کد خبر : 277398 تاریخ : ۱۴۰۱ چهارشنبه ۱۲ بهمن - 11:14
نتیجه یك تصمیم تاریخی پذیرش قطعنامه  نشانه شجاعت فرماندهی سیاسی جنگ بود

دنیای قلم - عباس عبدی : كسانی كه سال ۱۳۶۷ را به یاد دارند، به احتمال فراوان وضعیت جبهه‌های جنگ را نیز در خاطر دارند. هر چند در آن زمان اخبار مأیوس‌كننده وضعیت نیروها در جبهه‌ها، انتشار عمومی نمی‌یافت و حتی برخلاف آنچه در میدان بود، در رسانه رسمی حرف از جنگ جنگ تا رفع فتنه و ۲۰ سال ایستادگی بود، ولی كسانی كه به جبهه می‌رفتند یا تماسی با آنان داشتند، می‌دانستند كه دیگر از آن رزمندگان شجاعی كه برای شب عملیات لحظه‌شماری می‌كردند، خبری نبود و نیروها كاملا مأیوس بودند و بسیاری نیز ترك جبهه كرده و حتی در برابر دشمن فرار می‌كردند. چرا چنین شده بود؟ و از آن مهم‌تر اینكه چگونه این نیرو بازسازی شد؟

واقعیت این است كه پس از سال ۱۳۶۴ و به ویژه پس از عملیات كربلای ۵ در سال ۱۳۶۵، جنگ در بن‌بست قرار گرفت و حكومت می‌بایست در مسیر قطعنامه ۵۹۸ همراهی می‌كرد و شاید می‌توانست امتیازات بیشتری هم بگیرد و طبعا جنگ هم زودتر تمام می‌شد.

 

ولی از آنجا كه مرغ سیاست ما یك پا داشت، این تغییر موضع شكست تلقی می‌شد و جامعه را آماده پذیرش آن نمی‌دانستند، چون هنوز جنگ به مراحل بدتر و بن‌بست كاملش نرسیده بود، ولی این وضعیت فرسایشی برای رزمندگان معنای دیگری داشت، از اینجا بود كه كم‌كم بی‌معنی بودن ادامه جنگ برای آنان شكل گرفت. در واقع بیش از اینكه رویگردانی آنان از جبهه ناشی از ترس و بزدلی باشد، ناامیدی و بی‌معنایی ادامه جنگ بود كه آنان را منفعل كرد. این فروپاشی ذهنی و تحلیلی، وضعیت جنگ را در ۵ ماه آخر به ‌شدت بحرانی كرد و حتی اقدامات برای بسیج نیرو به جبهه هم به شكل بدی شكست می‌خورد. آنان كه در سال‌های ابتدایی جنگ با دست بردن در شناسنامه خود، سن خویش را بالا می‌بردند تا به جبهه بروند، اكنون بی‌تفاوت شده بودند و به فراخوان‌ها پاسخ نمی‌دادند. 

ولی جالب بود كه در فضای عمومی و رسانه‌ای هیچ كس به این موارد اشاره نمی‌كرد، سهل است كه همچنان سخنرانی‌های پرشور و خالی از عینیت در صدا و سیما منتشر می‌شد. تا اینكه ساعت ۱۴ روز ۲۷ تیر ۱۳۶۷، دقیقا دو روز مانده به زمان یك سالگی صدور قطعنامه ۵۹۸ كه در سال ۱۳۶۶ صادر شده بود، رادیو خبر پذیرش قطعنامه را با پیام رهبری انقلاب منتشر كرد. خبری كه هیچ پیش‌زمینه‌ای در فضای عمومی نداشت.

 

این خبر همه را میخكوب كرد. خیلی‌ها متأثر شدند و جا خوردند، بهت ناشی از این شوك فراموش نشدنی است. هفته بعد از آن مجاهدین از مسیر غرب كشور از سرپل‌ذهاب و اسلام‌آباد به ایران حمله كردند، ولی چه شد كه آن نیروهایی كه در ۵ ماه گذشته منفعل بودند و فرار را برقرار در جبهه ترجیح می‌دادند، یك‌باره با انگیزه‌ای جدید و از دل و جان عازم كرمانشاه و اسلام‌آباد شدند و طومار عملیات فروغ جاویدان را بستند و پذیرش قطعنامه‌ای كه می‌توانست یا تصور می‌رفت به معنای شكست ایران و نابودی روحیه رزمندگان باشد، معنای متفاوتی پیدا كرد؟ علت این تحول چه بود؟ در درجه اول اصل پذیرش قطعنامه است كه نشانه شجاعت فرماندهی سیاسی جنگ بود. برخلاف تصور پیشین كه گمان می‌كردند عدول از شعار محاكمه صدام، یا جنگ جنگ تا رفع فتنه، یا جنگ حتی اگر ۲۰ سال طول بكشد، موجب شكست و سرخوردگی می‌شود، نه ‌تنها چنین نشد، بلكه روحیه‌ها احیا و امید برقرار شد، چون همه متوجه شدند كه مدار امور بر عقلانیت است و نه فقط آرزوها. در نتیجه هنگامی كه یك گروه بدنام مثل مجاهدین وارد میدان شدند، همگان عازم جبهه شدند با همان شور و شوقی كه در عملیات آزادی خرمشهر عازم جبهه می‌شدند. این یادداشت تحلیل نظامی و عملیاتی نیست، چراكه با آن هیچ آشنایی ندارم، این تحلیل سیاسی و توضیح نتایج تصمیمات شجاعانه سیاسی است. این نمونه‌ای از تصمیمی است كه پیش از اتفاقات اخیر باید درباره حجاب و پوشش زنان گرفته می‌شد، آنگاه متوجه می‌شدیم كه جامعه چه استقبالی از این شجاعت نشان می‌داد. این تصمیمی است كه امروز درباره عملكرد رسانه و استقلال قضایی و رویكرد شورای نگهبان هم باید اتخاذ شود. تردید نكنیم كه اتخاذ چنین رویكردهایی جامعه را به نشاط می‌آورد.