دنیای قلم - حمیدرضا شكوهی : زمانی نه چندان دور، هر بار كه تحركی از سوی امریكا در خاورمیانه رخ میداد آن را به نفت نسبت میدادند. میگفتند حضور نظامی امریكا در خاورمیانه به خاطر دستاندازی به نفت منطقه است. تا دورهای هم حرف درستی بود. بخش مهمی از نیاز امریكا به نفت، از طریق واردات تامین میشد. اما با افزایش تولید نفت امریكا، به ویژه پس از استخراج نفت شیل كه هزینه بالایی هم دارد، نیاز امریكا به نفت خاورمیانه كمتر شد. آنچه موجب شد امریكا تولید نفت خود را افزایش دهد و نیاز خود به واردات نفت را تا حد زیادی كاهش دهد، سه عامل است: مدیریت و برنامهریزی؛ سرمایهگذاری؛ و تكنولوژی. امریكا با یك سیاستگذاری منطقی در حوزه انرژی، تولید نفت خود را به حدی افزایش داد كه در حال حاضر به بزرگترین تولیدكننده نفت جهان تبدیل شده است.
در سال جاری تولید نفت امریكا حدود 12.5 میلیون بشكه در روز است. تنها در سال 2020 تولید نفت امریكا بیش از این میزان بود كه آن هم از همین روزها در همان سال، دچار افت شد. اما روند تولید نفت امریكا در سال جاری، روندی باثبات بوده و بین 12 تا 12.5 میلیون بشكه در روز نوسان مختصری داشته است. نكته جالب اینجاست كه این میزان تولید نفت امریكا حاصل ذخایری معادل 61 میلیارد بشكه نفت است. در واقع امریكا نهمین ذخایر غنی نفت جهان را دارد اما بزرگترین تولیدكننده نفت جهان است و این حاصل همان سه عامل است: مدیریت و برنامهریزی؛ سرمایهگذاری؛ و تكنولوژی.
ایران با 208 میلیارد بشكه، سومین ذخایر غنی نفت جهان را دارد اما كمتر از 3 میلیون بشكه در روز تولید میكند. به عبارت سادهتر، ذخایر نفت ایران، سه و نیم برابر ذخایر نفت امریكاست، اما تولید نفت ایران، یكچهارم امریكاست. اینكه در مقاطعی گفته شده ایران توان تولید 8 میلیون بشكه نفت در روز را دارد، با تكیه بر همین ذخایر غنی است. كمااینكه در اواخر دهه 1970 میلادی، ایران به تولید 6 میلیون بشكه در روز رسید و در دو مقطع پس از انقلاب اسلامی هم، یكی اواخر دولت محمد خاتمی و دیگری در دوره پسابرجام تولید نفت ایران به مرز 4 میلیون بشكه در روز رسید یا از آن هم عبور كرد. طبق برنامه پنجم توسعه، تولید نفت ایران در سال 1394 باید به 5 میلیون و 150 هزار بشكه در روز میرسید كه با توجه به تحقق تولید 4.2 میلیون بشكهای در پایان برنامه سوم توسعه، هدف دور از دسترسی نبود. اما پس از پایان برنامه سوم كه مصادف با پایان دولت اصلاحات بود، روند حركتی كشور تغییر كرد و پس از مدتی هم تحریمهای شدیدی علیه ایران اعمال شد و هیچگاه تولید نفت به رقم پایان برنامه سوم نرسید و فقط در دوره پسابرجام، تولید نفت ایران به مرز 4 میلیون بشكه در روز نزدیك شد.
این آمارها را مرور كردم تا به اینجا برسم كه تحقق تولید بالای 5 میلیون بشكه نفت در روز در برنامه سوم توسعه، با توجه به تجربیات گذشته و ذخایر نفت كشور، هدفی منطقی بود اما نهتنها به این هدف نرسیدیم، بلكه به خاطر عقبماندگیهای گذشته، هدف برنامه ششم توسعه برای تولید نفت، به 4.7 میلیون بشكه در روز كاهش یافت كه البته آن هم تحقق نیافت.
حالا پرسش اساسی اینجاست كه چرا هیچیك از اهداف تولید نفت در برنامههای اخیر توسعه محقق نشده و چرا با وجود ذخایر غنی، تولید نفت ما نهتنها از امریكا و روسیه، بلكه از عراق و امارات هم كه همگی ذخایری كمتر از ایران دارند كمتر است؟ پاسخ را باید در همان سه عاملی جستوجو كرد كه ابتدا ذكر كردم: فقدان مدیریت و برنامهریزی مناسب؛ فقدان سرمایهگذاری كافی؛ و دسترسی ناكافی به تكنولوژی روز جهان. اگر «تحریم» عامل كمبود سرمایهگذاری و تكنولوژی است، فقدان مدیریت و برنامهریزی حاصل بیثباتی مدیریتی و عدم انعطاف در اصول قراردادی برای جذب شركتهای خارجی است كه تنها در شرایط غیرتحریم، ظهور پیدا میكند. تحریم، فرصتهای طلایی را برای افزایش تولید نفت و درآمدزایی برای كشور با فروش نفت خام یا تبدیل آن به فرآوردهای نفتی و پتروشیمی، و به تبع آن ایجاد رفاه اقتصادی برای مردم، سلب كرده و به همین دلیل ابتدا باید برای لغو تحریم تلاش كرد تا هم بتوانیم تولید نفت خود را افزایش دهیم و هم بتوانیم نفت خود را بفروشیم. بازگشت تولید نفت به همان عدد 4.2 میلیون بشكه در روز و افزایش صادرات نفت، با قیمتهای امروز، ماهیانه 5 میلیارد دلار برای كشور درآمد خواهد داشت. اما تحریم، نهفقط فرصت درآمدزایی برای امروز، بلكه فرصت توسعه میادین نفتی برای درآمدزایی در آینده را هم از بین برده است و این یعنی برای افزایش درآمدزایی و افزایش رفاه اقصادی، راهی جز لغو تحریم نداریم. البته رفع تحریم، مقدمه لازم است اما كافی نیست؛ اما ناگزیر باید از تحریم عبور كنیم تا به مراحل بعد برسیم.