دنیای قلم - فردین آقابزرگی، كارشناس بازار سرمایه:در شرایط فعلی اقتصاد كشور پیشبینی شاخصها برای نیمه دوم سال ممكن است با انحرافات زیادی همراه باشد و دلیل آنهم این است كه دولت در شرایطی قرار گرفته كه ابهامات زیادی به لحاظ تامین كسری بودجه و میزان نقدینگی و ارتباطات در سطح بینالمللی و تامین منابع ارزی وجود دارد،
لذا متغیرهای كلان اقتصادی به گونهای است كه حتی نمیتوان پیشبینی درستی از میزان تورم پیش رو داشت اما براساس مقایسه سطح ارزندگی همه بازارها و نه صرفا بازار سرمایه، ضرورت دارد تا آن بازار را براساس تطابق ارزش ذاتی و ارزش معاملاتی آن بسنجیم، به عنوان نمونه در صنعت خودرو باید محصولات خودروسازان را نسبت به قیمتهای جهانی و كیفیت جهانی آن مقایسه كنیم و آن را مورد سنجش قرار دهیم كه در چه حدی قرار گرفته است البته در مورد این صنعت متاسفانه میبینیم كه خودروهای ساخت داخل بیش از ارزش ذاتیشان معامله میشوند كه البته در بازار مسكن نیز به همین ترتیب قیمت ملك در پایتخت ایران از بهترین شهرها در دنیا از بورلی هیلز در كالیفرنیا تا ریچموند هیل در تورنتو كانادا كه جزو گرانترین مناطق مسكونی دنیا به شمار میروند باز هم گرانتر شده است.
بنابراین چرایی اینكه ارزش بازار سرمایه از 320 میلیارد دلار به 160 میلیارد دلار رسیده و ارزشش نصف شده است را باید دقیقتر مورد بررسی قرار داد این درحالی است كه سود شركتها از سال 1398 كه 450 همت بوده اما امروز كه به 1000 همت رسیده است و درآمد حاصل از فروش شركتها هم متاثر از نوسانات و تلاطمهای اقتصادی و تورم بهشدت رشد كرده و علیرغم كنترلها، نظارتها و بازرسیهایی كه به دلیل قیمتگذاری دستوری صورت گرفته باز هم درآمدها كماكان رو به افزایش است اما حاشیه سود عملیاتی شركتها افت كرده است.
همچنین آنچه در بازار دلار قابل مشاهده است این است كه با 3 نرخ در این بازار روبهرو هستیم نرخ دلار رسمی یا دولتی كه اخیرا هم نرخ تسعیر ارز به 38 هزار و 500 تومان رسیده است، نرخ ارز آزاد كه عمدتا با نرخ «تتر در بازار كریپتو» مطابقت دارد كه در محدوده 50 هزار تومان است و نرخ سومی كه بر سطح عمومی قیمتها و نرخ تورم و افزایش شاخص بورس اثرگذار است و با آن كالا وارد كشور میشود مانند كالاهای الكترونیك و لوازم خانگی و خودرو كه اغلب كالاهای وارداتی امروز با دلار 65 هزار تومان وارد كشور میشوند و كسی هم با نرخ ارز 50 هزار تومان دیگر هیچ محصولی وارد كشور نمیكند و این نرخ افزایش هم داشته است لذا این فاصله نرخ ارز با نرخ دولتی حدود 80درصد انحراف پیدا كرده كه حدود دو برابر میشود و این پتانسیلی است مبنی بر جهش درآمد حاصل از فروش اغلب شركتها و صنایع كشور به خصوص شركتهای كامودیتی محور و صادراتمحور.
درخصوص رشد شاخصها نیز به نظر میرسد سطح ارزندگی و رشد بورس در نیمه دوم یا تا پایان سال به گونهای باشد كه شاخصها به آستانه 3 تا 3.5 میلیون واحدی نزدیك شوند و به اعتقاد بنده این جای رشد برای بورس وجود دارد و در صورتی كه دولت با تصمیمات خلقالساعه و ذینفعانه بازار سرمایه را وارد تنش نكند سطح ارزندگی تا همین میزان و با یك شیب ملایم رشد خواهد كرد كه البته رشد شاخصها به صورت شارپی و جهشی نخواهد بود اما كماكان به صورت آهسته و پیوسته و با یك سینوس نوسان مثبت و منفی به سمت بالا در حركت است، هر چند در شش ماهه ابتدای سال 1402 با یك تلاطم و نوسان غیرمعمولی روبهرو شدیم اما شاهد آن بودیم كه تا اردیبهشت ماه امسال شاخص بورس تا 30درصد هم رشد كرد و به 2.5 میلیون واحد رسید و پس از آن شاخصها به دلیل تصمیمات ذینفعانه و سخنرانیهایی كه از سوی دولتیها انجام گرفت یكباره سركوب شد اما هماكنون شاخصهای بورس در سطح ارزندگی قرار گرفته است و پیشبینی میشود در نیمه دوم سال شاخصها با رشد بیشتری همراه شوند.