کد خبر : 328733 تاریخ : ۱۴۰۲ يکشنبه ۵ شهريور - 09:10
زیر پوست تحولات كشور طرافیان مقامات كه از واقعیات خبر نمی‌دهند بلكه مطلب مورد انتظار و علاقه آنها را به سمع و نظر می‌رسانند.

دنیای قلم -حمیدرضا جلایی‌پور: تحولات جامعه ایران را دقیق نمی‌توانیم پیش‌بینی كنیم. به نظر من در رشته جامعه‌شناسی كنونی چنین ادعایی مطرح نمی‌شود. ولی اجمالا می‌دانیم (شواهد و قراین و شاخص‌ها نشان می‌دهد) كه جامعه ایران بحرانی- نیمه خاموش است. جامعه ایران مثل فرد بیماری است كه اجمالا می‌دانیم بیماری صعب‌العلاجی دارد و بعضی وقت‌ها صدای ضجه‌اش در می‌آید.

ولی شواهد و علایم نشان از بهبود بیمار ندارد. لذا این بی‌‌‌تدبیری است كه اطرافیان بیمار فكر كنند چون بیمار دائم ضجه نمی‌زند و سونوگرافی چیزی را نشان نمی‌دهد، پس جای نگرانی نیست. درصورتی كه احتمال اینكه بیمار با پای خودش نتواند به بیمارستان برود و همه را به دردسر بیندازد، وجود دارد. احتمال افقی شدن بیمار را نباید نادیده گرفت. یك كار اشتباه در دولت رییسی اتفاق افتاده و آن‌هم این هست كه نظرسنجی‌ها (پیمایش‌ها) مرتب نشر عمومی نمی‌شود. تازه پیمایش‌ها اگر مرتب انتشار یابد و توسط سازمان‌های گوناگون هم پیمایش انجام بشود، باز كافی نیست و به تحقیقات كیفی هم نیاز داریم. با این همه جامعه بی‌پیمایش مثل اتاق فرمان هواپیما است كه دستگاه مانیتور ندارد. البته ممكن است پیمایش محرمانه انجام بشود و به اطلاع مسوولان برسد. ولی این كافی نیست نتایج پیمایش باید در حوزه عمومی انتشار یابد تا تفسیر بشود.

اطرافیان مقامات كه از واقعیات خبر نمی‌دهند بلكه مطلب مورد انتظار و علاقه آنها را به سمع و نظر می‌رسانند. به نظر می‌رسد حكومت به عنوان مهم‌ترین نهاد در ایران اعتراضات ۹۶، ۹۸، اعتراضات آب خوزستان و اصفهان و خیزش اعتراضی پاییز ۱۴۰۱ را جدی نگرفته است. بیشتر این اعتراضات را كار خارجی‌ها و اذناب داخلی‌ آنها می‌داند. و از همه مهم‌تر اینكه حكومت انتخابات ۱۴۰۲ را «یك فرصت برای ترمیم شكاف دولت و ملت» نمی‌داند. (این از آن خطاهای درشت حكومت بعد از اعتراضات مهسا است و بعید به نظر می‌رسد در شش ماه آینده هم كاری بشود. انتصاب مجدد آقای جنتی ۹۷ ساله علامت مثبتی به جامعه سیاسی نگران ایران نبود. در برابر یكدندگی‌های حكومت ایران، جامعه ایران هم ناراضی است و حكومت را رها نمی‌كند. 

