دنیای قلم -ماریا برانیاس اسپانیایی که یک زندگی پرتلاطمی داشته و توانسته از حوادثی مانند زلزلهها، جنگها، طاعون و آتشسوزی جان سالم به در ببرد، اکنون ۱۱۶ سال دارد.. او خوشفکر، قوی قلب، از نظر ذهنی هوشیار است و در شکبه اجتماعی « X» ( یا همان توئیتر سابق) در مورد چگونگی اضافه کردن دهههای دیگر به زندگی مشاوره میدهد. به نوشته روزنامه گاردین، او مینویسد: نظم، آرامش، ارتباط خوب با خانواده و دوستان، تماس با طبیعت، ثبات عاطفی، نداشتن نگرانی، پشیمان نبودن، مثبت اندیشی زیاد و دوری از افراد دارای افکار مسموم. خوردن ماست طبیعی، ژنتیک و قدری هم شانس به او کمک کرده تا به ۱۱۶ سالگی برسد.
ماریا برانیاس پذیرفته است که در تحقیقات دکتر «مانل استلر» متخصص ژنیتک برای پاسخ به این مساله که در حالی که از نظر زمانی او بیش از ۱۰۰ سال عمر کرده، چرا سن بیولوژیکی او بسیار کمتر است؟ شرکت کند. هنوز شاید سن بیولوژیکی افراد ۹۰ ساله را نتوان در حد افراد ۵۰ ساله در نظر گرفت، اما روز به روز بر تعداد آنهایی که ۱۰۰ سال یا بیشتر دارند افزوده میشود، که بسیاری از آنها نیز تصورات مرتبط با افراد پیر و فرتوت را به چالش میکشند.
ژان کالمان که در سال ۱۹۹۷ در سن ۱۲۲ سالگی در «آرل» فرانسه درگذشت و تنها پنج سال قبل از فوت به خانه سالمندان نقل مکان کرده بود، در گفتوگویی از مصرف روزانه شکلات و مصرف روزانه یک نخ سیگار حمایت کرده بود. او گفته بود: من هرگز در طول زندگی حتی یک چروک در صورت نداشتم و من همچنان نیز رو پا هستم. میتوان این طور گفت که شادابی و روحیه طنزپرداز نیز بخشی جدایی ناپذیر از جان و روح او بود.
بر اساس برآوردهای سازمان ملل در سال ۱۹۹۵، ۹۵ هزار فرد صد ساله یا صد سال به بالا در سراسر دنیا وجود داشت. پیش بینی میشود تا سال ۲۱۰۰، در این زمینه با یک «سونامی نقرهای» مواجه شویم و تعداد افراد ۱۰۰ ساله در سراسر دنیا به بیش از ۲۰ میلیون نفر برسد.
به نظر میرسد افزایش طول عمر انسان، از مهمترین وسوسههای فعلی میلیاردرهایی است که میانسالی خود را فدای حمام یخ، رژیمهای اسپارتی، ویتامینها و ورزشهای طولانی میکنند به این امید که مانند عروس دریایی و کرمهای اعماق دریا بتوانند سلولهای پیر را از بین ببرند و جوان شوند. اما آیا نبرد همیشگی برای به تعویق انداختن یا شاید رسیدن به آرزوی تقریبا محال لغو مرگ ارزش تحمل این همه سختی و محرومیت را دارد؟
آنچه در مورد «کالمان» و «برانیاس» جالب به نظر میرسد این است که آنها بدون خود تنبیهی به طول عمر بسیار زیادی دست یافتند. البته، تلاش دانشمندانی که سعی میکنند جنبههای تخریبی پیری را نیز بهطور ژنتیکی معکوس کنند، مهم است، اما این مسئله نیز مهم است که چگونه میتوانیم قبل از اینکه خیلی دیر شود یاد بگیریم که زندگی خوبی داشته باشیم.
چندی پیش، مردم حتی قبل از اینکه فرصتی برای برداشتن هدیه بازنشستگی از صندوق داشته باشند، به دنیا میآمدند، کار میکردند، بازنشسته میشدند و میمردند. اما اکنون که امید به زندگی پس از پایان دوره کاری حتی تا پنج دهه یا بیشتر رسیده چه میکنیم؟ چه چیزی به شما شادی میدهد؟ چگونه در زندگی خود هزینه خواهد کرد؟ زمانی که شما همچنان زندهاید و سایر افراد خانواده مردهاند، دوستان نیز ترک دنیا کردهاند، جاه طلبیها کنار گذاشته میشود و درآمد به احتمال زیاد محدود میشود، چگونه باید زندگی کنیم؟
همه چیز تاریک نیست نویسنده لین سگال نویسنده استرالیایی در کتاب «در خارج از زمان»، از «می سارتون» شاعر بلژیکی- آمریکایی نقل قول کرده است که پیری میتواند باشکوه باشد... من در مورد زندگیام مطمئنتر هستم، شک ندارم که میتوانم بر آن (پیری) غلبه کنم.
شاید در اوایل سنین پیری( ۷۰ یا ۸۰ سال) باشد که قطعات در جای خود قرار میگیرند و در نهایت شروع به درک چگونگی رسیدن به این نقطه، چه خوب و چه بد میکنید.
فقر، فقدان آموزش و سرمایه گذاری ضعیف در بهداشت عمومی و زیرساختهای اجتماعی حیاتی، فعالیتها و مراقبتها، همه از جمله عوامل کوتاهتر شدن عمر مردم میشود. اما نتایج یکی از طولانیترین مطالعات توسعه انسانی در میان مردها، که در سال ۱۹۳۸ آغاز شد، دلیلی برای امیدواری برای کسانی به ارمغان میآورد که ممکن است هنوز دهها سال تا سنین کهنسالی در پیش داشته باشند. طبق این مطالعه، جواز داشتن طول عمر سالم، دوری از مشروبات الکلی و تنباکو، خوش بینی و همدلی، جستجو برای پیدا کردن جنبههای مثبت و بعضا خندهدار زندگی و ادامه یادگیری است.
زمان طلاست و به طور عجیبی، به نفع افراد مسن و کهنسال است، زیرا آنها بسیار بیشتر از افراد شاغل اوقات فراغت دارند و از قید اشتغال نگهداری و تربیت فرزندان و انجام کارهای سنگین رها شدهاند. البته، زنها و مردها شاید وقتی خیلی به مرگ نزدیکتر میشوند درک میکنند که واقعا برای چه چیزی در زندگی ارزش قائل هستند.