کد خبر : 329563 تاریخ : ۱۴۰۲ دوشنبه ۴ دي - 09:38
نادم كه نشده‌اید پس بسوزد پدر قدرت! ظاهرا بسیاری از اصلاح‌طلبان از آن همه سماجت به تنگ آمدند و به مقابله‌جویی برخاستند. تا آن زمان، شیخ عبدالله نوری به عنوان یك روحانی پیشتاز امر اصلاحات كه با فدا كردن جایگاه برجسته سیاسی‌اش در دو دهه 60 و 70 سر از زندان در آورده بود، مورد احترام و تكریم عموم اصلاح‌طلبان بود.

دنیای قلم - احمد زیدآبادی: در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 88، سازمان ادوار تحكیم وحدت به عنوان یك حزب سیاسی مستقل، شیخ عبدالله نوری را برای كاندیداتوری معرفی كرد.
دیگر گروه‌های سیاسی ابتدا با این تصور كه این هم تلاشی مذبوحانه برای تحریم انتخابات یا نوعی رویاپردازی خام‌طبعانه و خیال‌انگیز از طرف سازمان ادوار است، داستان را اصلا جدی نگرفتند و چشم به روی آن بستند.


من در آن زمان دبیركل سازمان ادوار بودم و در كنار دیگر اعضا، به سهم خود بحث كاندیداتوری آقای نوری را با تمام قوا پیش می‌بردم. آقای نوری هم در ابتدای كار، موضوع را حمل بر شوخی كرد، اما با تامل بسیار، روز به روز با آن همراه‌تر شد به‌ طوری كه عملا به صورت یك گزینه جدی در آمد.
با جدی شدن موضوع، گروه‌های سیاسی اصلاح‌طلب، دیگر امكان نادیده گرفتن موضوع را نداشتند و به ناچار باید در برابر آن موضعی می‌گرفتند.
در آن بین، با اعلام كاندیداتوری سیدمحمد خاتمی، انتظار اصلاح‌طلبان از سازمان ادوار این بود كه با اعلام خاتمه پروژه كاندیداتوری نوری، از آقای خاتمی حمایت كند. ادوار اما از خود سرسختی نشان داد و من به عنوان دبیركل در خط مقدم این سرسختی قرار گرفته بودم.


ظاهرا بسیاری از اصلاح‌طلبان از آن همه سماجت به تنگ آمدند و به مقابله‌جویی برخاستند. تا آن زمان، شیخ عبدالله نوری به عنوان یك روحانی پیشتاز امر اصلاحات كه با فدا كردن جایگاه برجسته سیاسی‌اش در دو دهه 60 و 70 سر از زندان در آورده بود، مورد احترام و تكریم عموم اصلاح‌طلبان بود.
با اصرار سازمان ادوار بر لزوم حضور آقای نوری در صحنه انتخابات، اما ناگهان زمزمه‌هایی از سوی برخی اصلاح‌طلبان علیه او آغاز شد. حرف این بود كه آقای نوری بر آیت‌الله منتظری جفا كرده و پس از عزل آیت‌الله از قائم‌مقامی رهبری در سال 68، دستور تخریب دیوار منزل او را داده است!
چیزی كه برای من بسیار عجیب بود، این بود كه بسیاری از این افراد، كمترین سابقه‌ای در دفاع از آیت‌الله منتظری نداشتند و در مقابل هجوم به بیت آیت‌الله و محصور كردن او در خانه‌اش در آبان سال 76 كمترین اعتراض یا موضع‌گیری نكرده بودند!


این در حالی بود كه روزنامه خرداد كه تحت مدیریت آقای نوری منتشر می‌شد، در آن مقطع تنها نشریه فراگیر بود كه مقالات و اظهارنظرهای مربوط به دفاع از آیت‌الله منتظری و محكوم كردن حمله به بیت و حصر او را منتشر می‌كرد.
به هر حال، بحث دستور تخریب دیوار منزل آیت‌الله، چنان بالا گرفت كه من موضوع را با تمام جزییات آن دنبال كردم. آقای نوری خودش ماجرا را تشریح كرد و توضیح داد كه اساسا موضوع دیوار منزل در میان نبوده و ماجرا به تخریب یك دیوار حفاظتی خارج از قلمرو خانه و مرتبط با ترتیبات امنیتی پست رسمی قائم‌مقام رهبری بوده كه پس از عزل آیت‌الله، وجودش سبب مزاحمت به خصوص برای اهل خانه می‌شده است.
شیح احمد منتظری فرزند ارشد آیت‌الله هم در همان زمان این موضوع را در گفت‌وگو با رادیو بی‌بی‌سی تایید كرد و بر گفته‌های آقای نوری صحه گذاشت.
با این حال، كسانی كه در مقام منتقد نوری به طرفداری از آیت‌الله برخاسته بودند، دست‌بردار نبودند و غوغا را تا منتفی شدن كاندیداتوری آقای نوری ادامه دادند!
حالا پس از گذشت نزدیك به 15 سال از آن كهنه دعوا، من چرا آن را زنده كردم؟ قصد هیچ نوع فتنه‌انگیزی و ایجاد اختلاف در صفوف اصلاح‌طلبان در میان نیست! در واقع این موضوع را علی خضریان، نماینده مجلس از جبهه پایداری به یاد من انداخت. آقای خضریان در جریان مناظره‌ای كه بین‌مان در دانشگاه پلی‌تكنیك درگرفت، وقتی كه متوجه شد من به عنوان دبیركل ادوار از كاندیداتوری آقای نوری در سال 88 حمایت كرده‌ام، نخستین نكته‌ای كه به ذهنش رسید و مطرح كرد همان دستور تخریب دیوار منزل آیت‌الله منتظری به عنوان یك ضعف عمده آقای نوری و به تبع آن، ضعف من بود!
می‌دانیم كه اعضای جبهه پایداری عموما از بدخواهان و دشمنان و هتاكانِ آیت‌الله منتظری و مدافعان تعرض و حمله به بیت آن مرجع بوده‌اند و برخی از آنان اعدام او را هم طلب می‌كردند!حال چنین نیروهایی روی چه حساب و كتاب و موازینی باید یك باره معترضِ تخریب دیواری شوند كه مربوط به شوونات امنیتی قائم‌مقام رهبری بوده و پس از ماجرای عزل، نیازی به آن نبوده است؟
آیا از بدخواهی و هتاكی خود نسبت به آیت‌الله منتظری نادم و پشیمان شده‌اند یا اینكه «بسوزه پدر سیاست و قدرت» كه هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد!