کد خبر : 277637 تاریخ : ۱۴۰۱ چهارشنبه ۲۴ اسفند - 09:40
حقی به نام شادی تاریخ شادكامی بشر  صفحه‌های خالی تاریخ است

دنیای قلم - علی رضایی : انسان‌ها به محض زنده متولد شدن صاحب دسته خاصی از حقوق می‌شوند كه اصطلاحا به آن حق‌برشخصیت گویند. این حقوق، ذاتی و جِبِلّی تمام فرزندان آدم بوده و به‌طور تام و تمام وابسته به شخصیت تفكیك‌ناپذیر انسان است. شخصیت هر انسانی از روان و كالبد فیزیكی او تشكیل یافته و آدمیان به‌طور فطری در هر دو قسمت دارای حقوق اساسی‌اند. بدین‌ترتیب حق‌برشخصیت نیز به دو دسته كلی تقسیم می‌شود.

الف) حق ‌بر شخصیت‌جسمی- این حق ناظر بر احترام به تمامیت جسمانی افراد انسانی است. قانونگذاران با وضع مقررات مدنی و كیفری از این حقِ‌ذاتی حراست كرده و هرگونه ایراد صدمه و تعرض جسمی به انسان‌ها را منع كرده‌اند.
ب) حق بر شخصیت‌ معنوی، روانی‌ و اخلاقی- همان‌گونه كه آدمیان دارای حقوقی بر كالبد جسمانی خود هستند، بُعد معنوی و روانی انسان‌ها نیز محترم شمرده شده و قواعد و نظامات حقوقی از این دسته حقوق، در مقابل تعرضات اشخاص دیگر یا در برابر تعدی‌های دولت حراست می‌كنند. آزادی‌های فردی (اعم از آزادی فكر، آزادی عقیده، آزادی مذهب، آزادی پوشش)، آبرو، شرف، حیثیت و ... از این قبیلند. از جمله حقوق ناظر بر شخصیت معنوی و اخلاقی، حق انسان نسبت به هرگونه تمتّع از زندگی شخصی است. انسان‌ها عمر محدودی دارند و در این ایام اندك، به اقتضای فطرت خویش، حق هرگونه بهره‌مندی از دوران حیات‌شان را دارند. تنها دو چیز، استیفای آدمی بر هرگونه تمتع از زندگی‌اش را محدود و محصور می‌كند. اول نظم ‌اجتماعی و دو دیگر حقوق دیگران. به‌عبارتی دیگر تنها با توسل به نظریه منع سوءاستفاده از حق، آن هم به صورت مضیق و محدود، در مواردی‌كه اِعمالِ‌حق منجر به تجاوز به حقوقِ شخص دیگری یا تجاوز به نظم و منافع عمومی شود، می‌توان بهره‌مندی انسان‌ها از اعمال حقوق‌شان را محدود كرد. یكی از جلوه‌های ویژه حقوقِ ناظر بر شخصیت، حقِ‌برشادی است.  شادی یا خرسندی (Happiness) یك حالت روانی است كه در آن حالت، انسان احساس لذت، خوشبختی یا شاد بودن می‌كند. گاهی آدمیان بدون هرگونه ظهور و بروز خارجی در درون خود احساس سُرور و بهجت می‌كنند، ولی در بسیاری موارد انسان‌ها برای رسیدن به این حالت روانی یا استمرار آن، به صورت گروهی دست به اعمال و اقداماتی می‌زنند؛ رفتن به طبیعت، همنشینی، مهمانی، برگزاری جشن‌ها و.... از این قبیلند. 

