دنیای قلم_مرتضی طلایی، فعال سیاسی اصولگرا، درباره انتخابات آمریکا و اینکه رئیس جمهور شدن کدامیک از کاندیداها به نفع ایران است، گفت: از قدیم یک ضرب المثل قدیمی وجود دارد که می گوید سگ زرد برادر شغال است. فرقی بین ترامپ و بایدن برای جمهوری اسلامی نیست و نظام کل آمریکا با انقلاب اسلامی و ملت ایران دشمنی دارد. این تصور وجود داشت که اوباما بهترین رفتار را داشته درحالی که مشخص شد که بیشترین خباثت، دشمنی و کینه ورزی را اوباما با ایران انجام داد و بیشترین تحریم های اثرگذار را او برای کشور فراهم و اجرایی کرد.
وی ادامه داد: عده ای طوری فضاسازی کردند که اگر بایدن روی کار بیاید، مشکلات کشور حل خواهد شد و به برجام باز می گردد. درحالی که اگر ترامپ بیاید بهتر است. ترامپ با ایران دشمنی دارد و او رو بازی می کند. تمام خصوصیات، رفتارها و برخورد های ترامپ شناخته شده است و ایران می تواند سیاست های خود را به راحتی در برابر او اعمال کند. در صورت روی کار آمدن بایدن، کشور دچار یک تفاوت نظر در اعمال سیاست های خارجی نسبت به آمریکا می شود. طلایی افزود: گره زدن سرنوشت کشور با انتخابات آمریکا یک خطای استراتژیک است و این سوال مطرح می شود که آیا نظام آمریکا هم سرنوشت انتخابات خود را با سرنوشت انتخابات یا ملت ایران گره می زند یا کار خود را می کند؟
وی در پاسخ به این سوال که روی کار آمدن کدام ۲ نامزد انتخاباتی آمریکا به نفع اصولگرایان و اصلاح طلبان است، خاطر نشان کرد: هر دوی آنان با ملت و نظام ایران دشمن هستند و نه اصولگرایان و نه اصلاح طلبان را در این کشور قبول ندارند. آنها به دنبال آدم هایی می گردند که زمینه اجرای سیاست هایشان را در کشور ما فراهم کنند و نباید واجازه روی کار آمدن این آدم ها را داد.
این فعال سیاسی اصولگرا بیان کرد: این فضاسازی هایی که در کشور در بین افکار عمومی به وجود آمده و جریان هایی که سرنوشت کشور و ملت را به انتخابات آمریکا گره زدهاند و وانمود کرده در صورت پیروزی بایدن، مشکلات حل می شود؛ واقعیت ندارد. این یک دروغ محض است و فرقی بین ترامپ و بایدن در اعمال سیاست های خبیثانه شان نسبت به ملت ایران وجود نخواهد داشت. همچنین طلایی در پاسخ به سوالی مبنی بر آنکه انتخابات آمریکا، تاثیری در انتخابات ریاست جمهوری ایران در ۱۴۰۰ دارد یا خیر، تصریح کرد: برای پاسخ به این سؤال باید به داخل رجوع کنیم. در فضای داخلی این گمانه زنی وجود دارد که در صورت روی کار آمدن بایدن و بازگشت او به برجام، اصلاح طلبان موقعیت بهتری دارند. اما آیا امنیت ملی و منافع ملی ایران باید به یک چنین تحلیل ها و یک چنین مسائلی گره بخورد؟
محسن میردامادی رییس کمیسیون امنینت ملی مجلس ششم در این باره به روزنامه شرق گفت: تابهحال هیچ دورهای انتخابات آمریکا تا این اندازه مورد توجه افکار عمومی ما نبوده و تقریبا در هیچ دورهای سابقه نداشته که در حد وسیعی افکار عمومی ما نگاهشان به انتخابات آمریکا باشد. علت اصلی هم فشارهایی است که در دوره ریاستجمهوری ترامپ به کشور ما وارد شده و بار اصلی آن را هم مردم تحمل کردهاند و این فشارها در زندگیشان خیلی تأثیرگذار بوده است. در حقیقت اثر سیاستها و تحریمهای آمریکا را مردم در زندگی روزمرهشان لمس میکنند و به نظرم هیچوقت هم تابهحال چنین اتفاقی نیفتاده بود که مردم اینقدر تأثیر سیاست خارجی را مثل امروز در زندگی روزمره خودشان احساس کنند.
