دنیای قلم - مرتضی میرحسینی: آتش جنگ دوم جهانی كه فرونشست، نوبت به مجازات جنایتكاران رسید. آن زمان از دید فاتحان آن جنگ، كسی به اندازه سران حكومت آلمان مجرم نبود و بدون مجازات آنها -كه جنگ را آغاز كرده و در گذر از آن دست به جنایتهای بسیار زده بودند- ماجرا ناتمام باقی میماند. البته برگزاری دادگاه و نشاندن مقامات كشور آغازگر جنگ روی صندلی متهم، اتفاقی جدید و فكری بكر بود.
جان دانپورت در كتاب «محاكمات نورنبرگ» مینویسد: «دادگاه نظامی بینالمللی در تاریخ بیسابقه بود. پیش از این كشورها هیچگاه منابع خود را صرف طلب عدالت جهانی نمیكردند. جنایات، حتی جنایات سازمانیافته و در مقیاس بزرگ، موضوعی ملی تلقی میشد كه به كسانی كه از آنها آسیب دیده بودند و نه به مردمان دیگر مربوط میشد. بنابراین مجازات جنایتكاران وظیفه خود كشورها بود. این برداشت كه ترور و ویرانگری و كشتار در طول جنگ را باید جرایم كیفری به حساب آورد نیز جدید بود. بنا بر سنت، وحشیگری بخشی از بهایی تلقی میشد كه برای درگیری در جنگ پرداخت میشد. اینك برای نخستینبار دادگاهی مركب از نمایندگان كشورهای مختلف وظیفه تعقیب و مجازات مسببان فجایع زمان جنگ را كه به تمام جهان مربوط میشد برعهده میگرفت.» البته هیتلر كه پیش از پایان ماجرا خودش را كشته بود و جنازهاش را هم به دستور خود او سوزانده بودند و نمیشد جسد سوخته را -كه تازه دقیقا معلوم نبود چه بلایی سرش آمده و كجا دفن شده- محاكمه كرد.
گوبلز و برخی سران نازی نیز فرجام مشابهی داشتند و محاكمه و مجازات آنها، حداقل در این دنیا ممكن نشد. اما عدهای از مردان هیتلر كه در فرار و اختفا ناكام شده بودند به دام افتادند و زندانی شدند. برخی هم كه جایی برای رفتن و سوراخی برای پنهان شدن نداشتند، خودشان را تسلیم كردند. بیستویك نفر از میان این بازداشتیها، در فهرست چهرههای اصلی حزب و حكومت نازی جای میگرفتند و به نظر فاتحان جنگ، باید برای آنچه در سالهای برتری هیتلر و در همراهی با او كرده بودند توضیح میدادند. دادگاه بررسی نقش این بیستویك نفر در جرایم حكومت نازی در شهر نورنبرگ آلمان و زیرنظر فاتحان جنگ برگزار شد و در پایان ماه سپتامبر 1946 با صدور حكم به پایان رسید. جالب اینكه انگلیسیها میگفتند نیازی به طی تشریفاتی مثل برگزاری دادگاه و تفهیم اتهام و اثبات جرم نیست و همه نازیها را - و نیز هر كسی كه به هیتلر كمك كرده - باید سینه دیوار گذاشت و تیرباران كرد. امریكاییها نیز چنین عقیدهای داشتند. اما روسها (شوروی) به محاكمه، آنهم محاكمه علنی اصرار داشتند و میگفتند: «بدون محاكمه هیچ اعدامی نباید صورت گیرد. اگر محاكمهای در كار نباشد، هیچ حكم اعدامی نیز نباید صادر شود.» (دلبستگی استالین به برگزاری «دادگاه» در شوروی نیز زبانزد همه بود). آنچه انگلیسیها نمیگفتند اما به خوبی میدانستند این بود كه بسیاری از اتهاماتی كه به سران حكومت نازی منسوب شده، كموبیش به طرفهای دیگر جنگ -ازجمله خودشان- نیز میچسبد و مساله در اینجا، مثل تمام جنگهای گذشته نه اجرای عدالت كه مجازات بازنده است و چنین مجازاتی به تشكیل پرونده و برگزاری دادگاه نیازی ندارد. رابرت لِی، وزیر كار هیتلر یا به تعبیر نازیها «رییس جبهه كار رایش» كه یكی از محكومان بود، بارها با فریاد خطاب به نگهبانان زندان میگفت: «ما را پشت دیوار به صف كنید و تیربارانمان كنید! شما فاتحید!» چرچیل نیز همان روزها، در صحبت با یكی از ژنرالهای انگلیسی گفت: «تو و من باید احتیاط كنیم كه در جنگ بعدی بازنده نباشیم.» خلاصه، در نورنبرگ به یازده نفر از مردان هیتلر حكم اعدام با طناب دار دادند و سه نفر را به حبس ابد و چهار نفر را هم به چند سال زندان محكوم كردند.
سه نفر دیگر، شاخت و فریچه و فونپاپن نیز تبرئه شدند. استدلال قضات دادگاه در صدور چنین حكمی برای این سه نفر این بود كه «آنها میبایست در برابر تلاش هیتلر شدیدتر مقاومت میكردند، اما هیچكدام در اجرای سیاست نازیها كه به جنگ و كشتار انجامید نقش فعالی نداشتند و در نتیجه در مورد اتهامات وارده تبرئه شدند.» اجساد اعدامیها را نیز به داخائو، یكی از اردوگاههای سابق نازیها -كه زمانی از آن برای نگهداری اسرا استفاده میشد- بردند و بدون تشریفات سوزاندند. خاكسترشان را نیز به نهری در همان نزدیكی ریختند.