دنیای قلم - جعفر گلابی: ترور یك مستشار نظامی ایران در سوریه توسط اسراییل از زوایای مختلف قابل پردازش و حاوی پیامهای تاملبرانگیز است. این ترور دولتی متاسفانه نه تنها در سطح جهان محكوم نشد، بلكه آنچنانكه باید از سوی ایرانیان مورد توجه قرار نگرفت و بعضی از اپوزیسیون استقبال هم كردند! این بازتاب نشان میدهد كه اختلافات و تضادهای درونی در سطح جامعه به ملیت و وطنگرایی آسیب زده است.
آقای سیدرضی موسوی هر فكر و تمایل سیاسی داشت یك سرباز ایرانی بود كه برخلاف موازین بینالمللی هدف حمله تروریستی قرار گرفت و یك ایرانی آگاه حتی اگر مخالف جمهوری اسلامی باشد باید نسبت به آن واكنش متناسب نشان دهد. تضعیف مستمر چسبندگی اجتماعی و تحتالشعاع قرار گرفتن ملیت و تنگ كردن دایره خودی و تفاوت و تبعیض در مواجهه استاندارد با همه ایرانیان و نگاه دوگانه به حقوق مشروع شهروندی به مصیبت فوقالذكر دامن زده است. ما ایرانیان هر اختلافی میان خود داشته باشیم هرگز هویت ملی خود را نباید فراموش كنیم. اگر جمهوری اسلامی مدافع حقوق همه ایرانیان در هر جای جهان باشد و فقط آنان كه در دادگاه صالحه خیانتشان به كشور ثابت یا دستگاههای اطلاعاتی اقدام علیه امنیت ملی ازسوی آنان را محرز بدانند از این قاعده خارج باشند قطعا به تثبیت هویت ملی كمك كرده است.
یك مخالف ایرانی جمهوری اسلامی هم حقوقی دارد كه از سوی دولت در هر جای جهان باشد باید مورد محافظت قرار گیرد و هیچ كس و هیچ دولتی حق تعرض به او را ندارد. البته مسلم است كه برخی از اپوزیسیون چنان همه مرزهای هویت ملی خود را در نوردیدهاند كه نه تنها از ترور یك هموطن خود برائت نمیكنند بلكه از تحریم و حمله نظامی به مردم خویش حمایت میكنند، آنان از ایرانیت خویش فقط داشتن زبان فارسی را با خود یدك میكشند. البته در این ماجرا نباید از عنصر نفوذ و رخنههای اطلاعاتی غفلت كرد و نسبت به آن حساسیت مضاعف نداشت، اما ترور جنایتكارانه یك سرباز ایرانی ابعاد دیگری هم دارد و این معنا را نشان میدهد دولتی نژادپرست از سوی ابرقدرتها اجازه اعمال تروریستی را دارد و آشكارا حتی با هواپیمای جنگی در كشور ثالث اقدام نظامی میكند.
این رویه شوم قطعا پایههای صلح جهانی را سست میكند و روزی گریبان مدافعان این روشها را خواهد گرفت. از نظر سیاسی و نظامی مواضع دولت روسیه در این مورد بسیار مهم و قابل تامل است. ما با این كشور در سوریه متحد استراتژیك بودهایم و همكاریهای نظامی گستردهای داشتهایم، چرا دولت روسیه در قبال تعرض به مستشاران و بعضا مراكز امداد ایرانی در سوریه نه تنها دفاعی صورت نمیدهد بلكه حملات مشابه را محكوم نمیكند؟! اساسا سامانه اس300 روسیه در سوریه به چه منظوری مستقر شده است؟ در آنجا به جز نیروی هوایی اسراییل و امریكا هیچ دولت و گروهی امكان و انگیزه عملیات هوایی علیه دولت سوریه را ندارد. تاكنون شنیده نشده كه حتی یك مورد از جولان هواپیماهای جنگی اسراییل توسط سامانه اس 300 مورد رهگیری یا هدف قرار گرفته شده باشد. آنها همواره تماشاگر بمبارانهای مستمر جنگندههای اسراییل بودهاند؟ موضوع از دو صورت خارج نیست؛ یا این سامانه قدرت مانور لازم در برابر هواپیماهای مهاجم را ندارد كه مسوولان محترم نظامی ایران باید نسبت به این ضعف حساس باشند و در حفاظت از آسمان ایران همه تكیه خود را به این سامانه ننهند یا اساسا دولت روسیه هیچ انگیزه برای مقابله با تهدیدات هوایی علیه تمامیت ارضی سوریه ندارد و احتمالا فقط هزینه آن را از دولت این كشور میستاند. پیچیدگیهای سیاسی و نظامی در منطقه ما به شدت بالا رفته است و دولت ایران باید برای عبور از تنگناهای موجود علاوه بر اراده ملی از خرد جمعی همه صاحبنظران وطندوست استفاده كند. یك اشتباه كوچك ممكن است خسارات زیادی برای كشور ایجاد كند.