کد خبر : 328831 تاریخ : 1402 سه‌شنبه 21 شهريور - 11:31
درسی از ۱۱ سپتامبر ۱۱ سپتامبر كه با پذیرش گزاره صدور دموكراسی در سال ۲۰۰۱ آغاز شده بود در ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۳ و با خروج آخرین سرباز امریكایی از افغانستان و با اعلام شكست این رویكرد پایان یافت.

دنیای قلم -عباس عبدی: ۱۱ سپتامبر كه رخ داد، عموم افراد به این نتیجه رسیدند كه دنیای كنونی ما دچار یك تحول جدی خواهد شد و چنین هم شد، ولی آن تحول دیری نپایید. آغاز این تحول با حمله به افغانستان و برچیدن حكومت طالبان بود. خیلی زود اجرا و به نتیجه رسید، شاید زودتر از آنچه تصور می‌رفت. در ایران نیز برخی از یك حیث خوشحال بودند كه چنان حكومت مرتجعی در شرق كشور منقرض شده است و از این حیث تاسف می‌خوردند و حتی به زبان می‌آوردند كه، حالا كابل هم پاریس می‌شود و ما همچنان در تهران خودمان خواهیم بود. دو سال بعد هم كه به عراق حمله شد، این كلیشه را برای بغداد به كار می‌بردند.

اگر آن روز كسی پیدا می‌شد و پیامبرگونه ادعا می‌كرد كه در دهه بعد همین طالبان برمی‌گردد و بساط امریكایی‌ها و دولت ساخته شده آنان را برمی‌چیند، قطعا همگان به او می‌خندیدند و آن را ناشی از جهالت گوینده می‌دانستند ولی در عمل دیدیم كه چنین شد. چرا؟ به این دلیل ساده كه جامعه موم نیست كه به هر شكلی بخواهید بتوانید در آورید. نیروهای بیرونی تا حد محدودی توانایی تاثیرگذاری دارند. اتفاقا كسانی هم كه تحولات داخل كشورها را به دست‌های بیگانه و خارجی نسبت می‌دهند دچار همین خطا می‌شوند. اگر ایالات متحده می‌توانست تغییر اساسی در كشوری چون افغانستان ایجاد كند، باید طی دو دهه و با آن همه هزینه و قدرت آنجا را مطابق میل خود آباد می‌كرد ولی نتوانست. اگر نتوانست در افغانستان اراده خود را حاكم كند، به‌طور قطع قادر به ایجاد تحولات عمیق در كشورهای دیگر هم فراتر از ظرفیت داخلی آنجا نیست. تحولات جوامع انسانی ناشی از پویایی خاص  و درونی آنها است كه البته از خارج هم تاثیر می‌گیرند ولی این تاثیرات به نسبت فرعی و حتی بطئی است. ملتی كه سرنوشت خود را در اراده دیگران جست‌وجو كند، ذلیل و خوار خواهد شد.

 در برابر نیز صاحبان قدرتی كه تحولات درونی جامعه خود را كم‌اهمیت بدانند و بخواهند آنها را ناشی از دخالت یا اراده بیگانگان بدانند، موفق نخواهند شد و به خطا خواهند رفت. نكته آموزنده در ماجرای افغانستان این است؛ به همان اندازه كه باید در نفی دخالت و حضور بیگانگان ثابت‌قدم بود، به همان اندازه بلكه بیشتر باید تحولات داخلی و درونزای جامعه را محترم شمرد و با آن همنوایی كرد. این دو رویكرد دو روی یك سكه هستند. به میزانی كه تحولات داخلی را اهمیت ندهیم افكار عمومی و مردم را منفعل و ناامید می‌كنیم و نگاه‌شان معطوف به خارج می‌شود و زمینه حضور بیگانگان از این طریق فراهم می‌شود. برعكس این گزاره نیز حقیقت دارد. به میزانی كه بیگانگان حضور پررنگ پیدا كنند و بخواهند تحولات برونزا را به جامعه قالب و غالب كنند، بخش مهمی از نیروهای جامعه را به واكنش منفی در برابر تحولات تحریك خواهند كرد. 

۱۱ سپتامبر كه با پذیرش گزاره صدور دموكراسی در سال ۲۰۰۱ آغاز شده بود در ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۳ و با خروج آخرین سرباز امریكایی از افغانستان و با اعلام شكست این رویكرد پایان یافت. از این نظر جریان ۱۱ سپتامبر می‌تواند دستاورد خوبی برای كشورهای در حال توسعه باشد كه تنها راه رهایی آنان نه در تقابل با جهان و انزوای از آن است، همچنان كه پیش از ۱۱ سپتامبر در افغانستان بود و نه رفاه و پیشرفت آنان می‌تواند محصول دخالت قدرت‌های جهانی باشد. پذیرش این آموزه نه فقط نزد كشورهای در حال توسعه، بلكه برای كشورهای پیشرفته نیز ضرورت دارد كه ظاهرا آن را پذیرفته‌اند.