کد خبر : 328755 تاریخ : ۱۴۰۲ چهارشنبه ۸ شهريور - 10:48
نباید اجازه داد نهال دانش در ایران زخمی شود تار و ماری كه در هفته‌های اخیر دامنه دانشگاه‌ها و آموزش عالی را گرفته باید در تداوم رویكردی دید كه پیش از این در دولت‌های نهم و دهم به جان مهم‌ترین كانون علم و توسعه كشور افتاد.

دنیای قلم - آذر منصوری: اخراج اساتید و تار و مار كردن نیروهای نخبه دانشگاه، چنگ انداختن بر عظیم‌ترین سرمایه ملی ایرانیان است. روندی كه بیش و پیش از همه نهال دانش را در كشور زخمی و بی‌جان می‌كند. ‏در حالی كه ایران عزیز برای ماندن، رشد و توسعه به تك تك این اساتید نیازمند است.

تار و ماری كه در هفته‌های اخیر دامنه دانشگاه‌ها و آموزش عالی را گرفته باید در تداوم رویكردی دید كه پیش از این در دولت‌های نهم و دهم به جان مهم‌ترین كانون علم و توسعه كشور افتاد. به بیان دیگر گویی دولت سیزدهم می‌خواهد پروژه ناتمام دولت احمدی‌نژاد را با یك برنامه‌ریزی حساب‌شده و‌ حداكثری در وزارتخانه‌های علوم و بهداشت و با انتخاب هدفمند افراد معتقد به ایده‌های كنترلی و ضد علمی، میدان علم را به جریان‌هایی مثل بسیج اساتید و جبهه پایداری واگذار كند.

در همین راستا همان‌طور كه جبهه اصلاحات ایران در هفته‌های گذشته اعلام موضع كرد، می‌توان به به‌كارگیری روسای دانشگاه‌ها از بین اساتیدی كه فاقد صلاحیت‌های علمی و مدیریتی هستند، حذف اساتید مستقل و آزاداندیش با روش‌های نخ‌نمایی مانند بازنشسته كردن و تعلیق و‌ اخراج و تهدید آنها و در مقابل دادن امتیاز ویژه به افراد خودی برای ماندگاری بیشتر آنان در دانشگاه، تغییرات معطوف به تقویت نگاه‌های تنگ‌نظرانه در بین اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، اعطای اختیارات ویژه به حراست‌های دانشگاه‌ها و تغییرات گسترده در نیروی انسانی آنها، میدان دادن بیش از پیش به دستگاه‌های امنیتی برای دخالت در مقدرات دانشگاه‌ها، افزایش اعطای بورس دوره‌های دكتری برای افراد خودی، تشدید ستاره‌دار كردن دانشجویان منتقد، اعمال تغییرات وسیع و منفی در آیین‌نامه‌های كمیته‌های انضباطی، خلق مجازات‌هایی مثل تبعید و ایجاد محدودیت‌های پرشمار برای هر نوع اعتراض دانشجویی، افزایش اختیار مدیران دانشگاه در اخراج و ممنوع‌الورود كردن و تعلیق فعالان دانشجویی منتقد و معترض، آماده‌سازی ورود ۱۰ تا ۱۵ هزار استاد جدید از میان نیروهای خودی برای ایجاد تغییرات اساسی در شاكله دانشگاه، پررنگ‌تر كردن نقش جریانات غیر دانشگاهی در امور دانشگاه‌ها از جمله اقدامات مخربی است كه متاسفانه باید گفت با شدت تمام در حال پیگیری و اجراست. روند خطرناكی كه سیر مهاجرت نخبگان را به مراحلی خطرناك رسانده است.

در عین حال نمی‌توان نسبت افزایش بی‌سابقه بی‌عدالتی آموزشی با شاخص‌هایی چون كاهش ورود فرزندان دهك‌های پایین درآمدی به دانشگاه بی‌تفاوت بود كه وجدان عمومی جامعه را به‌شدت آزرده كرده است و می‌بینیم كه سال به سال ورود فرزندان دهك‌های پایین به دانشگاه‌ها كمتر و كمتر می‌شود. با ورود وزیر كشور به موضوع اخراج اساتید اما موضوع ابعادی به مراتب نگران‌كننده‌تر نیز به خود گرفته است.


این در حالی است كه قرار بود نهاد دانشگاه به درجه‌ای از استقلال برسد كه در عرصه‌های علمی، پژوهشی و اجتماعی به نمادی از رشد و‌ پویایی جامعه ایران مبدل شود و ذخیره ارزشمندی از دانشمندان و دانش‌پژوهان و نیروی انسانی توانمند را در خود جای دهد. روندی كه در دوران اصلاحات، دانشگاه به قلب تپنده تحولات و نوزایی علمی و فكری در كشور تبدیل شد؛ چنانكه تداوم آن می‌توانست چرخ‌های توسعه علمی، فرهنگی و اقتصادی كشور را با اتكا به توان و دانش ایرانی محقق سازد. اما در دوره خسارت‌بار دولت دهم این سیر متوقف و در برابر روند روبه‌رشد دانشگاه سد نهاده شد و حالا دولت سیزدهم با شدت بیشتر در حال وارد كردن خسارت‌های بیشتر به آن است. همه دلسوزان و ‌دغدغه‌مندان كشور نباید در برابر این فاجعه بی‌تفاوت باشند تا تداوم و شدت گرفتن این رویكرد ضد علم، نهال دانش در ایران را بیش از این زخمی و بی‌ جان كند. ‏ایران برای ماندن، رشد و توسعه به تك تك این اساتید نیازمند است.