دنیای قلم - در حوزه ازدواج و تداوم زندگیمشترک، آمار و ارقام طلاق نگرانکننده است. شوک این موضوع وقتی جدیتر میشود که این ارقام را در کنار آمار مربوط به اختلافات زناشویی و طلاقهای عاطفی قرار دهیم. با این اوصاف، عملا ازدواج موفق در ذهن یک جوان به شکل یک رؤیا و آرمان دستنیافتنی نقش خواهد بست. موضوعی که دقیقاً در اقبال نداشتن جوانان به ازدواج مشهود است و نگرانی دولتمردان و جامعهشناسان را در پی داشته است؛ توصیف مذکور مقدمهای بود برای صحبت از اهمیت پیشگیری در حوزه سلامت روانی-اجتماعی جامعه. پیشگیری در سطح نخست خود به دنبال اقداماتی است که به وسیله آن، افراد جامعه را در برابر آسیبهای اجتماعی مقاوم کند. این هدف در بحث متن حاضر، به مجموعه اقداماتی گفته میشود که نیاز است برای آموزش، آگاهسازی و در مواردی درمان افراد، قبل از ازدواج انجام شود.
در حوزه ازدواج، متخصصان در مواردی از تعبیر ازدواجهای ممنوعه استفاده میکنند. این تعبیر مربوط به افرادی است که اختلالهای جدی روانشناختی دارند و بهنظر نمیرسد که قبل از درمان بتوانند رابطه مداومی از جنس ازدواج، تشکیل دهند. حال با وجود پیچیدگیهای انسان عصر حاضر، این سؤال پیش میآید که آیا تشخیص چنین مواردی توسط خود شخص ممکن است؟ اعتیاد، اختلالهای شخصیت پارانوئید، وسواسی، اسکیزوئید و ... مواردی هستند که توسط یک متخصص و به وسیله سنجش روانی قابل تشخیص است و میتوان قبل از تصمیم مهمی مانند ازدواج، از سلامت فرد مقابل در این باره اطمینان حاصل کرد.
برخی از مشکلات زوج ها که میتواند منجر به طلاق شود، مربوط به طرحوارههایی است که فرد از کودکی درباره مفهوم عشق و رابطه عاشقانه با خود حمل میکند. شاید صحبت از این مفاهیم کمی فلسفی به نظر برسد، اما فردی که از نوجوانی، عشق و معشوق را به مفهومی آرمانی تبدیل کرده است، بعد از مدتی که از تجربه رابطه عاشقانهاش گذشت، نمیتواند با مفهوم زمینی و انسانی فرد مقابل خود کنار بیاید.
گاهی افراد با مجموعهای از اسطورههای اشتباه وارد زندگیمشترک میشوند. اسطورههایی از قبیل این که «دوست داشتن من به معنای فهمیدن تمام خواستههای من است، بدون آن که به زبان بیاورم»، یا این که «ازدواج به معنای پایان یافتن استقلال و اختصاص تمام زمان و برنامههای زندگی به فرد مقابل است». وقتی فردی با این انتظارات اشتباه وارد رابطه میشود، نتیجهاش سرخوردگی دایمی او به دلیل دریافت نکردن پاسخ از طرفمقابل میشود و این سرخوردگی زمینه را برای شکست این رابطه فراهم میکند!
گاهی افراد ازدواج را راهحلی برای برونرفت از بحرانهایی میدانند که در حال تجربه آن هستند، مثلاً تجربه شکست عشقی، از دست دادن یک عزیز یا احساس تنهایی. این افراد با چنین پیشزمینهای و بدون در نظر گرفتن عوامل مهم وارد رابطه میشوند و زمان زیادی نمیگذرد که با مشکلی دوچندان روبهرو میشوند! تشخیص هدف افراد از ازدواج و بررسی مناسب بودن موقعیت فرد برای این موضوع، بر عهده یک متخصص است و این موضوع اهمیت مشاوره پیش از ازدواج را نمایان میسازد.
مجموعه مهارتهای ارتباط مؤثر چیزی است که در هر ارتباطی و به ویژه رابطه زن و شوهری نیاز است. بیشتر وقتها بررسی اختلافات زوج ها این واقعیت را منعکس میکند که دو طرف در سادهترین سازوکارهای ارتباطی ناتوان هستند و چه بسا موقعیت بحرانی پیش آمده با یک گفتوگوی منطقی، راهحل مدار و به دور از هیجانات منفی قابل حل باشد! این مهارتها میتواند در مدارس و کارگاههای آموزشی قبل از ازدواج ارائه شود و تا حد قابل توجهی از مشکلات مربوط به این حوزه بکاهد.
مطالب مطرحشده موارد جزئی در باب بیان اهمیت مراجعه به متخصص و استفاده از خدمات روانشناسی قبل از ازدواج هستند. هدف این مطلب ارتقای سلامت در روابط زوج ها و افزایش رضایت از زندگی آنها و پیشگیری از آسیبهایی است که یک ازدواج ناموفق میتواند بر زندگی دو طرف و فرزندان داشته باشد. نویسنده : آسیه بشردوست| روانشناس