دنیای قلم - احمد مازنی : یكی از بحثهای قابل طرح به ویژه در ماه مبارك رمضان، بحث دینداری و آثار و فواید دینداری و در همین حیطه بحث دینگریزی است. معمولا در این ایام نسبت به سایر روزهای سال حضور و مشاركت مردم در مجالس مذهبی بیشتر میشود، اما در عین حال بحث میزان گرایش یا دور شدن جامعه از دین و مظاهر دین قابل بحث است كه در این یادداشت به آن اشاره میشود. واقعیت این است كه دشمنان دین در طول تاریخ و تا امروز هیچگاه از تقابل با دین، مظاهر و پیشوایان دین دست بر نداشتند و تلاش میكنند تا در ذهن و دل جامعه، به خصوص نسل جوان و نوجوان نسبت به ارزشهای دینی نفرت تولید كنند. البته دینستیزان بیش از هر دینی با اسلام و ارزشهای اسلامی میستیزند كه اكنون یكی از نسخههای در حال اجرا برای ایران، اسلامستیزی است كه سوءتدبیر برخی مسوولان كشور به این سوءنیت بدخواهان كمك كرده و بر دینستیزی دشمن یاری رسانده است.
اما سادهاندیشانه است كه حجم وسیع سرمایهگذاری رسانهای و تولید و نشر محتوای ضد دین و فعالیت سرویسهای اطلاعاتی در كنار فشارهای سیاسی و اقتصادی برای القای ناباوری نسبت به گرایشهای دینی در ایران را صرفا به عوامل داخلی مرتبط بدانیم. ضمن اینكه بخشی از سرمایهگذاری معاندان برای اسلامهراسی با هدف تقابل با اسلام ناب محمدی(ص) است كه با اندیشه امام خمینی(ره) و مردم ایران موجب نواندیشی در چارچوب اصول انسانی و اخلاقی شده و زمینه را برای انطباق دین با نیازهای امروز انسان فراهم كرده است. در این چارچوب به استفاده از زمینههای برداشت ارتجاعی از اسلام و ایجاد جریان انحرافی در عرض اسلام امام خمینی(ره) در قالب گروههای سلفی به ویژه داعش و برخی جریانهای شیعه كه نماد هر دو خشونت است، میتوان اشاره كرد. داعش با تروریسم و مدعیان تشیع انحرافی با قمهزنی در خیابانهای اروپا تصویری خشن از اسلام ارایه میدهند. اكنون صدای رحمانی اللهاكبر به نماد تروریسم در غرب تبدیل شده و یادآور عملیات انتحاری داعش است.
در اسلام امام خمینی اللهاكبر نماد تظاهرات میلیونی برای آزادی، استقلال و استقرار نظام جمهوری بر اساس اصول و ارزشهای اسلامی بود و این شعار موجب قطع دست بیگانگان و فرار مزدوران آنها از ایران و در ادامه پرچم دفاع از وطن و دفع تجاوز دشمن شد. اسلام خمینی میزان را رای ملت میدانست و بر تجربه بشر در قالب دموكراسی احترام گذاشت، اما اسلام داعش دموكراسی را نماد شرك میداند.
و البته افرادی هم هستند كه میگویند این برداشتهای متعارض ناشی از اصل اسلام است. غافل از اینكه هیچ مكتبی اعم از الهی و بشری از تحریف دشمنان دانا و دوستان نادان مصون نمانده است. درباره دینگریزی سخن بسیار گفته شد و اغلب، حكومت دینی و عملكرد مسوولان را عامل دینگریزی میدانند كه البته غیرقابل انكار است. اما تاكنون اشارهای به نقش شخص دینگریز در دینگریزی نشده است. فرد دینگریز با چه مبنایی دین را پذیرفته بود كه اكنون از آن میگریزد؟ ریشه اصلی دینگریزی در دینگزینی نهفته است. دینی كه با روش احساسی آمده با رفتار احساسی دیگر خواهد رفت.
پیامبر اسلام(ص) در تفكیك روش دینگزینی فرمودند: كسى كه دین خود را بر اساس اندیشه در نعمتهای پروردگار و تدبر و دقت در كتاب خداوند و فهم سنت من پایه ریزی كند، كوهها متزلزل می شوند، ولی او متزلزل نخواهد شد و كسی كه دین خود را بدون اندیشه و تفكر و صرفا از دهان این و آن بگیرد و دنبالهرو دیگران باشد، همانها او را از چپ به راست و از راست به چپ منحرف می كنند. (مسند الامام الشهید الحسین.ع.، ج 3، ص 80، ح 1) اسلام انسان را به تحقیق و نه تقلید كوركورانه در شناخت دین وادار میكند و دیانت بدون پشتوانه علمی و بصیرت را چون حركت چهارپایی چشم بسته در اطراف سنگ آسیاب میداند كه به خیال خود فرسنگها راه رفته اما دور خودش چرخیده است. مسلمانی كه از طریق تفكر و تدبر مسلمان شد قدرت تحلیل دارد و چون كوه از ایمانش صیانت میكند. بدیهی است حوزویان و اصحاب فرهنگ و صاحبان قدرت در نظام منتسب به دین باید پاسخ دهند چرا آموزههای آنها نتوانست مانع دینگریزی شود؟ اما متهم اصلی این پرونده خودمان هستیم، چراكه برای آموختن مبانی دین تلاش نكردیم. در پی صاحبنظران و صاحبنفسان نگشتیم و در محضر استاد تلمذ نكردیم. در رژیم سابق كه اساسش بر اسلامزدایی بود، جوانان اهل مطالعه بودند، كتاب میخواندند، مباحثه علمی در حوزه دین داشتند در نتیجه طرح رژیم سابق نه تنها منجر به افزایش بیدینها در جامعه نشد، بلكه جوانان مسلمان ایرانی از ایمان مستحكم خود سد محكمی در برابر دینزدایی آنها ساختند و امروز هم راه همان است. برای كشف حقیقت دین مطالعه كنیم و راه و مقصد را خود انتخاب كنیم تا نه با شبههای دست از دین برداریم و نه آلت دست دینفروشان شویم.