دنیای قلم - علی میرزامحمدی : گروههای اجتماعی برای تداوم فعالیت خود، اعضایی را كه از قوانین و هنجارهای مربوطه پیروی نكنند، مجازات میكنند. افراد مجازاتكننده در نهاد خانواده به احتمال والدین و در مدرسه، معلم یا معاون و مدیر مدرسه هستند. اما فراتر از اینها نهادهایی هم هستند كه وظیفه اصلی آنها كنترل اجتماعی با توسل به ابزارهای نظارتی و جزایی است.
نهادهای نظامی و قضایی و بخش گزینشی و حراستی نهادهای اداری از آن جمله هستند. در این میان افرادی وجود دارند كه به انگیزههای مختلف چون حذف رقیب، عقدهگشایی، خودشیرینی و بهرهگیری از امتیازهای وعده داده شده، اطلاعات نادرست و تحریف شدهای را درباره افراد به دستاندركاران نهادهای كنترلی ارایه میدهند. پیدا كردن واژهای كه از منظر جامعهشناسی این اقدام را به خوبی توصیف كند كار آسانی نیست.
با این همه، شاید بتوان «پدیده غمازی و خبرچینی» را در ادبیات جامعهشناسی ایران تعریف و فراتر از وجوه اخلاقی، بسترهای اجتماعی رشد غمازی و خبرچینی در فرهنگ ایرانی را مشخص كرد. این مطالعه میتواند ما را در آسیبشناسی جامعهشناختی همكاری مردم با نهادهای كنترل اجتماعی دولتی، به تبارشناسی فرهنگ عامه در مناطق مختلف ایران رهنمون سازد. در این راستا، در فرهنگ عامه اقوام ایرانی با مفاهیمی چون چغولی، آدمفروشی و زیرآبزنی نیز مواجه میشویم كه با غمازی و خبرچینی، مشابهتهای مفهومی دارند. در فرهنگ عامه، «چغولی كردن» عبارت است از اینكه، خطا و گناه پنهان فردی را به قصد آزار دادن به كسی یا نهادی كه توان مجازات كردن دارد، اطلاع دهند.
عبارت «زیرآبزنی» نیز با چغولی ارتباط مفهومی دارد. فرد زیرآبزن تلاش میكند با استفاده از شواهد و مدارك ساختگی، عملی سر نزده را به فرد نسبت داده یا كاری را از او سلب كند. او سعی میكند با بزرگنمایی یك عمل نادرست و گزارش آن به نهادهای كنترلی، موقعیت فرد را تضعیف و جایگاه اجتماعی او را تخریب كند. زیرآبزنی بیشتر در مدارس و محیطهای كاری رخ میدهد. تبارشناسی غمازی، چغولی و خبرچینی برای نهادهای دولتی در ایران نیازمند پژوهشهای عمیقی است. به عنوان مقدمه میتوان گفت با انقراض سلسله قاجار و شروع دولت-ملت در دوره پهلوی، ساختار رابطه بین مردم و حاكمیت دگرگون شد. این ساختار جدید برای تثبیت خود نیازمند افرادی بود كه برای دیكته كردن طرحهای دولتی به مردم، افراد خاطی و برهم زنندگان نظم تعریف شده جدید را به مقامات دولتی معرفی كنند.
برای مثال سربازگیری و فراخوانی برای خدمت نظام وظیفه، كاری داوطلبانه نبود و به مدد اطلاعات افرادی صورت میگرفت كه محل اختفای جوانان طایفه و محله را در اختیار امنیهها قرار میدادند. این افراد در فرهنگ عامه، افراد خوشنامی نبودند و با القاب و عناوین منفی از آنها یاد میشد. در فرهنگ عامه بخشی از مردم آذربایجان، این افراد بیشتر با لقب «شیطان» معرفی شدهاند. در این فرهنگ، عبارت «شیطانلیق» همچنان برای اشاره به كارهایی به كار میرود كه در آنها افرادی سعی میكنند موقعیت كسی را در محیطهای شغلی یا اجتماعی با خبرچینی و ارایه اطلاعات نادرست و تحریف شده به افراد و نهادهای كنترلی تخریب كنند. آنچه موجب تشدید رشد پدیده غمازی و خبرچینی در جوامع میشود، آن است كه با حاكمیت ایدئولوژی خاصی، الگوهای گفتاری و رفتاری خاصی را فراتر از هنجارهای اجتماعی در سبك زندگی افراد انتظار داشته باشیم و برای كنترل آنها رسالتی برای خویش تعریف كنیم. این شرایط تنگنظرانه موجب میشود افرادی برای منافع فردی و جناحی خود با ورود به حریم خصوصی دیگران، اطلاعات نادرست و تحریف شدهای را به نهادهای كنترلی ارایه دهند و به واسطه آن انتظار دریافت پاداش و امتیاز داشته باشند.
یكی از عواملی كه به فرهنگ همكاری مردم با نهادهای كنترل اجتماعی در ایران پساانقلابی آسیب جدی وارد كرد، رویكرد نادرستی بود كه در نحوه گزینش استخدامی در سالهای اولیه انقلاب حاكم بود. هر چند با تصویب قانون گزینش كشور در سال 1374 این رویكرد تا حدودی اصلاح شد، با این همه آثار اجتماعی آن در فرهنگ عامه و شكاف بین مردم و نهادهای كنترل اجتماعی همچنان باقی است. مساله مهم در همكاری افراد با نهادهای كنترل اجتماعی و ارگانهایی مانند هستههای گزینش و حراست ادارات آن است كه نباید رویكردهای اتخاذی به فراهم آوردن زمینه رشد افراد غماز، خبرچین و نالایق منتهی شود كه با پروندهسازی و ارایه اطلاعات نادرست با حذف افراد شایسته، هزینههای تقابل بین افراد را با حاكمیت افزایش دهند و دیوار بیاعتمادی بین مردم و حاكمیت را بلندتر سازند و خود از پلههایی كه از حذف افراد لایق و نابودی سرمایه انسانی ساختهاند، ناجوانمردانه بالا روند و در سفره سهمخواهی و خوشخدمتی خویش، لقمههای گلوگیر بگیرند. به عبارت دیگر اگر دنبال ترمیم شكاف بین مردم و حاكمیت در همكاری با نهادهای كنترلی هستیم، باید روزنههای دریافت اطلاعات جانبدارانه را كه در جهت عقدهگشاییهای فردی و جناحی و رقابتهای ناسالم است، مسدود كنیم.