دنیای قلم -پیمان مولوی: بدون تردید ریشه رخدادهای بورس ایران در سال 1402 با رخدادهای سال 99 تفاوت دارد. وقتی در خصوص اقتصاد ایران صحبت كنیم، منظورمان یك اقتصاد ذینفعانه است كه در رنكینگ شاخصهای جهانی، رتبههای بالایی ندارد. به عنوان نمونه در جدول آزادیهای اقتصادی، رتبه ایران 159 است و در جدول كشورهای با تورم بالا هم اوضاع چندان مناسبی وجود ندارد.
از سوی دیگر با یك اقتصاد متورم بالای 50 درصدی مواجهیم كه چشماندازها در آن كوتاهمدت است. در اقتصادی كه چشماندازها كوتاهمدت است و تورم هم بالای 50 درصد است، چرخه حركتی بازارها كوتاه میشود. نوسانات ابتدا از بازار دلار شروع میشود، سپس بازار طلا و سكه دچار تكانه میشود. بعد نوبت بازار خودرو است كه مشكلات را تجربه كند، سپس مسكن و نهایتا هم بازار سهام تحت تاثیر قرار میگیرد. این روند در هر دوره در اقتصاد ایران تكرار میشود و باز هم در فرصتی دوباره این رخدادها استمرار پیدا میكند.
در خصوص بازار سهام كه این روزها نگرانیهای زیادی ایجاد كرده ریشه مشكلات در آن است كه بورس به نقطه تعادل رسیده است، در یك چنین شرایطی بسیاری از بازیگران ممكن است عنوان كنند، دیگر سودآوری بس است. این بازیگران در مرحله بعد ذخیره سود را انتخاب میكنند و از بازار خارج میشوند. وقتی بازیگران اصلی یك چنین اقدامی را مرتكب میشوند، سایر بازیگران خرد و متوسط تصور میكنند، بازار در حال خالی كردن است، آنها هم اقدام به فروش سهام میكنند. این روند معیوب بارها و بارها در بازارهای مالی اتفاق میافتد اما در ایران دارای تناوب بیشتری است. دامنه نوسان در بازارهای مالی از جمله بازار بورس بالا رفته كه از نظر من اتفاق بدی نیست. این روند باعث تخلیه ریسك در بازار میشود. در واقع سرمایهگذارانی كه برنامه بلندمدت برای بازار دارند، در بازار میمانند و تحولات آینده را میسازند.
ریشه اتفاقات اخیر بازار سرمایه ایران ناشی از این تحلیلهاست. اینكه این نوسانات در اثر برنامهریزیهای برخی افراد و جریانات اتفاق افتاده و عمده بوده یا نه، من از آن بیخبرم. (حداقل سندی درباره آن ندارم) اما در اقتصادی با رتبه 159 ممكن است هر اتفاقی رخ بدهد. اما باید مراقب باشیم كه ریشه ریزشهای امروز با ریزش سال 99 تفاوتهای جدی دارند، پایه و مأخذ آنها از یك نوع نیست. بنابراین نباید تحلیلهای یكسانی درباره آنها داشت.