دنیای قلم -زمانی که محمد بن سلمان در پاسخ به سوال «داود الشریان» درباره ایران گفت: «ما منتظر نمیمانیم که عربستان میدان جنگ شود، بلکه تلاش میکنیم نبرد را به درون ایران بکشانیم» مسئلهای را مطرح کرد که در سیاست خارجی عربستان معمول نبود.
در آن زمان، بسیاری در تفسیر گفتههای بنسلمان استدلال میکردند که ریاض طبق عادت در صدد به کارگیری و اعزام گروههای تروریستی مشابه داعش به ایران و انجام عملیاتهای خرابکارانه است، موضوعی که مدتها توسط جریانهای تجزیهطلب و تکفیری سیستان و بلوچستان، در قلب ایران انجام میشد.
بر اساس گزارش العالم، اما در اسنادی که الاخبار به دست آورده، مشخص شد که منظور بن سلمان، هدف قرار دادن داخل ایران، با طرح نفوذ بر جوانان ایرانی است.
بر اساس این اسناد، چهار روز پس از انتشار خبر اعدام شیخ نمر باقر النمر و جمعی از جوانان قطیف؛ شورای ملی اطلاع رسانی امارات طرحی پیشنهادی را به نمایندگان عربستان و بحرین ارائه کرد که آن را «استراتژی رسانهای برای برخورد با موضوع ایران» نامید که در سالهای بعد با هماهنگی آمریکاییها شکل گرفت و به «طرحی برای تضعیف ایران از درون» تبدیل شد.
این استراتژی رسانهای توسط «سلطان الجابر»، وزیر دولت و رئیس شورای ملی رسانه در امارات ارائه شد و تمرکز آن تاثیر بر افکار عمومی داخلی برای مخالفت با سیاستهای ایران بوده است.
در پیشنهاد اولیه، همانطور که سند شماره ۱ نشان می دهد، افراد هدف؛ افکار عمومی منطقه، افکار عمومی خلیج فارس، افکار عمومی داخل ایران (مردم ایران و اقلیت های ایرانی غیرفارس به ویژه) و مخالفان ایرانی داخل و خارج از کشور است.
اماراتیها در بند شرکای اجرایی طرح پیشنهادی خود «سازمان همکاری اسلامی» را در کنار نهادهای رسمی خلیج فارس، اتحادیه کشورهای عرب و مخالفان ایرانی آورده است، این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران یکی از اعضای اصلی این سازمان است که عربستان سعودی از بدو تأسیس بر تصمیمات آن تاثیر گذاشته و در راستای منافع خود از آن بهره می کند.
این استراتژی رسانه حاوی جزئیات «مکانیسمهای اجرایی» است؛ در این زمینه، «توسعه برنامههای تلویزیونی و رادیویی، ایجاد وبسایتهایی به زبانهای عربی، انگلیسی و فارسی، ساخت پلتفرمهای اجتماعی، و استفاده از بازوهای رسانهای سفارتها» پیشنهاد شده است.
براساس اسناد منتشر شده دو ابزار برجستهای که در این استراتژی مطرح شده است، «ایجاد مرکز مطالعات و تحقیقات مسائل ایران» و «تاسیس شبکه خبری فارسی زبان ۲۴ ساعته» است که اخباری برای هدف قرار دادن جوانان ایرانی پخش کند.
با تطبیق آنچه درمتن این استراتژی آمده و آنچه در عالم واقع رخ داده است، مشخص می شود که مرکز مطالعات در مارس ۲۰۱۶ تأسیس شده و نام «مرکز ایرانشناسی خلیج فارس» برای آن انتخاب شده است اما اسم این مرکز بعدا به «مرکز بینالمللی ایران شناسی – رسانه» تغییر یافت و از زمان تاسیس، توسط «محمد السلمی سعودی» اداره می شود.
اما درمتن این استراتژی آمده است که بودجه شبکه خبری ایران اینترنشنال که اواسط سال ۲۰۱۷ در لندن تاسیس شد و همچنان به دنبال جذب روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای معارض ایرانی است، سالانه بین ۲۰ تا ۶۰ میلیون دلار است.
البته گزارش ها حاکی از آن است که بودجه سالانه این شبکه در حال حاضر افزایش یافته است. این شبکه دارای ۱۰۰ نیرو است و هدف آن، تهیه برنامههای اجتماعی شامل مسائل روزمره برای جوانان ایرانی است.
