کد خبر : 277127 تاریخ : ۱۴۰۱ شنبه ۳ دي - 08:39
نباید قیصریه مردم را به خاطر دستمال قدرت به آتش بكشیم فقط طبقه متوسط به بالا از فیلترینگ ضرر نمی‌كنند؛ مردم طبقات پایین هم عاصی شده‌اند

دنیای قلم - عباس عبدی : غیرمنتظره نیست كه عده‌ای بكوشند تا با تمسك به شیوه‌های گوناگون، بقای خود را حفظ كنند و طبعا در این راه نیز دست به اقداماتی می‌زنند كه از نظر جامعه قابل پذیرش و اخلاقی نیست و حتی باید محكوم شوند. ولی انجام اقداماتی كه بی‌نتیجه بودن و شكست آن قطعی است برای بقای خود قابل درك نیست. سیاست‌های جاری در ۱۶ ماه گذشته درباره اینترنت از این نمونه است. تردیدی نیست كه ساختار رسمی از اثرات اینترنت عصبانی است و باز هم تردیدی نیست كه دروغ و خلاف واقعیت در این فضا وجود دارد و از این دروغ‌ها هم عصبانی هستند و در نتیجه می‌خواهند كاری علیه این فضا كنند. ولی به نظر می‌رسد كه علت مخالفت با این فضا، انتشار اخبار دروغ آن نیست، زیرا اگر انتشار حقیقت و نظرات افراد در فضای رسانه‌ای واقعی، از جمله صدا و سیما و مطبوعات امكان‌پذیر بود، طبعا كسی هم دنبال فضای مجازی برای كسب حقیقت نمی‌رفت. بنابراین مساله اصلی مخالفت با فضایی است كه انحصار آن از دست حكومت خارج شده است. انحصاری كه در فضای رسانه‌های داخلی همچنان وجود دارد. تا اینجای كار قابل پیش‌بینی است كه برای حفظ انحصار رسانه‌ای خود می‌كوشند كه فضای مجازی و اینترنت را هم به انحصار خود درآورند. ولی مشكل از جاهای دیگری آغاز می‌شود. اول اینكه اینترنت به یك زیرساخت ضروری جامعه تبدیل شده است، مثل برق، حمل و نقل، بانكداری و بدون وجود این زیرساخت توسعه اقتصادی و اجتماعی امكان‌پذیر نیست. به علاوه اینترنت فقط در محدوده داخل كشور نیست، بلكه روابط با جهان نیز ركن اساسی آن است. وجودش در مبادلات اسنادی، آموزشی و پژوهشی، مالی و پولی، ارتباطات، گردشگری و... ضروری است، به‌طوری كه دسترسی به آن جزیی از حقوق اولیه شناخته شده است.


نكته دوم این است كه با گذشت زمان امكان دور زدن اینترنت سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود و چه بسا تحولات اخیر در فناوری از جمله استارلینك، ماجرا را به كلی تغییر دهد. اصولاً سیاست‌گذاری بر منع و فیلترینگ، بسیار هزینه‌بر و نیز ناپایدار است و هر آن ممكن است كه شیوه‌های جدیدی برای خنثی كردن آنها به وجود آید. نكته مهم بعدی اینكه دسترسی به اخبار و نظرات منحصر به اینترنت نیست، دسترسی به ماهواره‌ها ممكن است و می‌تواند نقش مخرب‌تری را ایفا كند؟ بنابر این فیلتر شدن و یا كاهش سرعت اینترنت، می‌تواند عوارض جدی در همه حوزه‌ها داشته باشد. برای مثال رفتن یا به تعبیر تندتری فرار یك بازیكن خارجی از تیم پرسپولیس می‌تواند آغاز یك فرآیند جدید باشد. حتی ممكن است شكایت علیه او در دادگاه ورزش نیز پذیرفته نشود یا از این پس مسابقات بین‌المللی در ایران برگزار نگردد.

 

یا حتی در حوزه‌های غیر ورزشی نیز ایران به كلی منزوی گردد زیرا مسیر ارتباط با جهان اینترنت است اگر این قطع شود، مثل آن است كه راه و فرودگاه و برق و تلفن قطع شود. از سوی دیگر زندگی و معیشت مردم به‌شدت با اینترنت گره خورده است. چند روز پیش به تناسبی مدیر یك هلدینگ بخش خصوصی را دیدم كه برای سرمایه‌گذاری در سال آینده برنامه داشت، ولی نگران بود كه آیا انجام دهد یا خیر؟ می‌گفت در همین چند ماه به دلیل مشكلات اینترنت، درآمد یكی از شركت‌های زیرمجموعه آن كه شناخته شده هم هست و صدها كارگر دارد، حدود یك‌سوم كاهش یافته است. خلاصه اینكه مقاومت در برابر تحولات فناوری بی‌فایده است، تمام انرژی حكومت را صرف خود می‌كند و آن را تحلیل می‌برد و مستهلك می‌كند و توانی و فرصتی را برای فكر كردن به توسعه و رفاه مردم باقی نمی‌گذارد و از همه بدتر اینكه نه فقط رفاه مردم را در خطر قرار می‌دهد، بلكه كینه و نفرت عجیبی را در مردم ایجاد می‌كند كه حد و اندازه ندارد. گمان نكنید كه منظورمان مردم طبقه متوسط به بالا هستند، بله؛ آنان هم هستند، ولی اكنون و در ابعاد بسیار بزرگ‌تر مردم و جوانان طبقات پایین هستند كه برای انجام كارهای عادی خود باید مزه انواع مشقات را بچشند تا از فیلترینگ عبور كنند و سرعت اندك اینترنت را تحمل كنند، و هر روز بیشتر از گذشته كینه‌جو و خشمگین می‌شوند. این ادعاها را می‌توان به راحتی تحقیق كرد و نتایج آن را دریافت. روشن است كه نباید قیصریه مردم را به خاطر دستمال بی‌ارزش قدرت به آتش كشید. و آخرین نكته اینكه چرا می‌گوییم سیاست جاری درباره فضای مجازی شكست خورده است؟ اگر به آمار و ارقام دنبال‌كنندگان و بازدیدها و موافقت‌ها و مخالفت‌های زیر پست‌های منتشره در فضای مجازی مراجعه شود نشان می‌دهد كه نه تنها این سیاست به اهدافش نرسیده، سهل است كه دوستان و طرفداران خود را بیش از پیش به حاشیه رانده است.