کد خبر : 329293 تاریخ : ۱۴۰۲ شنبه ۲۷ آبان - 10:33
كار عشق و حدیث سرگشتگی انسان در ادبیات ایرانی هم آثاری با درونمایه یا ساختار مشابه كمدی الهی می‌توان یافت. مهم‌ترین آنها نخست رساله ارداویراف نامه، نوشته موبدی زرتشتی در عصر ساسانی به زبان پهلوی است كه به لحاظ صوری و درونمایه‌ای بسیار شبیه كمدی الهی است.

دنیای قلم - محسن آزموده: در ابتدا می‌خواستم راجع به ماجرای ارتباط كمدی الهی و ارداویراف نامه بنویسم، اما نظرم عوض شد. همه اینها را خیلی دقیق‌تر و مفصل‌تر می‌توان در مقدمه‌های خوب و جامعی كه مترجمان ترجمه‌های مختلف كمدی الهی نوشته‌اند، از جمله مقدمه شجاع‌الدین شفا و مقدمه فریده مهدوی‌دامغانی خواند و بهره برد. اما برای آنها كه حوصله و زمان این كار را ندارند، تنها اشاره‌ای ضروری است.


 می‌دانیم كه كمدی الهی، نوشته دانته آلیگیری، شاعر و نویسنده ایتالیایی قرون سیزدهم و چهاردهم میلادی است. دانته نگارش این كتاب را در میانسالگی خود (حدود 45 سالگی) آغازكرد و چنانكه بنفشه شریفی‌خو در مطلب اصلی همین صفحه نوشته، در حدود 55 سالگی به پایان رساند. كمدی الهی نه فقط مهم‌ترین اثر دانته كه یكی از بزرگ‌ترین آثار ادبی جهان است و شهرتی عالمگیر برای نویسنده‌اش به ارمغان آورده. برای شناخت ابعاد این بزرگی و اثرگذاری جهانی می‌توان به منابعی كه بالاتر گفتیم، رجوع كرد.


داستان كمدی الهی خیلی ساده است. انسانی كه خود راوی داستان است، سفری را شرح می‌دهد كه از دوزخ شروع می‌شود، از برزخ گذر می‌كند و در نهایت به بهشت ختم می‌شود. در طول این سفر او از طبقات و جاهای مختلف عبور می‌كند و آدم‌های گوناگونی را می‌بیند. كمدی الهی به تعبیر امروزی سفرنامه‌ای است خیالی كه طی آن در درون راوی یا مسافر، همزمان با گذر از عوالم مختلف بیرونی، تحولاتی عمیق رخ می‌دهد و او به رستگاری و نجات یا رهایی یا تعالی دست می‌یابد. از این جهت این داستان را ساده خواندم كه ممكن است چنین سفری به ذهن هر كسی خطور كند، اما شمار بسیار اندك و انگشت‌شماری هستند كه در طول تاریخ، با نگارش یا به تصویر كشیدن آن شاهكاری چنین سترگ و جاودانه خلق كرده‌اند. دانته یكی از بزرگ‌ترین آنهاست. هومر (حماسه‌سرای بزرگ یونانی قرن هشتم یا هفتم پیش از میلاد و نویسنده ایلیاد و اودیسه) و ویرژیل (شاعر رمی قرن اول پیش از میلاد) از بزرگانی هستند كه در ادبیات جهانی آثاری مشابه كمدی الهی نوشته‌اند.


