کد خبر : 329481 تاریخ : ۱۴۰۲ سه شنبه ۲۱ آذر - 08:14
درسی كه صادق بوقی داد شاید سخت باشد كه حكومت از سیاست‌های خود عقب‌نشینی كند. قطعا سخت است ولی سیاستمداران واقعی و معتبر فقط آنانی نیستند كه مرغ‌شان یك پا دارد

دنیای قلم -عباس عبدی: ماجرای صادق بوقی در رشت می‌تواند درسی آموزنده برای سیاستگذاران باشد و اتفاقا همین درس را می‌توانند به مساله حجاب نیز تسری دهند. درس این است كه ممنوعیت رسمی یا حقوقی یك رفتار، هنگامی كارساز و عملی و نتیجه‌بخش است كه آن رفتار ابتدا در ذهن و ضمیر مردم و جامه مذموم باشد. اگر كسی عمل مذمومی را انجام دهد، ابتدا این مردم هستند كه آن فرد را محكوم می‌كنند و خواهان برخورد حكومت و مسوولان با عامل آن رفتار می‌شوند. سپس ماموران حكومتی به تبع این رویكردِ مردم، می‌توانند وارد ماجرا شده و با آن عمل برخورد كنند.در این صورت از سوی مردم نیز تشویق و تأیید می‌شوند.


حالا اگر مردم عملی را مذموم ندانند بلكه از آن استقبال كنند، در این صورت هر گونه مواجهه رسمی و انتظامی با آن عمل نه تنها موجب خشنودی و حمایت مردم نمی‌شود، سهل است كه موجب انزجار عمومی و حتی واكنش عملی نیز خواهد شد. چنین مواجهه‌ای، آن فرد را محبوب می‌كند و مردم نیز با او همراهی خواهند كرد. مورد صادق‌بوقی به خوبی نشان داد كه این قاعده برقرار است، و نه تنها مردم از برخورد با او حمایت نكردند، حتی در خیلی از جاهای دیگر در همراهی با آن ابراز شادی و نشاط و آن را در جاهای گوناگون تكرار كردند. آیا پلیس می‌خواهد با همه اینها برخورد كند؟ در این صورت واكنش‌ها تشدید خواهد شد. باید توجه كرد كه واكنش‌های مردم، طیف وسیعی از رفتارها را شامل می‌شود، كه هیچ نیروی انتظامی با هر اندازه توان و امكانات قادر به مقابله با آنها نیست. مهم‌تر از همه اینكه نیروی انتظامی در این برخوردها مستهلك و فرسوده می‌شود. مساله حجاب هم از همین نوع است. از ابتدای انقلاب تا سال گذشته مساله حجاب حداقل در فضای عمومی كمابیش رعایت می‌شد.

علت آن فقط برخوردهای قانونی نبود، بلكه در درجه اول نگاه غالب جامعه بود كه موجب رعایت نسبی این رفتار می‌شد. به عبارت دقیق‌تر اكثریتی بودند كه از این پوشش دفاع می‌كردند، ولی به مرور زمان این وضع تغییر كرد. ابتدا در اماكن غیر عمومی مثل نشست‌های محدود، عروسی‌ها و جشن‌ها و مهمانی‌ها و دورهمی‌های دوستانه و خانوادگی حجاب به امری اختیاری تبدیل شد. این فرآیند چند سال ادامه داشت. ولی از آنجا كه این رفتار در میان قشر بزرگی از مردم پذیرفته شده بود، آمادگی ذهنی برای پذیرش آن در فضای عمومی هم وجود داشت؛ در نتیجه بحران ناشی از مساله خانم مهسا امینی و اتفاقات پس از آن فرصتی بود برای بروز این رفتار در فضای عمومی. اكنون با قاطعیت می‌توان گفت كه بازگرداندن حجاب به شكل سابق بدون فشار حداكثری كه موثر هم باشد، مستلزم تغییر نگاه مردم است. آیا چنین هدفی قابل تحقق است؟ قطعا خیر. اگر نتوان این نگاه را نسبت به حجاب ایجاد كرد، فقط یك راه می‌ماند، آن هم افزایش شدید هزینه‌های تخطی از حجاب است. ولی این راه دو مشكل دارد. اول؛ افزایش تنش میان مردم ، حكومت ، نیروی انتظامی و سایر ماموران دولتی است. چنین تنشی بسیار زیان‌بار است و مستعد انفجار خواهد بود. ضمن اینكه نیروهای پلیس را از انجام دیگر وظایف خود و به‌طور مشخص تأمین امنیت بازمی‌دارد و این امر به نارضایتی بیشتر مردم منجر خواهد شد. مشكل دوم؛ تنوع واكنش‌های مردم است، به ویژه زنان كه به راحتی می‌توانند ماموران را مچل كنند. آنها اگر تحت فشار قرار گیرند، حجابی را انتخاب خواهند كرد كه خواهید گفت صد رحمت به بی‌حجابی! میلیون‌ها نفر در حال فكر كردن برای بروز واكنش‌های مناسب در برابر ماموران خواهند بود و هیچ دولتی و حكومتی قادر به مقابله با این افراد نخواهد بود. به همین دلیل است كه سیاست رسمی در برابر بی‌حجابی دچار سردرگمی شده است چون نمی‌توانند در برابر افكار عمومی كه مخالف این نوع برخوردها هستند، شفاف و روشن موضع‌گیری كنند لذا روزی حجاب‌بان می‌گذارند روز دیگر مسوولیت آن را نمی‌پذیرند، روز بعد حرف دیگری می‌زنند و بالطبع مردم هم بحق هیچ كدام را نمی‌پذیرند، چون این برخوردها همسو با افكار عمومی نیست و نمی‌توانند هم رسما در برابر این افكار بایستند.

شاید سخت باشد كه حكومت از سیاست‌های خود عقب‌نشینی كند. قطعا سخت است ولی سیاستمداران واقعی و معتبر فقط آنانی نیستند كه مرغ‌شان یك پا دارد و تا آخرین لحظه و با هر قیمتی راه خود را ادامه می‌دهند. چه بسا عقب‌نشینی یا بهتر بگوییم اصلاح سیاست‌ها نیز ویژگی بارز سیاستمداران معتبر است. اگر قرار باشد یك درس از صادق بوقی گرفته شود، همین است كه آقا‌جان! مردم را رها كنید، از پشت سر مردم، امنیت را برقرار كنید و نه از روبه‌روی آنان.