کد خبر : 298133 تاریخ : ۱۴۰۲ چهارشنبه ۱۷ خرداد - 10:52
سقف كوتاه احزاب در كشور تا مردم به صورت خودآگاه به این نتیجه نرسند كه رویكرد حاكمیت تغییر كرده و تشخیص دهند كه باید در انتخابات شركت كنند، نه به زور می‌توان آنها را پای صندوق‌ها آورد و نه به اجبار می‌توان آنها را از صندوق‌های رای دور كرد.

دنیای قلم - محمدصادق جوادی‌حصار : روز گذشته خبر رسید كه علیرضا پناهیان (یكی از شاگردان آقای مصباح) احزاب را ریشه مشكلات كشور معرفی كرده و آنها را به دلیل اینكه تصور می‌كنند، نماینده مردم هستند، نواخته‌اند! به نظر می‌رسد، در اظهارات آقای پناهیان تناقض‌های فراوانی نهفته باشد. پرسش اصلی این است كه آیا احزاب در انتخابات شركت نمی‌كنند یا این مردم هستند كه در انتخابات مشاركتی ندارند؟

اگر احزاب ایران آنقدر بزرگند و نقش و جایگاه دارند كه عدم شركت آنها باعث كاهش مشاركت مردم در انتخابات می‌شود، پس یعنی احزاب نماینده مردم و عین مردم هستند. اما اگر احزاب در نیامدن مردم نقشی ندارند (همان‌طور كه در آمدن آنها نقشی ندارند) پس مسوولیتی هم ندارند و مشكلات كشور ربطی به آنها ندارد. در ادامه باید از آقای پناهیان و همفكران ایشان كه رای مردم را تزیینی می‌دانند و وجود احزاب را بیهوده ارزیابی می‌كنند پرسید، آیا در حاكمیت و سیستم مدیریتی كشور نقش تعیین‌كننده‌ای برای احزاب در نظر گرفته شده است یا خیر؟ آیا احزاب می‌توانند دولت تعیین كنند و سیاستگذاری‌های كشور را مطابق خواست مردم به دست بگیرند؟

مثل احزاب همسایه‌مان تركیه می‌توانند بگویند اكثریت مجلس را به دست گرفته‌ایم، بنابراین دولت تعیین می‌كنیم؟ زمانی در كشوری نظام حزبی وجود دارد و در این نظام اگر احزاب نقش تعیین‌كننده داشته باشند، حتما به جای مردم هستند و نمایندگان آنها محسوب می‌شوند. احزابی كه بتوانند نظر مردم را جلب كرده و آنها را با نظر خود همراه و همسو كنند و پای صندوق رای بیاورند یا از صندوق رای دور نگه دارند، حتما نماینده مردم و با مردم هستند. اما اگر غیر از این باشد نباید از آنها توقع پاسخگویی به وضع موجود را داشت. در شرایطی كه حتی روسای جمهور و نمایندگان مجلس پس از حضور مردم پای صندوق‌های رای و پیروزی‌شان، رسما اعلام می‌كنند خود را به احزاب متعهد نمی‌دانند، پس در كشور سیستم حزبی وجود ندارد. اگر احزاب این افراد را روی كار آورده‌اند، باید دید چرا از حزب تبری می‌جویند؟

 اگر احزاب نیاورده‌اند كه نقشی برای حزب نمی‌توان متصور شد. مثلا حسن روحانی و... پس از انتخابات و مشاركت مردم  از احزابی كه آنها را حمایت كرده بودند، تبری جستند. صحبت‌هایی از جنس صحبت‌های پناهیان نوعی فرافكنی است؛ این جریان به خوبی می‌داند كه مردم در انتخابات آینده پای صندوق‌ها نخواهند آمد، از همین امروز به دنبال قربانی‌های تازه هستند.  می‌خواهند بگویند این تقصیر احزاب است كه مردم در انتخابات شركت نكرده‌اند. اگر احزاب اینقدر قدرت داشتند كه می‌توانستند به مردم بگویند پای صندوق‌ها نیایند و مردم هم به حرف آنها گوش می‌دادند، وضعیت كشور با شرایط فعلی متفاوت بود. اما متاسفانه شرایط عمومی كشور كار را به جایی رسانده كه نه قیچی احزاب می‌برد و نه تیغ نظارت استصوابی می‌تواند مجلس را قدرتمند كند و نه شمشیر حاكمیت می‌تواند مردم را به زور پای صندوق‌ها بكشاند.

تا مردم به صورت خودآگاه به این نتیجه نرسند كه رویكرد حاكمیت تغییر كرده و تشخیص دهند كه باید در انتخابات شركت كنند، نه به زور می‌توان آنها را پای صندوق‌ها آورد و نه به اجبار می‌توان آنها را از صندوق‌های رای دور كرد. البته برخی با فریب و خدعه تلاش می‌كنند توجه افكار عمومی را جلب كنند. برخی افراد و جریانات با وعده‌های سر خرمن از برنامه‌های 7هزار صفحه‌ای صحبت می‌كنند، بعد كه روی كار می‌آیند می‌گویند... 

 7هزار صفحه به 700 صفحه و بعد هم به 7صفحه تبدیل شده و نهایتا هم خلاصه‌اش را به مجلس می‌دهند. در كل واقعیت آن است كه احزاب در جامعه ایران نقش برجسته‌ای ندارند، بنابراین پاسخگویی به وضع موجود هم بر عهده آنها نیست. افراد و گروه‌هایی باید پاسخگوی وضعیت كشور باشند كه قدرت را در اختیار دارند.