امروزه احساس شادی و شادكامی برای بیشتر انسان‌ها كه در اندوه‌های فراوان ناشی از مشكلات و معضلات بی‌شمار زندگی بشری غرق بوده و از كمبودها و فرصت‌های از دست رفته رنج می‌برند، نه تنها یك حق فطری، بلكه یك نیاز و ضرورت اجتناب‌ناپذیر برای ادامه حیات است. انسان‌ها حقِ شاد زیستن دارند و هیچ‌چیز و هیچ‌كس نمی‌تواند فراتر از چارچوب حفظ حقوق سایر اشخاص و نیز حفظ نظم عمومی، این حق مسلم را از آدمیان سلب كند. پژوهشگران و نویسندگان، حقِ بر شادی (Right to Happiness) را به عنوان حقی مشترك میان حقوق بشر و حقوق شهروندی مورد كنكاش قرار داده و مبانی نظری و تحلیلی آن را بررسی كرده‌اند. حق‌برشادی غیرقابل تفویض و سلب‌ناشدنی است و مانند سایر حقوق اولیه، حراست و تضمین اجرای آن را در وهله نخست دولت‌ها بر عهده دارند. دولت‌ها به عنوان نماینده اقتدار عمومی، به پشتوانه سلطه حاصل از رای مردم، نه تنها خود ملزم به رعایت، حمایت و اِعمال این حق هستند، بلكه باید از تجاوزات احتمالی اشخاص دیگر به این حقِ‌انسانی عموم شهروندان نیز جلوگیری كنند. اگر بخواهیم نگاهی گذرا بر پیش‌بینی این حق در اسناد بین‌المللی بیندازیم باید به ماده 24 اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره كنیم كه حق استراحت و فراغت [شادمانی] را جزو حقوق ذاتی بشر قلمداد كرده است. روح و مفاد میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی به ویژه در مواد ۱۲ و ۱۳، ابراز شادی‌های دسته‌جمعی بدون محدودیت را از مولفه‌های بهره‌مندی اشخاص از یك زندگی مناسب دانسته و از آن حمایت كرده است. ماده ۳۱ كنوانسیون حقوق كودك نیز بر حق شادی كودكان تاكید كرده و تامین آن را از تعهدات دولت‌های عضو شمرده است. مجمع عمومی سازمان ملل نیز طی قطعنامه‌ای با عنوان: [شادی، به سوی یك رویكرد كل‌نگر به توسعه] در سال ۲۰۱۱ با تاكید بر حقِ‌شادی، از دولت‌های عضو خواسته است، با تقویت شادكامی افراد به عنوان یك هدف‌اساسی‌بشر، به سوی توسعه گام بردارند.
اعلامیه اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۴ به نام اعلامیه حقِ‌برشادی جزو اسناد بین‌المللی اخیر در این حوزه است. ضمن آنكه سازمان ملل روز ۲۰ مارس (كه از قضا مصادف با واپسین روز زمستان و آغاز سال نو خورشیدی است) را روز جهانی شادی نام‌گذاری كرده است. اما در حوزه داخلی باید بگوییم كه نظام حقوقی و تقنینی ایران متاسفانه یكی از فقیرترین نظام‌ها در حوزه شناسایی، اعتبار و تضمین حقِ‌برشادی است. به نحوی كه نه تنها تلاشی در جهت تضمین اجرای این حق ذاتی بشر در متون قانونی داخلی مشاهده نمی‌شود، بلكه به نظر می‌رسد حتی در مرحله شناسایی و به رسمیت شناختن این حق نیز نظام حقوقی و قضایی ایران با چالش‌ها و كمبودهای فراوانی مواجه است. شاید تنها متنی كه در آن به صراحت به این حق اشاره شده منشور حقوق شهروندی باشد. در این منشور آمده است: شهروندان باید از زندگی شاد همراه با امید به آینده‌ای بهتر، از بدو تولد برخوردار باشند. پس از آنكه هگل گفت: [تاریخ شادكامی بشر صفحه‌های خالی تاریخ است]، اندیشمندان و خردمندان حقوقی مغرب زمین، كوشیدند كه با تلاش‌های علمی و فرهنگی خود این حقِ ذاتی بشر را به جهانیان شناسانده و اجرای آن را تضمین كنند. تلاش‌های مباركی كه در اسناد حقوقی بین‌المللی و نیز شناسایی روز ۲۰ مارس به عنوان روز جهانی شادی در سطح جهانی تبلور یافته است، آنها به درستی دریافتند كه دولت‌ها هم وظیفه دارند زمینه‌ها و لوازم مقتضی برای شاد زیستن مردم را فراهم آورند و هم مكلفند با برداشتن موانع و مزاحمت‌ها در مسیر شادی انسان‌ها و ابراز آن، اجرای این حق را تضمین كنند. بر نویسندگان و محققین حوزه حقوق بشر و حقوق شهروندی داخلی و نیز دولت ایران فرض است، در راستای شناسایی و تضمین این حق فردی گام‌های جدی‌تری از قبل بردارند و این خلأ‌های حقوقی و قانونی را به نحو مطلوبی چاره كنند. ما عمر كوتاهی داریم و در این ایام اندك به اقتضای انسانیت خود مُحِق به شاد زیستنیم. شایسته نیست با آویختن زنجیر غمناكی به گردن، عمر عزیز خود را هدر دهیم. به این ابیات از نظامی گنجوی ختم می‌كنم و آرزوی زدودن غم‌ و اندوه از خاطر جمعی ایرانیان در این روزهای آخر سالی كه لبریز از غم و اندوه و تشویش و اضطراب برای ملت ایران بود را خواستارم: 
جهان غم نیرزد، به شادی گرای/  نه كز بهر غم كرده‌اند این سرای/  جهان از پی شادی و دلخوشیست/  نه از بهر بیداد و محنت كشیست