 در ادبیات ایرانی هم آثاری با درونمایه یا ساختار مشابه كمدی الهی می‌توان یافت. مهم‌ترین آنها نخست رساله ارداویراف نامه، نوشته موبدی زرتشتی در عصر ساسانی به زبان پهلوی است كه به لحاظ صوری و درونمایه‌ای بسیار شبیه كمدی الهی است. در ارداویراف نامه نیز قصه صعود و عروج ویراف از اعماق دوزخ به بهشت روایت می‌شود، به گونه‌ای كه بسیاری گفته‌اند احتمالا دانته از این كتاب و درونمایه آن اطلاع داشته. كتاب دیگر مثنوی سیرالعباد الی المعاد نوشته حكیم سنایی غزنوی است كه دو قرن پیش از كمدی الهی دانته نوشته شده و در 770 بیت، طرح كلی و مضامین مشابهی با كمدی الهی دارد. البته همان‌طور كه احمد مهدوی‌دامغانی در مقدمه ترجمه فریده مهدوی‌دامغانی از كمدی الهی نوشته، در ادبیات ایران اسلامی، آثار مشابه دیگری هم می‌توان بازجست، مثل رساله معراجیه كه اوایل قرن پنجم هجری نوشته شده یا رساله الغفران نوشته ابوالعلا معری شاعر و حكیم مشهور عرب در قرن‌های چهارم و پنجم هجری.
نویسندگان و پژوهشگران زیادی در این باره بحث كرده‌اند كه آیا دانته غیر از آثار غربی (اودیسه و انه ئید ویرژیل) و ادبیات و الهیات مسیحی با آثار شرقی و ایرانی نیز آشنا بوده یا خیر. اما چنانكه در معرفی داستان كمدی الهی نوشتم، واقعیت آن است كه طرح كلی قصه یعنی تخیل سفری از اعماق جهنم به بالاترین مراتب بهشت احتمالا به ذهن بسیاری از آدمیانی كه برای جهان به ساختاری مشابه باور داشتند، خطور كرده و می‌كند و پس از این نیز خواهد كرد. در همین روزگار معاصر، فیلمسازان فراوانی تلاش كرده‌اند جهان‌هایی مشابه را در آثار هنری خود پدید آورند. یك نمونه آشنای دیگر برای ایرانیان، كتاب سیاحت غرب نوشته آقا نجفی‌قوچانی از عالمان شیعه یكصد سال پیش است كه در آن شرح سفری خیالی به عالم برزخ روایت می‌شود.
بنابراین طرح كلی داستان یا حتی محتوای آن اگر چه مهم است، اما اصل مطلب چیز دیگری است. كما اینكه امروز بسیاری انتقادهای فراوانی به برخی مدعیات دانته در كمدی الهی دارند و آنها را مبتنی بر جهان‌بینی یك انسان مسیحی قرون وسطایی در ایتالیا ارزیابی می‌كنند و قابل قبول نمی‌دانند. آنچه در كمدی الهی مهم است، «ادبیت» و هنر شگفت‌انگیز دانته است، در اینكه روایت خود را به زبانی جهانی و همه زمانی و همه مكانی و قابل ترجمه به همه زبان‌ها بیان می‌كند به گونه‌ای كه هر انسانی با هر فرهنگی و در هر جغرافیایی، خواه به الهیات مسیحی باور داشته باشد یا نه، با آن همذات‌پنداری می‌كند. سطرهای اولیه كمدی الهی از این حیث حیرت‌انگیز است: «در نیمه راه زندگانی ما، خویشتن را در جنگلی تاریك یافتم، زیرا راه راست را گم كرده بودم و چه دشوار است وصف این جنگل وحشی و سخت و انبوه كه یادش ترس را در دل بیدار می‌كند!» (دانته، كمدی الهی، دوزخ، ابتدای سرود اول، ترجمه شجاع‌الدین شفا) . دانته از نیمه راه زندگانی «ما» یعنی همه انسان‌ها سخن می‌گوید و كدامین انسان است كه در میانه راه زندگی خود چنین حس سرگشتگی و گمشدگی نداشته باشد؟ همچنانكه كمدی او نه با تایید یك آیین و دین خاص، بلكه با اذعان به برتری و تفوق عشق پایان می‌یابد، درونمایه‌ای كه ربطی به یك جغرافیا و تاریخ خاص ندارد و همه انسان‌ها آن را می‌فهمند: «و این كار عشق بود كه خورشید و دیگر اختران را در گردش دارد.» (همان، بهشت، واپسین شعر)