کد خبر : 329428 تاریخ : ۱۴۰۲ سه شنبه ۱۴ آذر - 11:14
گوینده مهم‌تر از گفته پرویز ثابتی، رییس اداره سوم ساواك در یك سریال تلویزیونی هفت قسمتی به شرح دیدگاه‌ها و نظرات خود راجع به وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران در دوران مسوولیتش پرداخته

دنیای قلم - محسن آزموده: در روزهای اخیر انتشار اظهارات یك مقام ارشد امنیتی رژیم سیاسی سابق در یكی از شبكه‌های تلویزیونی فارسی‌زبان خارج از كشور بحث‌برانگیز شده. پرویز ثابتی، رییس اداره سوم ساواك در یك سریال تلویزیونی هفت قسمتی به شرح دیدگاه‌ها و نظرات خود راجع به وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران در دوران مسوولیتش پرداخته و از خلال آن تاریخ ایران در عصر پهلوی دوم را از دیدگاه خودش روایت كرده است. او در این برنامه تلویزیونی حدودا هفت ساعتی، ادعاهایی را درباره بسیاری از چهره‌های سیاسی و فرهنگی تاثیرگذار در ایران معاصر مطرح كرده كه بعضا با واكنش‌هایی گسترده در سایر رسانه‌ها و شبكه‌های اجتماعی مواجه شده است.

البته این حرف‌ها جدید نیست و این مقام ساواك، ده سال پیش (1391) هم آنها را طرح كرده بود، در قالب گفت‌وگوهایی با عرفان قانعی فرد كه به صورت كتابی با عنوان «در دامگه حادثه» كه به صورت غیررسمی در ایران هم منتشر شد. انتشار این صحبت‌ها در شرایط آن روز، اگرچه در مطبوعات و رسانه‌های داخل و خارج واكنش‌های فراوانی داشت، اما به علت كتاب بودن و وضعیت آن ایام در میان مخاطبان عمومی چندان فراگیر نشد. آن كتاب از سوی جامعه علمی و دانشگاهی تاریخ هم جدی گرفته نشد از جمله به علت آنكه سوگیری سلطنت‌طلبانه مصاحبه‌كننده در آن گفت‌وگوها به وضوح مشهود بود و شرایط تاریخ نگاری شفاهی در آنها رعایت نشده بود. اما پخش این حرف‌ها در قالب «سریال تلویزیونی» خوش‌ساخت، در شرایط كنونی بسیار مورد توجه قرار گرفته، به خصوص كه مخاطب آن عموم مردم هستند، نه كتابخوان‌ها یا كسانی كه موضوعات تاریخی را از منابع و كانال‌های متعدد و به صورت روشمند و بعضا دانشگاهی دنبال می‌كنند. 


در این یادداشت كوتاه با راست و دروغ حرف‌های آقای ثابتی كاری ندارم، در این باره فراوان صحبت شده و خواهد شد. به عنوان یك دانشجوی رشته تاریخ و دانش‌آموخته فلسفه، تنها می‌خواهم یك نكته روشی در مواجهه با تاریخ و منابع تاریخی را خاطرنشان شوم. تردیدی نیست كه اظهارات این مقام ارشد امنیتی به لحاظ تاریخی بسیار اهمیت دارند و در قالب روایتی شفاهی باید مورد توجه قرار گیرند، همچون صدها ساعت منابع تاریخ شفاهی دیگر كه از مقام‌ها و چهره‌ها و شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی به صورت صوتی و تصویری وجود دارد. بررسی محققانه و عالمانه هر یك از این منابع هم مستلزم وقت گذاشتن بسیار و مجهز بودن به ابزارهای نظری و آشنایی با دانش‌هایی چون جامعه‌شناسی و روان‌شناسی و ... است. صرف اینكه یك نفر ادعا كند كه دیگری چنین كرده یا فلان واقعه به این شكل خاص اتفاق افتاده، باعث نمی‌شود كه ما باور كنیم او حقیقت را می‌گوید، حتی اگر كاملا به آن فرد اطمینان داشته باشیم. قدما می‌گفتند به «آنچه گفته شده» (ما قال) بنگرید، نه به «آن كسی كه می‌گوید» (من قال). البته در معرفت‌شناسی و فلسفه، «گواهی» (testimony) یعنی «ادعاهای فرد موثق» در كنار ادراك حسی و حافظه و درون نگری و شهود و عقل، یكی از منابع «شناخت» یا «معرفت» است، یعنی چنین نیست كه فكر كنیم «آن كسی كه می‌گوید» اصلا اهمیت ندارد. بنابراین در بررسی صحت و سقم یك گفتار باید به «آن كسی كه می‌گوید» هم توجه كرد، به همین دلیل است كه هم روستایی‌های چوپان دروغگو به حرف او اطمینان نكردند. اگر چه در آن مورد خاص، روستاییان اشتباه كردند، اما آنها تقصیر نداشتند و مقصر چوپان مردم آزار بود. 


بنابراین در بررسی ادعاهای افراد در تاریخ شفاهی، در وهله اول فردی كه سخن می‌گوید، اهمیت پیدا می‌كند. یعنی در بررسی صحبت‌های او باید به دقت بدانیم او چه كسی است، چه پیشینه‌ای داشته، از چه جایگاهی صحبت می‌كند و ... به همین علت است كه در تاریخ‌نگاری شفاهی معمولا سابقه و پیشینه خانوادگی و خاستگاه فرد اهمیت دارد و در انتشار صحبت‌ها، تلاش می‌شود هیچ ویرایش و پیرایشی صورت نگیرد و هر آنچه گفته، به هر شكل كه گفته عرضه شود، حتی اگر با تكرارهای خسته‌كننده همراه باشد یا با خطاهای فاحش. از این حیث مطالب یك تاریخ شفاهی، پیش و بیش از هر چیز، شخصیت گوینده را معرفی می‌كند. این سخن به معنای بی‌اهمیتی گفته‌های آن فرد نیست، بلكه اتفاقا اظهارات فرد گوینده، بسته به جایگاه تاریخی و نقشی كه در وقایع ایفا كرده، مهم است و باید در هر تحلیل تاریخی مورد توجه قرار گیرد. اما این سخنان باید در كنار سایر منابع گذاشته شود و با دقت صحت و سقم آنها مورد سنجش قرار گیرد. 
در مورد حرف‌های آقای ثابتی هم باید در نظر داشت كه او در راس یك نهاد امنیتی بدنام بوده و روشن است كه در گام نخست می‌خواهد اقدامات خود و نهاد متبوعش را تبرئه و توجیه كند. ضمن اینكه او یك تحلیل‌گر تاریخ نیست و تنها از منظر یك بازیگر درباره وقایع و افراد صحبت می‌كند. در نتیجه در تماشای این سریال تلویزیونی، نباید مرعوب آب و رنگ آن شد و باید با دقت حتی به زبان بدن گوینده توجه كرد و محدودیت‌ها و محذوریت‌های او را فراموش نكرد. حرف‌ها و ادعاهای پرویز ثابتی، نه «معرفت» یا «حقیقت» تاریخی كه یك منبع مهم و قابل توجه است كه با توجه به جایگاه او باید با هوشمندانه با آن مواجه شد تا شاید بتوان از دلش به معرفت تاریخی نزدیك شد.