کد خبر : 329780 تاریخ : ۱۴۰۲ دوشنبه ۲ بهمن - 10:41
ضرورت جزیی‌نگری و پژوهش عمیق ما گویا به كارهای مهم‌تری، از جنس همان نظریه‌پردازی‌های كلان مشغولیم و فرصت تحقیقات و پژوهش‌های جزیی‌نگرانه، عمرسوز و وقت‌گیر را نداریم. نتیجه چه می‌شود؟

دنیای قلم - محسن آزموده: در گفت‌وگوی یكی از روزنامه‌نگاران حوزه اندیشه در ایران با پاتریشیا كرون، اسلام‌شناس فقید دانماركی، اصرار پژوهشگر غربی به‌رغم پرسش‌های روزنامه‌نگار آن است كه بگوید من یك پژوهشگر تاریخ یا مورخ هستم و از نظریه‌پردازی‌های كلان راجع به كلیت یك تاریخ و تمدن پرهیز می‌كنم. همین روحیه را در میان اكثر محققان دانشگاهی در حوزه‌های شرق‌شناسی می‌بینیم؛ پشتكاری عجیب و غریب و پیگیرانه و تلاشی جدی و خستگی‌ناپذیر. در دیدار با یكی از علمای قم كه در حوزه قرآن‌پژوهی فعالیت می‌كند، از پژوهشگرانی آلمانی می‌گفت كه شصت سال است مداوم و بی‌ادعاهای بزرگ در زمینه قرآن تحقیق می‌كنند. دقیقا برعكس هیاهوگرانی كه با مطالعه در یك یا دو حوزه، به مقام نظریه‌پردازی نائل می‌شوند و آسمان و ریسمان می‌بافند و نظریه‌های كلان درباره تاریخ و فرهنگ سعدی در حكمت 54 از باب هشتم گلستان نوشته: «دانا چو طبله عطار است خاموش و هنرنمای و نادان خود طبل غازی بلند آواز و میان تهی.»


این مقدمه را، برای پرداختن به كتابی كه به تازگی منتشر شده، نوشتم. كتاب «نیروی نظامی عشایر در ایران و ممالك همجوار در دوره اسلامی» را كه مجموعه مقاله است، ویراسته كورت فرانتس و ولفگانگ هولتسوارت است و حسن افشار آن را ترجمه و نشر ققنوس منتشر كرده است. سال‌هاست راجع به نقش قبایل صحراگرد در تاریخ و فرهنگ ایران داد سخن سر می‌دهیم و برخی از مشهورترین و پر سر و صداترین نظریه‌پردازان‌مان تا آنجا پیش می‌روند كه می‌گویند، علت‌العلل آنچه آنها زوال یا انحطاط فرهنگ و تمدن ایرانی پس از دوره موسوم به «عصر طلایی» می‌خوانند، هجوم‌های پی در پی و ایلغارهای مداوم و متناوب همین چادرنشینان بوده است. وقتی عشایر نقشی تا این حد مهم در سرنوشت فرهنگ و تمدن ما داشته، انتظار می‌رود كه پژوهشگران ما در این زمینه تحقیقات فراوانی كرده باشند و كتاب‌ها و مقالات زیادی نگاشته باشند، مثل روس‌ها كه برخی از بزرگ‌ترین مغول‌شناسان جهان از میان ایشان برخاسته‌اند. زهی خیال باطل. شاهد مثال آن همین كتاب مذكور. 


