دنیای قلم - سید نادر نوربخش: طی سالهای گذشته به موازات برگزاری انتخابات در كشورهای مختلف اروپایی در اغلب موارد نتایج نشاندهنده رشد جریانی بوده كه در زبان فارسی با اصطلاح راست افراطی شناخته میشود، هرچند پسوند افراطی در اینجا ارتباطی به مفهوم افراطیگرایی ندارد و در واقع بدون بار ارزشی منفی بوده و تنها به مفهوم دورتر روی طیف سیاسی است. بنابراین اگر بخواهیم معادل دقیقتر آن را بهكار ببریم باید از واژه راست رادیكال استفاده كنیم، چراكه راست افراطی در واقع برای گروههای تندرو زیرزمینی به كار میرود كه با ابزار خشونت به اقدامات نژادپرستانه دست میزنند و از این بابت با احزاب راستگرای رادیكال ضد مهاجر تفاوت دارند. راست رادیكال با سه ویژگی مهم شناخته میشود: نخست ملیگرایی یا ناسیونالیسم است. بر این اساس هواداران این جریان نسبت به ورود پناهجویان مهاجران خارجی بدبین بوده و خواهان توقف آن هستند، امری كه خصوصا در سالهای اخیر به اوج خود رسید. آنها معتقد به اولویت دادن شهروندان بومی برای استفاده از امكانات و خدمات در كشور خود هستند. همچنین بسیاری از هواداران این احزاب باورمند به یك تئوری با نام جایگزینی عظیم هستند كه به كاهش جمعیت اروپاییها و افزایش تعداد مهاجران خارجی اشاره دارد و در مورد تبعات آن از جمله از میان رفتن فرهنگ و تمدن اروپا به دست خارجیها هشدار میدهند. ویژگی دیگر پوپولیسم است، این ویژگی هم در زبان فارسی گاهی با عوامفریبی اشتباه گرفته میشود، درحالی كه پوپولیسم به نوعی تكیه بر تودههای مردم در برابر ترسیم نخبگان و سیاستمداران فاسد در سوی دیگر است. رهبران راستگرا عموما مردم را به عنوان یك كلیت همگن و یكدست درنظر میگیرند كه نخبگان صدای آنها را نمیشنوند و به دنبال منافع خود هستند و بر این اساس خواهان آن هستند كه مردم برای بیان اعتراض و نارضایتی و آغاز تغییر به آنها رای دهند. خصوصیت سوم نیز اقتدارگرایی است، این ویژگی به مفهوم تلاش برای ایجاد ساز و كارهای انضباطی سختگیرانه و تشدید مجازات است. موضوع جرم و جنایت و سابقه برخی پناهجویان خارجی در آنها نیز مزید بر علت تقاضا برای افزایش قدرت پلیسی است. از سویی هم اقدامات تروریستی و خشونتبار سالهای اخیر توسط گروههایی همچون القاعده و داعش در خاك اروپا عامل مهمی در پیوند موضوع امنیت با حمایت از این احزاب بوده است. بنابراین رایدهندگان به این احزاب را در اروپا نه لزوما افراد افراطی و نژادپرست، بلكه اغلب رایدهندگانی عادی تشكیل میدهد كه از احزاب جریان اصلی ناراضی هستند و اعتماد خود را به آنها از دست دادهاند، در عین حال خود را بازنده روند جهانی شدن و تبعات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن میدانند، این اشخاص عموما در شهرهای كوچك و روستاها زندگی میكنند، تحصیلات كمتری دارند و بسیاری از آنها را كارگران تشكیل میدهند و هراس از ورود مهاجران عامل اصلی حمایت آنها از این جریان است. آخرین مورد از این نمونه نیز موفقیت حزب آزادی هلند بود كه طی انتخابات سراسری توانست با فاصله زیادی جایگاه نخست را به خود اختصاص دهد. در جریان انتخابات سراسری زودهنگام در هلند حزب آزادی به رهبری خیرت ویلدرز كه یك جریان سیاسی راست رادیكال محسوب میشود، موفق به كسب 37 كرسی در پارلمان این كشور شد كه امری بیسابقه در هلند محسوب میشود. در این انتخابات بالغ بر 26 حزب مختلف مشاركت داشتند. حزب حاكم راست میانه نیز بیش از نیمی از كرسیهای خود را از دست داد. پیروزی ویلدرز آن هم با افزایش آرای قابلتوجه موجب نگرانی هواداران اتحادیه اروپا شده است خصوصا اینكه وی پیشتر مواضعی در نقد بروكسل و حتی برگزاری رفراندوم خروج هلند از اتحادیه را مطرح كرده بود، اگرچه این امر با توجه به متعادلتر شدن مواضع این احزاب به موازات نزدیك شدن به جایگاه اجرایی دور از واقعیت به نظر میرسد و خروج هلند از اتحادیه اروپا تقریبا منتفی است. با این حال بهطور كلی، تصور میشود دولت ویلدرز احتمالا موضعی متخاصمتر در اتحادیه اروپا خواهد داشت كه البته میزان آن ممكن است توسط شركای ائتلاف محدود و تا حدودی مهار شود. اما این مساله نمیتواند نگرانی در بروكسل را در مورد آینده وحدت در اتحادیه و توافق روی موضوعاتی مانند كمك به اوكراین، مهاجرت و پناهندگان كاهش دهد. نكتهای كه در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد، لزوم ائتلاف حزب راستگرای آزادی با احزاب دیگر است كه بتواند به این طریق به 76 كرسی مورد نیاز برای كسب اكثریت در پارلمان دست پیدا كند و این امر به نوبه خود نیازمند مذاكرات پیچیده و اغلب طولانیمدت است كه در موارد مشابه تا چند ماه متمادی به درازا انجامیده است. در این مذاكرات و برای دستیابی به توافق ویلدرز ناچار خواهد بود از بخشی از خواستههای پیشین خود چشمپوشی كند. چنین امری در راستای ملایمتر كردن سیاستها در برخی اظهارات جنجالی وی درخصوص مسلمانان یا ممنوعیت مساجد هم لازم خواهد بود، در همین راستا ممكن است وی حتی از جایگاه نخست وزیری برای خود هم صرفنظر كند تا بتواند در تشكیل دولت ائتلافی با احزاب دیگر به موفقیت دست پیدا كند.