دنیای قلم - جعفر گلابی: همیشه برای مردان این سوال وجود داشته است كه زنان چه میخواهند؟ افسانه مشهوری هست كه آرتورشاه یكی ازشوالیههایش را به اتهام تجاوز به یك زن روستایی محكوم به اعدام كرد، با وساطت ملكه شاه میپذیرد كه از اعدام او صرفنظر كند با این شرط كه پاسخ یك سوال را بیابد. سوال این بود كه زنان چه میخواهند؟ شوالیه به مدت یك سال هر دانا و حكیمی را مییابد این سوال را میپرسد ولی جواب قانعكنندهای به او نمیدهند تا بالاخره روز اعدامش فرا میرسد، ولی در آخرین ساعات گذرش به یك پیرزن زشت رو میافتد و ناامیدانه این سوال را از او میكند، زن میگوید من جوابش را میدانم ولی به شرطی آن را فاش میكنم كه با من ازدواج كنی. شوالیه ناچار شرط را میپذیرد و او را به عقد خود در میآورد. زن درنهایت پاسخ میدهد كه زنان میخواهند خودشان در اموراتشان تصمیم بگیرند. پاسخ مقبول میافتد و مرد از اعدام نجات پیدا میكند. ادامه افسانه هم جالب و شیرین است كه آن پیرزن دختری زیبا است و...
در جهان مردسالار قدیم مطالعات و پژوهشهای وسیعی پیرامون موضوع زنان صورت نگرفته، چراكه اساسا حاوی اثر و مشكل خاصی برای جوامع نبود كه حكما در آن غور كنند و تضارب آرا حاصل شود و شناختی عمیق پیرامون آن به وجود آید. در واقع تفكر و پژوهش و تامل پیرامون موضوع زنان و مسائل مهم آنان قدمتی طولانی ندارد و اگر بگوییم كه در این زمینه بشر دوران كودكی خود را طی میكند اغراق نكردهایم. ما هنوز در بسیاری از امور و حتی هنگامی كه متوجه نیستیم تحت قیمومیت فكر مردسالار هستیم و هنوز راه زیادی در پیش است كه در این زمینه توازن برقرار شود.حتی در جوامع غربی هم هنوز از این مرحله عبور نشده است و زنان به جز تحصیل آزادی از موقعیتهای كاملا برابر با مردان برخوردار نیستند و نگاهی ساده به روسای جمهور و رهبران كشورهای اروپا و امریكا كه به جز چند كشور همه مرد هستند به خوبی ادعای فوق را ثابت میكند.
گویی به جز مردان حتی زنان این كشورها كه امكان انتخاب همجنسان خود را دارند از سیطره فكر مردسالارانه خارج نشدهاند! در كشور ما در حال حاضر موضوع زنان از اهمیت فوقالعادهای برخوردار شده است ولی جای بحثهای عمیق و كارشناسانه و موثر خالی است و این معنا فقط ناظر به مساله پوشش خانمها نیست. اكنون زنان با همه بیمهریهای آشكار و نهان و محدودیتهای عامدانه یا ناخواسته كه از بدو تولد در خانواده تا جامعه و سپهر سیاسی كه نسبت به آنها وجود دارد، اظهار وجودی خیرهكننده دارند. در دانشگاهها كرسیهای تحصیل و حتی تدریس بیشتری را كسب میكنند و تقریبا در همه مشاغل كه روزی حتی تصورش نمیرفت حضورشان روبه گسترش است. در ورزش با سماجت و تلاشی تحسینبرانگیز مقام قارهای به دست میآورند و قطعا دیر یا زود در مقیاس جهانی هم مدالآور خواهند شد. تمایل عجیب و پرانرژی خانمها برای تماشای بازیهای مختلف در میادین ورزشی نمونه دیگری از ابراز وجود آنها در عرصههای مختلف است. بدون كوچكترین تردید میتوان گفت كه قطار زنان با انرژی فوقالعاده حركت خود را آغاز كرده است و اگر به هر علت كند یا تند شود توقفی در آن وجود نخواهد داشت.
این پدیده نه تنها برای جامعه و كشور ما تهدید نیست كه فرصتی بزرگ است و بازهم نشان میدهد كه در كشورهای منطقه حتی آنجا كه آزادی بیشتری متوجه زنان است، بانوان ایرانی پیشروترند. البته در جامعه ما كه هنوز از كمند مردسالاری رها نشده است این تحول بزرگ بدون چالش نیست و نخواهد بود ولی بهترین راه مواجهه با شكوفایی شخصیت زنان در ابعاد اجتماعی به رسمیت شناختن حق آنان و پذیرفتن سیر تكاملی ایشان است. اگر دانشمندان و عالمان و جامعهشناسان بتوانند با مطالعات وسیع میدانی و نظری به شناخت تحولات در متن جامعه نایل آیند و راه تعامل با این تحول را باز كنند گامی بلند و كم هزینه برداشتهاند. ولی یك چیز مشخص كه در هر جا توانسته باشیم صورتمساله را پاك كنیم اینجا واقعا امكانش وجود ندارد و ایستادن در مقابل سیر نیمی از جامعه كاری به غایت اشتباه و حتی خطرناك است.
در این زمینه آقای خاتمی پژوهشی اجتماعی توسط جمعی از حقوقدانان، جامعهشناسان و حوزویان انجام داده است كه در نوع خود اولین برخورد عالمانه با موضوع است. در هر حال اگر توانسته باشم در این نوشته تصویری اجمالی از واقعیت موجود در جامعه ارایه دهم روشن خواهد شد كه سپردن نوع پوشش خانمها به یك جمع 10 نفره كمیسیون قضایی و حقوقی مجلس تا چه حد سادهانگارانه و احتمالا بیثمر است. جالب اینكه درد و كمیسیونی كه قرار است طرح حجاب و عفاف بررسی شود و فقط 10 نفر كمیسیون قضایی حق رای دارند مجموعا فقط 2 خانم وجود دارد و این نشان میدهد كه با موضوعی چنان عمیق برخوردی چنین سطحی صورت میگیرد!
متاسفانه مدتهاست كه راه تعامل مثبت و اقناعی با اقشار مختلف جامعه بسته شده و اغلب به جای حل كردن، جمع كردن یا پاك كردن صورتمساله در دستور كار قرار میگیرد. موضوع حجاب مثل بسیاری دیگر از امور از ابتدا هم نباید سیاسی میشد تا پیچیدهتر شود و اغیار هم بتوانند در آن اثر تخریبی بگذارند. تعامل مثبت و احترام و گفتوگو راهی بایسته و بزرگمنشانه بود كه قطعا تاثیرات مثبت داشت و الگویی برای حل دیگر معضلات جامعه ایجاد میكرد. افسوس كه سخنان و برخوردهای شداد و غلاض نسخه شفابخش همه دردها و پاسخ همه خواستهها تصور میشود و راه فروتنی عمیق و واقعی آن هم با جامعهای چنین صبور و نجیب برگزیده نمیشود. گویا عدهای از حل نشدن مسائل لذت میبرند و بحرانها را با بحران جواب میدهند و چه خسارتهای بزرگ كه از این شیوه برده و میبریم.