اما تبدیل نارضایتی به «خیزش اعتراضی» فرمول و قاعده ندارد. خیزش‌ها «كانتینجنت» و اقتضایی هستند (برآیندی از عوامل شناخته‌شده و نشده و شانس هستند). معمولا از جایی شروع می‌شود كه كسی انتظارش را ندارد. لذا دلیل محكمی نداریم كه بگوییم در سالگرد ۲۵ شهریور ۱۴۰۲ دوباره خیزش اعتراضی اتفاق می‌افتد یا نمی‌افتد. ولی پتانسیل نارضایتی و اعتراض در جامعه هست. كسی دقیق نمی‌داند صدایش كی در می‌‌آید. 
بعضی به مردم در جامعه ایران «بد» می‌گویند و مثلا می‌گویند سیزده زن را در یك روز در استان گیلان (با آن مدیركل ارشادی كه داشته) دستگیر می‌كنند و صدای مردم در نمی‌آید. كسانی كه این‌طور ارزیابی می‌كنند، ارزیابی‌ آنها نارسا است. آنها جامعه ایران را یكپارچه می‌بینند كه اگر خیزش كند برایش سوت و كف می‌زنند اگر خیزش نكند، می‌گویند مردم مسخ‌شده و بی‌‌‌رگی هستند. در صورتی كه جامعه ایران چند پارچه و متكثر است. البته بخشی از این جامعه با رگ، اعتراضی و محاسبه‌گر است. بخشی از جامعه هم مخالف بخش اعتراضی است و بخشی هم درگیر سختی گذران زندگی روزمره است. (به بیان دیگر جامعه ایران جامعه دو قطبی سال ۵۷ نیست. آینده را نمی‌دانیم.) با این همه شایسته است كه آن بخش اعتراضی جامعه را جدی گرفت و هر تحلیل‌گری برای روشن شدن موتور اعتراض بخش معترض به یك عامل بیشتر تكیه می‌كند. به نظر من عامل مهم در اعتراضات ایران این است: «وجدان جمعی جامعه حس كند با هزینه كم می‌تواند مچ حكومت را بگیرد، می‌گیرد». قبلا بخش معترض این مچ حكومت را در انتخابات می‌گرفت (ولی حكومت قدر این رفتار جمعی و تمام مدنی را ندانست و در انتخابات ۱۴۰۰ دست به مهندسی نابخردانه‌ای زد). در سال ۹۶ معترضین مچ حكومت را در قصه زرنگی موسسات خودی اعتباری (و تولیدكنندگان سه میلیون مالباخته) در راه انداختن اعتراض در مشهد، گرفتند. در سال گذشته این مچ را در مرگ مهسا گرفتند. آینده هم به نظر من دوباره مچ را می‌گیرند، فقط نمی‌دانیم چه زمانی و درباره چه موردی. ضمن اینكه معلوم نیست وقتی جامعه مچ را می‌گیرد بعدش چه اتفاقی برای ایران می‌افتد. (از این نظر هم ایران در دوره جنگ سرد در پنجاه سال پیش نیست. زیرا حامیان‌ خشونت‌ناپرهیز شاه‌پرست و سازمان‌های مخوف مجاهدین خلق و كومله و دمكرات دنبال «لحظه» برای فرود ضربه‌اند) به نظر می‌رسد قانون جدید عفاف و حجاب محكم در جامعه اجرا نشود ولی اگه محكم اجرا شود ممكن است به بخش معترض جامعه «مچ» بدهند. متاسفانه سه دهه است كه حكومت و جامعه مدنی ایران نمی‌توانند تعارضات موجود در جامعه را در چارچوب حكومت قانون و به سمت توسعه پایدار و همه‌جانبه و عادلانه كشور هدایت كنند. چون هسته اصلی حكومت در ایران دنبال حاكمیت قانون و توسعه نیست. به هر تقدیر اینك حكومت ناپاسخگو یك «جامعه منتظر» را روی دست ایران گذاشته‌ است و نهاد حكومت به جای تسهیل توسعه در كشور باید دایم در آماده‌باش باشد. ایران تا حالا یك شانس داشته است كه آن روح جمعی معترضین دنبال «مچ‌گیری كم‌هزینه» بوده است. ولی در جامعه تضمین داده نمی‌شود كه حكومت مرتب به دهن بخش معترض بزند و باز بخش معترض جامعه دنبال حركت جمعی كم‌هزینه باشند. نكته مهم این هست كه حكومت در ایران برای «طبقه متوسط فقیر» كه موتور اعتراضات دهه اخیر بوده است، برنامه درمانی ندارد. اصلا نگران بزرگ شدن اندازه‌ این طبقه نیست و با اجرای قانون اخیر حجاب هم می‌خواهد به بخشی از خواهر و مادر این طبقه «گیر» بدهد. متاسفانه ایران گرفتار سندرم بیماری «سوء ارزیابی حكومت‌های اقتدار‌گرا» شده است.