دنیای قلم - محمد مهاجری : جناب آقای خسروپناه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در مصاحبهای كه دیروز در همین روزنامه منتشر شد، نكات مهمی را درباره حجاب و بیحجابی بیان كردند كه مهمترین بخش آن، كاهش آمار كشف حجاب در 34 روز گذشته است. از آنجا كه حتما ایشان آمار و اطلاعاتی كه ارایه كرده براساس واقعیتهای موجود و مشاهدات میدانی است و مهمتر اینكه از سوی یك مقام رسمی ارایه میشود، نباید در آن تردید روا داشت. آقای خسروپناه میزان كشف حجاب را با پاییز سال 1401 و بحبوحه اغتشاشات نیز مقایسه كرده و بازهم بیان میكند كه میزان بدحجابی نسبت به آن دوره نیز كاهش نشان میدهد. ضمنا طبق برآوردی كه ایشان اعلام میكند بیحجابی در دانشگاهها 3- 4درصد است.
گرچه همین مقدار بیحجابی نیز برای جامعه متدین و مسوولان مقبول نیست و باید برای كمترشدنش تلاش كرد، اما واقعیت موضوع آن است كه تا همین جا هم خلاف انتظار بوده و البته موجب امیدواری است. فراموش نكردهایم كه برخی مسوولان، رسانهها و چهرهها در اوج ناآرامیهای سال پیش و سر دادن شعار «زن، زندگی، آزادی» مدعی و نگران بودند افرادی كه آن شعار را سر میدهند خواهان عریان شدن زنان هستند، حال آنكه به گواهی آقای خسروپناه وضعیت حجاب بهتر هم شده است. با این حال باید پذیرفت كه اگر نگاه مثبتی به موضوع وجود دارد، دلیلش تنازل نظام سیاسی - فرهنگی به مقوله حجاب است.
در واقع بدحجابی كه تا چندماه پیش جرمانگاری شده و با برخورد گشت ارشاد مواجه میگردید، هم اینك نه جرم كه حتی تخلف نیز محسوب نمیشود و با توجه به تساهل و تسامح صورتگرفته توسط مسوولان انتظامی و قضایی، از هرگونه برخورد با آن صرفنظر شده است. همین تدبیر مثبت باعث شده طیف عظیمی از افرادی كه بالقوه میتوانستند در جرگه ناراضیان درآیند، در آرامش به سر ببرند.
در سوی مخالف این تدبیر، از سوی فرماندهی ناجا اعلام شد كه دوربینهای پلیس برای شكار زنان و دختران مجهز به هوش مصنوعی شده. حتی كلیپهایی هم ساخته شد كه فرضا یك خانم بیحجاب در نقطهای دوردست شناسایی شده و با استفاده از تكنولوژی، چهرهاش دقیقا شناسایی و مشخصات كامل شناسنامهای و آدرس محل كار و سكونتش كشف شده است. همین موضوع، نوعی اضطراب و شاید هول و هراس در جامعه ایجاد كرد.
پشتبند این خبر، پلمب مراكز خرید هم یكی پس از دیگری رسانهای شد و نیز اعلام گردید ادارات و بانكها از ارایه خدمت به زنانی كه كشف حجاب كنند، امتناع خواهند كرد. این اتفاقات نشان میداد كه عزم جدی برای برخورد با بیحجابی و نه بدحجابی یا كمحجابی وجود دارد. با این حال همین التهابات پرسروصدا هم به تدریج به سردی گرایید و در برخی موارد مانند مترو كه قرار بود از ورود مسافران بیحجاب جلوگیری كنند، بعد از 3-2 روز كلا به فراموشی سپرده شد. همزمان با این حرف و حدیثها لایحه مقابله با كشف حجاب نیز جدی شد. محتوای لایحه بهطور كلی بر نوعی سهلگیری بنا شده است. این تسامح البته به مذاق افرادی معدود خوش نیامده و آن را در راستای ترویج بیحجابی خواندند و خواستار برخوردهای غلاظ و شداد شدند حال آنكه میدانستند آنچه را كه خواهانش هستند سالهاست اجرا شده و نتیجهای جز زیان به همراه نداشته است.
در همه مراحلی كه در چندماه اخیر طی شده، یك كلیدواژه هزاران بار تكرار شده و آن «كار فرهنگی» است. همچنین گفته میشود مثلا سی و چند دستگاه وظیفهشان را به درستی انجام نداده و همه چیز را گردن پلیس انداختهاند. در مورد كار فرهنگی تقریبا هیچ تعریفی ارایه نمیشود و فقط به بیان كلیات اكتفا میگردد. از بررسی اظهارات كسانی كه تشویق به كار فرهنگی میكنند چنین برمیآید كه تقریبا هیچ برنامهای ندارند. از سوی دیگر، درباره سازمانهایی كه اصطلاحا ترك فعل كردهاند، نوعی بیانصافی به خرج داده میشود. انصافا همه یا اكثر آنها هرچه توانستهاند انجام دادهاند. مگر آموزش و پرورش یا آموزش عالی چه باید میكرده كه نكرده؟ یا صداوسیما جز ترویج حجاب روش دیگری داشته؟ یا سازمان تبلیغات، همت خود را صرف كار دیگری كرده؟ بقیه سازمانها هم همینطور. بیحجابی به عنوان یكی از مظاهر فرهنگ ناصحیح، وقتی به مساله اول كشور تبدیل میشود قابل حل نخواهد بود.
برای هر اقدامی در این زمینه كه عمدتا نسل جوان زیر 30 سال را دربرمیگیرد، باید پژوهشهای حرفهای و كاملا علمی انجام گیرد و مبتنی بر آن با حضور همه سازمانها و افراد ذیصلاح، تصمیمات شدنی و قابل اجرا اتخاذ شود. بدون این كار، صد لایحه و طرح و بخشنامه و دستورالعمل هم تهیه شود، جز اتلاف وقت و بدتر شدن اوضاع نتیجهای به دست نمیآید. طبیعتا تا زمانی كه تصمیمی منطقی و فراگیر اتخاذ نشود، ظاهرا چارهای نیست جز اینكه بنا را بر مدارا و آسانگیری بگذاریم.