میردامادی در خصوص احتمال پیروزی بایدن و علاقمندی او به بازگشت برجام در کوتاه مدت گفت: بهطورکلی میتوان این را یک قاعده تلقی کرد که در سیاست خارجی کشورها تغییرات سریع و ناگهانی، کم اتفاق میافتد؛ بهویژه در کشورهایی که از توسعهیافتگی بیشتری برخوردار هستند، اینطور نیستند که با رفتن یک دولت و آمدن دولتی دیگر تغییرات ناگهانی پیش بیاید. البته استثنا هم هست و ترامپ استثنا بود که وقتی آمد سیاستهای دولتهای قبلی را در خیلی از موارد زیرورو کرد و به همین دلیل در بسیاری از حوزهها با کشورها و مجامع بینالمللی درافتاد و وارد تنش یا تخاصم شد. دلیل این مسئله هم این بود که ترامپ برآمده از فرایندهای متعارف سیاسی آن کشور نبود. ولی بهطورکلی سیاست خارجی را با تعبیر تداوم و تغییر توصیف میکنند که اگر هم بخواهند تغییری دهند، بیشتر تدریجی و در ادامه سیاستهای قبلی است. به همین دلیل به نظرم درصورتیکه بایدن در انتخابات پیروز شود، نباید انتظار تغییر ناگهانی داشته باشیم و و به شرایط دوران اوباما خواهد رسید. به نظرم چنین اتفاقی نخواهد افتاد. ضمن اینکه با وجود اینکه بایدن گفته به برجام برمیگردد و در کلیت هم با برجام مخالفت نخواهد کرد، ولی باید توجه داشته باشیم که بایدن هم الان احساس میکند با تحریمهایی که ترامپ نسبت به ایران اعمال کرده، ابزار فشار مهمی در اختیارش هست و قاعدتا به این سمت نمیرود که این ابزار را زمین بگذارد و بدون استفاده از این ابزار بگوید بدون هیچ خواستهای به برجام برمیگردم.
به نظرم هر رئیس دولتی باشد چنین ابزاری را رها نخواهد کرد، بلکه از ابزار کارآمد استفاده میکند تا وارد بدهبستان شود و اگر امتیازی میدهد، در قبالش امتیازی هم بگیرد. با این مقدمه به نظرم بایدن در صورت پیروزی در قبال ایران بهتدریج رفتارهای تعدیلکننده و کاهش فشار را انجام میدهد و عجلهای در این زمینه ندارد و در هر گام تأمل میکند ببیند پاسخ ایران چیست و چه مابازایی به دست میآورد. با توجه به اینکه انتخابات ریاستجمهوری ایران هم چند ماه بعد از آمدن بایدن است -چون ریاستجمهوری بایدن از اول بهمن شروع میشود که حدود سه، چهار ماه با انتخابات ما فاصله دارد- این احتمال زیاد است که آنها تا حدی منتظر نتیجه انتخابات ریاستجمهوری در ایران بمانند و گامهای اصلی را در آن زمان بردارند، تا انتخابات آینده ما این احتمال هست که دستبهعصا و تدریجی حرکت کنند؛ بنابراین در کوتاهمدت قاعدتا گامهای محدودی برمیدارند، احتمالا برخی از محدودیتهای بانکی کمتر میشود و ایران میتواند به برخی از منابع ارزی که در خارج دارد، دسترسی پیدا کند یا فشارهایی که برای خرید نفت ایران هست تا حدی کمتر شود. این موارد اولیه میتواند در دولت آقای روحانی انجام شود و درصورتیکه ایران پاسخ متناسبی بدهد –بهطوریکه نظرات آنها هم تا حدی تأمین شود- در همین دوره هم میتواند بیشتر توسعه پیدا کند، ولی با توجه به تجربه گذشته ما، فکر میکنم این دوره اتفاق خیلی مهمی نیفتد تا بعد از انتخابات ایران.
میردامادی در خصوص برنده شدن ترامپ در این انتخابات گفت: امیدوارم ترامپ مجددا انتخاب نشود، چون فکر میکنم این اتفاق دوران سختی را برای ما در پی خواهد داشت. به نظر من اگر ترامپ دوباره انتخاب شود سیاست فشار حداکثری خودش را ادامه خواهد داد و در دور دوم این موضوع هم اضافه خواهد شد که ترامپ تا حدی از ایران زخمخورده است چون خیلی تمایل داشته که در دوره قبل از انتخابات بتواند با ایران مذاکره کند و به عنوان برگ برنده در انتخابات مطرح کند و به این وسیله تا حدی رأیش را بالا ببرد که هرچه فشار آورد موفق نشد به چنین نتیجهای برسد و این هم به دلایل خصومت او با ایران اضافه میشود.
در صورت انتخاب مجدد ترامپ به نظرم فشارهای حداکثری را شاهد خواهیم بود و باید در قبال آن ارزیابی کنیم و تصمیم بگیریم چه باید کرد. اینکه دوگانه مقاومت و مذاکره کدامیک را باید دنبال کنیم همانطور که گفتم در سیاست خارجی هیچ موضوعی برایمان حیثیتی نیست و مبنای تصمیمگیری منافع ملی و نتایج سیاستهای اتخاذشده برای کشور و آثارش بر روی مردم است.
به این دلیل ممکن است در مقاطعی منافع ملی بیشتر از طریق مقاومت در مقابل خواستهها یا زیادهخواهیهای قدرتهای خارجی تأمین شود و در مقاطع دیگری با نوعی تعامل با همان قدرتها منافع تأمین شود. به این دلیل نمیتوانیم بگوییم حتما مقاومت یا حتما مذاکره. ولی باید به این نکته توجه کرد که فشار اقتصادی الان روی مردم در حدی است که تصمیمگیرندگان نمیتوانند و نباید نسبت به آن بیتفاوت باشند. وضع فعلی قابل دوام نیست. حوالهدادن مشکلات به خارج از کشور، مسئلهای نیست که برای مردم قانعکننده باشد و اقناعی به وجود بیاید. باید راهحلی پیدا کرد.