دنیای قلم -سید عطاءالله مهاجرانی : مرادم از جهان دوگانه، رویارویی فضای تبلیغاتی- رسانهای و نیز سیاسی- اجتماعی با رخدادهایی است كه ماهیت نسبتا متشابهی دارند. اما بازتابها و جهتگیریها به كلی متفاوت است. در مورد یكی اتاقهای فكر تبلیغات جهانی آمادهباش میدهد و در مورد دیگری سكوت همه جا را میگیرد. دو نمونه را روایت میكنم.
دوم: در حادثه دستگیری مهسا امینی، جهان رسانه به نقطه جوش رسید. جمعی از بانوان مشهور ایرانی و انیرانی، برخی نمایندگان پارلمان اروپا و حتی یكی دو تا وزیر خارجه، گیسوان خود را بریدند، (البته حالا دیگر موهایشان بلند شده است.) رهبران سیاسی با چهرههای شِبهِ برانداز ایرانی عكس یادگاری گرفتند،... اعتراض و آشوب در ایران را به عنوان نشانه انقلاب تفسیر كردند. یكم: در حادثه غرق شدن ۷۰۰ نفر از اتباع آفریقایی و شبهقاره هند، شاهد عقل سرد رسانهها بودیم. همزمان ۵ نفر كه با زیر دریایی برای تماشای بازمانده كشتی تایتانیك به ژرفای اقیانوس رفته بودند و به دلیل انفجار از درون زیر دریایی كه فروپاشید، همگی كشته شدند، جهان رسانه به حركت درآمد. مدتها، آن به آن اخبار جستوجو را مطرح میكردند. حتی باراك اوباما هم نتوانست شگفتزدگی یا بهتر بروز شگفتزدگی خود را از این دوگانگی نهان كند.
در هفتهای كه گذشت، نائل جوان هفدهساله كه اصالتا الجزایری بود و تابعیت فرانسوی داشت، با شلیك مستقیم پلیس فرانسه كشته شد. اما رسانهها در سمت دولت فرانسه ایستادند! این معترضین و آشوبطلبان فرانسوی بودند كه به دلیل گستردگی اعتراض و آشوب و آتشسوزیهای كمسابقه موضوع را جهانی كردند و گرنه، همه ترجیح میدادند از كنار ماجرا به آسانی بگذرند. این دوگانگی صحنه به شكل اتفاقی چنین صورتبندی نمیشود. گفتهاند: «رندان بساط میكده زیبا نهادهاند!» البته زیبایی كه در این ماجرا نیست، اما تزویر و دوگانگی و پردهپوشی و تحریف با لایههای پوشیده و آشكار وجود دارد. چند نكته را میتوان از این رویكرد دوگانه استنباط كرد. ۱- امریكا و غرب و بالتبع رسانههاشان، به بقیه دنیا، به مثابه حاشیهنشینان نگاه میكنند، كسی بهتر از ادوارد سعید این نگاه را تفسیر نكرده است: «غرب و بقیه!» این تعبیر در زبان انگلیسی بلاغت لازم را داراست. The West and the rest! با این نگاه خون امریكایی و اروپایی، رنگینتر از خون افریقایی، آسیایی است.
اساسا آفریقایی - آسیاییها در خدمت غرب تلقی میشوند و انگار هستند. این دوگانگی در نسبت بین ایران و فرانسه، به عنوان نماد غرب و شرق توسط لایه تیتیا نانكوئته به روشنی تبیین شده است. (۱) ۲- رسانهها، به نحوی كه دیگر پوشیده و پنهان نبوده و نیست، همراه با سیاستهای سیطرهطلبانه امریكا- اروپا عمل میكنند. استثنا همیشه بوده و هست، مرادم جهتگیری كلی و عمومی است. بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی با تدارك دو تابلو، رویكرد رسانههای غربی نسبت به حادثه كشته شدن مهسا امینی و نائل فرانسوی- الجزایری را به شایستگی و گویایی ترسیم كرده بودند. مهسا امینی همه جا تیتر اول بود و نایل همه جا در سكوتی سفید! ۳- زبان و ادبیات رسانهها نیز، این دوگانگی را نشان میدهد. در ایران همیشه دولت و نظام و شخص رهبری متهم میشوند كه مهسا امینی را كشتند. در فرانسه، اقلیتهای مهاجر متهم میشوند كه آنها جهان سومی هستند و میخواهند فرانسه را به جهان سوم ببرند!
۱- Orientalism versus Occidentalism Literary and cultural images between France and Iran since the Islamic Revolution Laetitia Nanquette Tauris, London. 2017