دنیای قلم - احمد مازنی: این جمله هم یكی از جملههایی است كه بنیانگذار جمهوری اسلامی در مقام دفاع از حق رای مردم بیان كرده است. امام در كنار اعتقاد عمیق به اسلام و حساسیت نسبت به رعایت احكام الهی در جامعه و حتی نظر فقهی در مورد ولایت فقیه، رای مردم را مبنای مشروعیت نظام و مقامات نظام میداند و دیكتاتوری را در نقطه مقابل اسلام و نظام اسلامی میداند. امام به رای مردم نگاه ابزاری ندارد. به این كلام امام توجه كنید: «ما بنای بر این نداریم كه یك تحمیلی به ملتمان بكنیم و اسلام به ما اجازه نداده است كه دیكتاتوری بكنیم. ما تابع آرای ملت هستیم. ملت ما هر طور رای داد ما هم از آنها تبعیت میكنیم.
ما حق نداریم. خدای تبارك و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است كه ما به ملتمان یك چیزی را تحمیل بكنیم. بله ممكن است گاهی وقتها ما یك تقاضایی از آنها بكنیم؛ تقاضای متواضعانه، تقاضایی كه خادم یك ملت از ملت میكند.» (صحیفه امام، ج 11، ص 34) این موضع امام را با موضع پدر معنوی جبهه پایداری مقایسه كنید كه میگوید: «... ولی فقیه... گاهی مصلحت میبیند بگوید شما رای بدهید... او دستور میدهد كه رای بدهید چه كسی رییسجمهور باشد. انتخابات ریاستجمهوری اعتبارش به رضایت او است. مصلحت دیده كه در این شرایط مردم رای بدهند. اما حقیقت این است كه آنها دارند پیشنهاد میكنند.» و در جای دیگر میگوید: «اینكه امام قانون اساسی را تصویب كرد، این یعنی من دستور میدهم اینگونه عمل كنید و اعتبار پیدا میكند، چون او امضا كرده است.
اگر امضا نكرده بود هیچ اثری نداشت. حتی اگر تمام مردم هم رای میدادند هیچ اعتبار قانونی و شرعی نداشت.» (پرتو سخن 7/۱۰/۸۴) تفاوت دو دیدگاه را ملاحظه كنید؛ امام خمینی میگوید: «تقاضای متواضعانه» میكنیم، اما بنیانگذار جبهه پایداری میگوید: «ولی فقیه دستور میدهد كه رای بدهید!» امام راه تداوم انقلاب و دوری كشور از آسیبها را همراهی ملت میداند و میگوید: «من كرارا به آقایان عرض كردهام و حالا هم باز تكرار میكنم كه خدمتگزار باشید به این ملتی كه آن دستهای خیانتكار را قطع كرد و این امانت را به شما سپرد. شما الان امانت بزرگی از دست این ملت تحویل گرفتید و مقتضای امانتداری این است كه آن را بهطور شایسته حفظ كنید و بهطور شایسته به نسل آینده و دولتهای آینده تحویل بدهید و مادامی كه اینطور باشید ملت پشت شماست و مادامی كه ملت همراه شما باشد هیچ آسیبی به شما و به كشور نمیرسد.» امام عدم همراهی ملت را زمینهساز دیكتاتوری میداند و تاكید میكند: «یكی از انگیزههایی كه دیكتاتوری پیش میآورد، این است كه دیكتاتورها میبینند ملت همراهشان نیست، اعمال دیكتاتوری میكنند...چنانچه ملتها همراه دولت باشند، وجهی پیدا نمیكند كه دیكتاتوری بكنند با ملت خودشان.» امام اعمال فشار به مردم را مقدمه دیكتاتوری میداند و میگوید: «آن روزی كه شما احساس كردید كه میخواهید فشار به مردم بیاورید، بدانید كه دیكتاتور دارید میشوید. بدانید كه مردم معلوم میشود از شما رو برگرداندهاند.» (صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۷۷-۸۲) امام در مورد ظهور و بروز تدریجی دیكتاتوری میگوید: «دیكتاتوری كمكم بروز میكند در انسان. از اول خیال میكند كه خودش یك آدمی است كه با دیكتاتوری مخالف است. لكن بعضی وقتها كه اتفاق میافتد، در آرا و در اقوال شروع میكند تحمیل كردن. رای خودش را میخواهد تحمیل كند بر دیگری. نه اینكه با برهان ثابت كند؛ تحمیل میخواهد بكند بر دیگران. این یك دیكتاتوری است كه انسان بخواهد آن چیزی را كه خودش فكر كرده است دیگران از او بیجهت قبول بكنند.» امام برای مبتلا نشدن به دیكتاتوری میگوید: «انسان كامل آن است كه اگر فهمید حرفش حق است با برهان اظهار كند و مطالبش را برهانی بفهماند. اینكه در قرآن كریم دارد كه لا إِكْراه فِی الدِّینِ (سوره بقره، آیه 256). برای اینكه تحمیل عقاید نمیشود كرد... مبادا مبتلا به این خودخواهی عظیم باشید كه منشا دیكتاتوری و منشا همه مفاسد است. اگر یك چیزی را دیدید كه واقعا خلاف كردید، اعتراف كنید. این اعتراف، شما را در نظر ملتها بزرگ میكند؛ نه اینكه اعتراف به خطا شما را كوچك میكند. پایبند بودن به خطا، انسان را خیلی منحط میكند. انسان یك حرفی زده است و خطا گفته است؛ بعد كه دید خطا گفته است، اگر پایبند به این خطا باشد و دنبال این باشد كه این خطای خودش را به كرسی بنشاند، این همان دیكتاتوری بسیار فاسد است ولو در صورت غیر دیكتاتوری باشد، لكن دیكتاتوری است.» (صحیفه امام، ج 14، ص 92 تا ۹۳) آنچه در این یادداشت آمده صرفا اشارهای به كلیدواژه دیكتاتوری در كلام و سیره امام خمینی(ره) است.