دنیای قلم -رضا امیدوارتجریشی : میگویند سرمایه مانند كبوتری است كه تنها روی بامهایی كه در آنها امنیت وجود داشته باشد، مینشیند. گاهی این سرمایهها، مادی و گاهی هم سرمایههای مهارتی و تخصصی به شمار میروند. شخصا معتقدم فعالان اقتصادی در ایران، شهدای زنده جنگ اقتصادی هستند؛ از دهه 80 خورشیدی و دولت اول احمدینژاد كه كشور درگیر تحریمهای اقتصادی و مسائل مرتبط با حوزه سیاست خارجی و معضلات داخلی شد، فعالان اقتصادی ایثارگران صحنه نبردی شدند كه بر سر بقای ایرانیان به راه افتاده بود و همچنان نیز ادامه دارد. باتوجه به موقعیت جغرافیایی و ظرفیتها و امكانات منحصربهفرد كشور و بهرهمندی از امكاناتی چون چهار فصل بودن، طبیعت متنوع، آثار تاریخی و باستانی، ذخایر طبیعی و خدادادی و...ایران هرگز نتوانسته متناسب با این ظرفیتها، روند رشد و پیشرفت مناسبی برای شهروندانش تدارك ببیند. یكی از اسناد بالادستی ایران، سند چشمانداز 20ساله كشور است. سندی كه در سالهای پایانی دولت اصلاحات تهیه و متناسب با آن دورنمای كشور تا سال 1404 پیشبینی شد. براساس محتوای این سند، قرار بود ایران در راس كشورهای منطقه در حوزههای اقتصادی و راهبردی بنشیند؛ اما امروز در فاصله 2سال مانده به موعد سند چشمانداز؛ ایران نهتنها جایگاه رفیعی را كسب نكرده، بلكه به نسبت دهه 80 و زمان تدوین سند چشمانداز افول و تنزل قابلتوجهی را تجربه كرده و كیك اقتصادی ایران نصف شده است. براساس سند چشمانداز قرار بود سالانه 20میلیون گردشگر وارد ایران شود، اما با استناد به آمارهای مركز رصد مهاجرت، نهتنها این ورودی محقق نشده، بلكه هر سال بیش از 65هزار مهاجرت از ایران به سایر كشورها صورت میگیرد! این عدد بسیار بالاست و تبعات جبرانناپذیری به جای میگذارد. موج نخست این مهاجرتها پس از وقایع سال 88 در كشور شكل گرفت؛ موج مهاجرت بعدی، پس از رخدادهای سالهای 96 و 98 ثبت شد و نهایتا یك موج عظیم مهاجرتی پس از رخدادهای اعتراضی سال 1401 قابل مشاهده است. موضوع مهمتر، اما جنس این مهاجرتهاست كه تلاش میكنم در این یادداشت به آنها اشاره كنم.
1) نوع خاصی از مهاجرتها، مبتنی بر رویكردهای قدیمی است كه اغلب مرتبط با افراد تحصیلكرده و نخبگان دانشگاهی است. بسیاری از استعدادهای كشور رتبههای برتر دانشگاهی و المپادهای علمی، با چراغ سبز كشورهای غربی از ایران خارج شده و راهی سایر كشورها میشوند. 2) اما جنس مهاجرتهای جدید، مرتبط با خروج فناوران، تكنسینها و افراد دارای مهارتهای خاص (تكنسینها، پرستاران، كارگران، پزشكان و...) از كشور است. این نوع مهاجرتها با توجه به نیازهای كشور بسیار خطرناك است و روند رشد و توسعه كشور را طی سالهای آینده با اختلالات جدی مواجه میسازد. در صورت ادامه این وضعیت، ممكن است طی سالهای آینده ایران مجبور شود، نیروی كار مورد نیاز خود را از خارج كشور تامین كند. باید توجه داشت، نیروی انسانی دارای مهارت یكی از مهمترین المانهای توسعه در هر جامعهای محسوب میشود. مبتنی بر این واقعیت است كه كشورهای توسعه یافته، نهایت تلاش خود را به كار میگیرند تا نیروی انسانی سایر كشورها را جذب كنند. 3) جدیدترین نوع مهاجرت اما مهاجرتهایی است كه من نام آن را «مهاجرت مجازی» میگذارم؛ افرادی هستند كه هر چند در داخل ایران حضور دارند، اما ارتباط كاری و حرفهای خود را با داخل كشور قطع كرده و دانش خود را به نفع كشور دیگری به كار میگیرند. با توجه به اینكه كشورهای عربی منطقه حاشیه خلیجفارس در حال سرمایهگذاریهای فراوان در حوزه فناوریهای نوین هستند؛ محتمل است كه این نوع مهاجرتهای مجازی شتاب بیشتری پیدا كند. عربستان، امارات و... به دنبال ساختن نئوشهرهای جدید بوده و سرمایهگذاری هنگفتی برای جذب متخصصان فناوریهای نو صورت دادهاند. راهبردهای غلط دولت در ایران باعث شده تا بسیاری از استارتآپهای ایرانی راهی این كشورها شوند. 4) در سالی كه با نام رشد تولید و مهار تورم نامگذاری شده به دلیل سیاستهای اشتباه اجرایی، شاهد مهار تولید و كارآفرینی و رشد تورم هستیم. اتفاقی كه رخ داده آن است كه به بهانههای مختلف از طریق بخشنامههای دستوری فراقانونی، برخوردهای تندی با استارتآپها و شركتهای الیت صورت میگیرد. بخشی از این مشكلات، ناشی از تحریمهای خارجی است، اما بخش مهمتر آن مرتبط با تحریمها و سوءمدیریتهای داخلی است. مشخص نیست به چه دلیل، دستهایی در كار فشار وارد ساختن به استارتآپها و شركتهای نوین ارتباطی همه توان خود را به كار گرفته است. 5) باید بدانیم كوچكترین تكانه و اضطرابی باعث فرار سرمایه از كشور میشود. وقتی روند برخوردهای هیجانی و تند با استارتآپها و شركتهای نوین به بهانههای مختلف ازجمله حجاب و... شتاب میگیرد، پالسی به سرمایهگذاران ارسال میشود كه فضا برای سرمایهگذاری در این قلمرو مناسب نیست. این درحالی است كه اقتصاد ایران، بیشتر از هر زمان دیگری نیازمند حمایت از سرمایهگذاری است. 6) حكمرانی خوب یعنی حمایت از سرمایهگذاری مولد، حكمرانی خوب یعنی حمایت از توسعه، یعنی حمایت از ایدهپردازیهای نوین و...بدون این ضرورتها یا رفتارهای هیجانی، برخوردهای سلیقهای و فراقانونی نه تنها كمكی به كشور نمیشود، بلكه روند ورشكستگی و ناامیدی صاحبان كسب و كار و سرمایهگذاران را تسریع میبخشد. مدتهاست كه زنگهای خطر برای اقتصاد ایران به صدا درآمده، اما توجهی به این هشدارها نمیشود. اما كشورهای منطقه بیشترین بهرهبرداری را از این بیتوجهیها صورت میدهند. دور نیست استعدادهای اقتصادی ایران در حوزههای استارتآپی و فناوریهای نوین از كشور خارج شده و رحل اقامت در كشورهای همسایه بیفكنند. در آن صورت ایران به كشوری تهی از استعدادهای تازه و سرمایهگذاریهای نوین بدل میشود. برای جلوگیری از چنین مصایبی از همین امروز باید برنامه داشت و كار كرد.