دنیای قلم - عباس عبدی : یك تصور بسیار نادرست در اغلب جناح حاكم در ایران رواج دارد كه تحت عنوان «جنگ روایتها» شناخته میشود. به تعبیر دیگر هر واقعیتی را به امری روایتی تقلیل میدهند. گویی كه اگر یك فرد گرسنه تصور كند به او بگویند كه سیر است، گرسنگی او برطرف و سیر خواهد شد. یا اگر كسی تبلیغ كند كه فلان كالا یا ایده یا... خوب است، آن موضوع نیز خوب خواهد شد یا حداقل دیگران آن را میپسندند. به همین علت آنان، ذهنیت منفی مردم به وضعیت كشور را بیش از آنكه ناشی از واقعیت عملكرد خود بدانند، محصول روایتهای ساخته و پرداخته دشمنان و بدخواهان معرفی میكنند. آنان به این پرسش پاسخ نمیدهند كه اگر میتوان روایت را جانشین واقعیت كرد، پس چرا شما قادر به انجام این كار نیستید؟
این تصور از قدرتِ روایت تا حدی قابل قبول است، ولی نه چندان كه عمومی باشد یا بتواند واقعیت را مقلوبه كند. روایتها در بسترهای مناسب ذهنی جا میافتند. مثلا اگر كسی دزد و شهره به این جرم باشد، ممكن است در یك مورد بتوان او را عامل یك سرقت خاص كه ربطی به او نداشته معرفی كرد. به علاوه هر روایتی كه خلاف واقعیت باشد دیر یا زود معلوم میشود و مصداق چوپان دروغگو میشوند كه حتی اگر صددرصد واقعیت را هم روایت كنند، مخاطب آن را نمیپذیرد. یكی از انتقادات طرفداران جنگ روایتها این است كه چرا هر گاه كه واقعیت را هم گفتهایم، باز هم كسی باور نمیكند؟ متوجه نیستند كه پیشتر روایتهای غیرواقعی را گفتهاند و اكنون برحسب قرینه كسی نمیپذیرد كه شما واقعیت را روایت میكنید. بگذریم. آقای رییسی در روزهای اخیر تاكید عجیبی بر بهبود شرایط كشور دارد و معتقد است كه همه آمارها نشان میدهند رشد در كشور است و آینده را روشن میبیند و از نظر ایشان آمارهای همه نهادهای ذیربط از رشد اقتصادی، رشد تولید، رشد سرمایهگذاری و رشد اشتغال حكایت دارد. مثل آن است كه كسی در تب میسوزد ولی دماسنج دمای بدن او ۳۷ درجه نشان میدهد. خب طبیعی است كه یا دماسنج درست كار نمیكند یا چشم بیننده مشكلی دارد كه رقم را به جای ۳۹ و ۴۰، روی ۳۷ میبیند. آمارهای آقای رییسی از این نوع است.
میفرمایند كه یك میلیون شغل ایجاد شده با كد ملی و كد بیمه و آدرس و... خیلی صریح باید گفت كه بدون تردید خالص مشاغل ایجاد شده مطابق گزارشهای رسمی طی یك سال از تابستان ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ بسیار كمتر از این رقم است. شاید نزدیك به یكسوم باشد. آن هم ربطی به سرمایهگذاری دولت جدید ندارد، بیشتر محصول پایان یافتن كرونا است كه بیش از ۵۵۰ هزار شغل از میان رفته دوباره به جایگاه قبلی بازگشت و در بخش كشاورزی وضعیت سرجمع تعداد شاغلین كمتر نیز شده است. (ر.ك. گزارش فصلی اقتصاد ایران ۱۴۰۱) و احتمالا در ادامه نیز این روند كندتر خواهد شد. پس این اولین آمار مهم ایشان كه به كلی نادرست است. آمار بعدی كه اصلا به آن اشاره نمیكنند، نرخ تورم است. این نرخ دقیقا محصول رشد نقدینگی است. ایشان از همان ابتدا كه آمدند مدعی بودند كه از بانك مركزی استقراض نخواهند كرد تا مبادا نقدینگی زیاد شود. این را میتوان یك ادعای نادرست نامید. فرض كنید كه كسی بگوید من از حسن قرض نمیكنم و از حسین قرض میكنم. چون حسین هم پولی برای قرض دادن ندارد، لذا به حسن میگویند به او قرض دهد سپس از حسین قرض میكنند. دقیقا به همین سادگی. بدهی بانكها به بانك مركزی سرسامآور است، ولی این بدهی ناشی از اقدامات دولت است. حالا فرض كنیم كه حتی یك ریال هم از بانك مركزی قرض نكنند، چه اهمیتی دارد، به ویژه هنگامی كه تورم نقطه به نقطه به بالای ۵۰درصد رسیده است. این وضعیت بدتری است كه شما قرض نكنید ولی تورم ركورد بزند.
بنابراین تاكید بر تبلیغ و روایت توخالی و امید دادن به اینكه آینده درخشان است، مطلقا مورد توجه كسی قرار نمیگیرد. اگر واقعا آینده درخشان است باید گفت كه چرا و براساس چه منطقی چنین میبینند؟ دلایل آن را بگویید تا دیگران هم قانع شوند. و الا این ادعای بلادلیل و غیرموجه است و برای دل خوش كردن خود و مردم است.
خیلی روشن باید گفت حركت با این دست فرمان چشمانداز روشنی ندارد. سال ۱۴۰۲ را جدی بگیرید. تكرار سناریوی تثبیت قیمتها در كنار رشد نجومی نقدینگی و ادامه سیاست خارجی و داخلی كنونی، راهگشا نیست كه به سراشیبی ختم میشود. دوران روایت گذشته است. روایت بیش از اینكه دیگران را قانع كند، موجب سرخوشی راوی میشود.