دنیای قلم -آذر منصوری: تحقق جامعه اسلامی در راستای اهداف بیانیه گام دوم در كنار تحلیل نادرست و غیر واقعبینانه از مقتضیات جامعه امروز ایران، آن هم پس از فاجعه مرگ مهسا و وقوع جنبش اعتراضی گسترده، موجب شده است كه نقدها و نصایح مصلحان و دلسوزانی مانند آقای خاتمی راه به جایی نبرد و كمافیالسابق در بر همان پاشنه بچرخد. متنی كه روز گذشته در رسانه خاتمیمدیا منتشر شد، جمع بندی جمعی از كارشناسان اعم از جامعهشناسان و حقوقدانهای كشور در موضوع حجاب است.
این متن میتواند به محلی برای بحث، نقد و نظر پیرامون راههای برون رفت از مناقشه حجاب تبدیل شود. البته اگر ارادهای برای خروج از این دو قطبی و شكافی كه روز به روز ابعاد خطرناكتری به خود میگیرد، وجود داشته باشد.
با این مقدمه پرسش اصلی كه این نوشتار در پی پاسخ آن است این است كه آیا میتوان بدون توجه به ابعاد و شاخصهای دیگر جامعه اسلامی، با تجمیع قوا و تمركز بر مجموعهای از رفتارهای سلبی و پلیسی و صدور احكامی كه ناقض حقوق شهروندی است، انتظار داشت آحاد جامعه بر این اجبار تمكین كند و حجاب اجباری را قبول كند؟لایحهای كه اخیرا با عنوان حجاب و عفاف و با اعمال تغییراتی توسط مجلس یازدهم رونمایی شده است، كماكان پاك كردن صورت مساله و نادیده گرفتن همین بدیهیات است. در كدامیك از آیات قرآن یا روایات معتبر چنین اجباری در مواجهه با پوشش جامعه وجود داشته است كه این رویكردها و رفتارها را توجیه نماید.
این لایحه نه تنها توجیهگر رفتارهای سلبی است كه تا فاجعه مرگ مهسا اعمال میشد، بلكه مجموعهای گسترده از مجازاتها را برای به اصطلاح متخلفان در نظر گرفته كه به تعبیر بسیاری از دلسوزان كشور به مثابه اعلام جنگ با جامعه است. من نیز مانند بسیاری دیگر از زنان ایران پوشش اسلامی را یك ارزش میدانم اما اجبار و تحمیل این پوشش را ضد این ارزش قلمداد میكنم و به همین دلیل مجموعه مداخلههای اجباری در امر پوشش و چه بسا سبك زندگی شهروندان آن هم به نام دین را سیاستی شكست خورده میدانم كه بارها و بارها نه تنها شكست خورده، بلكه نتیجه عكس نیز به همراه داشته است. خلاصه كردن همه نمادهای جامعه اسلامی در پوشش زنان، آن هم در شرایطی كه حداقل ۲۰میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میكنند و جامعه و خاصه زنان از انواع تبعیضها رنج میبرند، حركت و اقدامی است كه فقط میتوان نام خودبراندازی روی آن گذاشت. باید توجه داشت كه این خودبراندازی را تنها نباید در تشدید این مناقشه و رودررویی با نظام خلاصه كرد، ابعاد ویرانگرتر آن را باید در رنسانسی دید كه دیر یا زود با اصرار بر این سیاستها به وقوع خواهد پیوست.