عناوین مقالات كتاب و نویسندگان آنها را با هم مرور می‌كنیم: «عشایر و ارتش‌های منطقه‌ای در خاورمیانه» نوشته بئاتریس فوربز منز، «بادیه‌نشینان و دولت‌ها: زمینه‌یابی جنگ‌های مغول و ملوك در درازنای تاریخ: نوشته كورت فرانتس، «وداع با تركمان‌ها؟ جایگاه نظامی عشایر در ایران سلجوقی به بعد» نوشته دیوید 
دوراند-گدی، «كیان از كیان بهره بر می‌گیرند؟ ملاحظاتی درباره سیاست خوارزمشاهیان در مورد عشایر،
  1200-1150 م» نوشته یورگن پاول، «آفت‌های جنگ و هنرهای صلح: تصویرپردازی نبردها در كتاب‌های خطی فارسی» نوشته چارلز ملویل، «ابن خلدون درباره مغولان و قدرت نظامی آن» نوشته روون آمیتای، «ارتش تیمور در نبرد آنكارا/آنگوریه» نوشته میكله برناردینی، «رزم‌آوری به كمك قزلباشان: مقدماتی درباره جنگ‌های صفویان» نوشته جورجو روتا، «دوست یا دشمن؟ تركمان‌های یموت و دولت نوپای قاجار» نوشته ایرنه اشنایدر، «ارتش بخارا و نیروی نظامی ازبك، 1870-1670: سازگاری با میراث فتوحات عشایر» نوشته ولفانگ هولتسوارت. 


چنان‌كه مشاهده می‌شود در میان فهرست نویسندگان آن نام یك ایرانی هم به چشم نمی‌خورد و این تاسف‌برانگیز است. ما گویا به كارهای مهم‌تری، از جنس همان نظریه‌پردازی‌های كلان مشغولیم و فرصت تحقیقات و پژوهش‌های جزیی‌نگرانه، عمرسوز و وقت‌گیر را نداریم. نتیجه چه می‌شود؟ حرف‌های صد من یك غاز به ظاهر جذابی كه به جای روشنگری و نور تابیدن بر جنبه‌هایی تاریك از تاریخ، با از میان بردن تفاوت‌ها از كلی‌گویی رنج می‌برد و یك یا چند عامل ثابت را به عنوان عامل اصلی تحولات تاریخی معرفی می‌كند. 


كتاب حاضر سرشار از جزیی‌نگری و دقت‌های تاریخی است و به درد مخاطبی می‌خورد كه می‌خواهد درباره عشایر به عنوان مهم‌ترین منبع نیروی انسانی نظامی در سده‌های میانه اطلاعاتی دقیق و جزیی به دست آورد. به نوشته ویراستاران، «این كتاب دربرگیرنده مطالعاتی است درباره منطقه‌ای بسیار كوچك از اوراسیا و در عین حال بزرگ در دوره‌ای هم كوتاه هم بلند.» به عبارت دقیق‌تر كتاب به ایران و برخی نواحی مجاور آن از حدود سال 1000 تا حدود سال 1870 میلادی می‌پردازد.

«شیوه تولید در این منطقه آمیزه‌ای از كشاورزی و دامداری است. ماوراءالنهر، ایران امروزی، افغانستان، آذربایجان، آناتولی و آن نقاطی از هلال حاصلخیز كه جمعیت تركمان‌شان مولفه مهمی در كنار بادیه‌نشینان عرب بودند این جهان تركی و ایرانی را تشكیل می‌دادند. شاهنشاهی‌های سلجوقی، مغول و تیموری در این دوره می‌گنجند. آغازگرش پیدایش دودمان‌های ترك در جهان ایرانی و خاندان‌های نجیب‌زادگان آغازیده در دشت‌هاست و پایان بخشش هنگامی كه دولت‌ها و پادشاهی‌های یك جانشین مدرن، با تجهیز به سلاح‌های گرم و ارتش‌های ثابت، دیگر برای جنگ‌ها نیازی به عشایر نداشتند.» اینكه فهم و شناخت تاریخی برای درك امروز و اكنون چه میزان اهمیتی دارد، اظهرمن‌الشمس است و بعید است كسی در آن تردید داشته باشد. واقعیت اما آن است كه تاریخ‌دانی به معنای فهرست كردن كلیات و مشهورات نیست. اگر می‌گوییم عشایر فلان نقش را در تاریخ ما ایفا كرده‌اند، باید بتوان با دقت و جزییات راجع به آنها صحبت كرد و سخن خود را مستدل كرد. وگرنه ارزش ادعاها، تا حد گفت‌وگوهای رایج در جمع‌های دوستانه درباره مسائل كلان تنزل می‌یابد و صرفا به درد وقت پر كردن و سرگرمی می‌خورد.