورت میدان توپخانه واقع شده است، علاوه بر تمامی كاركردهای ذكر شده میتواند نقش مهمی در احیای ارزشهای ملموس و ناملموس گذشته داشته باشد. ضمن آنكه وجه تمایز میدان توپخانه، موقعیت این میدان در اولین نقطه گسترش شهر تهران، رواج كاربریها و عملكردهای نهادهای مدرن، سبك جدید معماری و عوامل كالبدی-بصری بوده است، پس ایجاب میكند در طراحی و برنامهریزی جهت بهرهبرداری، نگاهی خلاقانه متناسب با ویژگیهای تاریخی و نیازهای روز وجود داشته باشد.