در دیگر سندی که توسط الاخبار منتشر شد است آمده است که شورای ملی رسانه امارات، تیمی ده نفره را از کارشناسان و متخصصان مسائل ایران تشکیل داده تا اجرای این استراتژی را پی گیری کنند و گفته می شود که سیف الزعابی، سفیر امارات در تهران نیز در نشستهای این کمیته حضور پیدا می کند.
سندهای شماره ۳ و ۴، عبارت از دوپیام از سوی سلطان الجابر، رئیس شورای عالی رسانه ای امارات به «عبدالله بن زاید آل نهیان»، وزیرامور خارجه امارات است که پیام اول، درباره این استراتژی و بخشهای مختلف و اهداف آن به وی اطلاع رسانی می کند و پیام دوم، آخرین تحولات مربوط به اجرای این طرح از سوی امارات را به اطلاع وی می رساند.
اما گفته شده که این شورا با هر دوطرف برای اجرای این طرح درتماس بوده است.
الجابر با اشاره به ارتباط با "سعد محسنی" که وی را قطب رسانهای توصیف میکند و مالک شبکههای تلویزیونی بسیاری از جمله "فارسی ۱ " است، میگوید که «هدف از این ارتباط، این است که وی تصویری کامل از نحوه همکاری برای استفاده از تریبون ها و شبکه های تحت تملک خود برای رساندن پیام های اصلی ما دراختیار ما قرار دهد».
بنابراین، امارات به طور رسمی اشاره می کند آنها از ایرانیهای معارض کمک گرفته اند که از خارج از ایران برنامه پخش میکنند، کمک گرفته اند تا با کمک آن ها پیام های مورد نظر خود را به داخل ایران برسانند.
نویسندگان سند شماره ۵ که مهم ترین سند است، با اشاره به ارائه این استراتژی به طرف امریکایی، گفتند که کمیته سه جانبه آمریکایی، سعودی و اماراتی، این استراتژی را پذیرفته و درچارچوب آنچه "نتایج گفتگوی راهبردی آمریکا و خلیج" نامیده شده، تلاش می کند.
پر واضح است که تاریخ ارائه این طرح به آمریکاییها بعد از خروج ترامپ از توافق هسته ای با ایران در ماه مه ۲۰۱۸ بوده است، به شکلی که گفته می شود که طرف سعودی – که واضح است که بازیگر اصلی این طرح به شمار می رود - در دیدار با هیات آمریکایی درحاشیه نشست های گروه بیست – که ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸ در آرژانتین برگزار شد - یک سری گام های عملی بیشتر را برای پیشبرد این استراتژی رسانه ای مطرح کرد که نام آن به طرح موسوم به "نابود کردن ایران از داخل" تغییر یافته است.
این سند می گوید که ریاض به آمریکایی ها وعده داده است که مقدار نفتی از ایران را که در معرض تحریمهای آمریکا قرار گرفته، برای آنان تامین کند.
عربستان سعودی هم تاکید کرده که به ارتباط با مزدوران ایران در آسیا و اروپا ادامه می دهد تا سوخت های جایگزین نفت را پیدا کند تا روند ضربه زدن به اقتصاد ایران تسهیل پیدا کند.
بر اساس متن این سند، تلاش های عربستان به کاهش قیمت نفت در داخل امریکا منجر شده است و سعودی ها این مساله را موفقیتی بزرگ برای "جناب رئیس جمهور ترامپ" خوانده اند.
بر اساس اسناد درز یافته از امارات، این طرح تفصیلی، نشان دهنده مجموعهای از طرح ها با هدف نفوذ و ایجاد شکاف هایی در داخل جامعه ایران به ویژه در میان جوانان از طریق ابزارهایی برای استفاده از برنامههای اجتماعی و فرهنگی و نیز شبکه های ارتباط اجتماعی است.
از جمله این طرح ها، می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
- از آنجایی که آموزش از ارزش بالایی در جامعه ایران برخوردار است و جوانان ایرانی شدیدا جویای علم هستند و به تکنولوژی توجه زیادی دارند و خواهان برخورداری از جدیدترین ابزارهای تکنولوژی هستند. از طریق شبکه های "آن لاین" ، جوانان ایرانی به کالاها و خدماتی که مورد نیازشان هست، دسترسی پیدا می کنند.
باید یک پلتفرم الکترونیکی فارسی زبان ایجاد کرد که ازطریق آن، کاربر ایرانی، به دنبال موضوعات مورد توجه خود باشد یا کلیپ ها یا محتواهای مربوط به فن آوری و هنر و موسیقی و علوم و مد و خانواده را در آن پیدا کند و این فرصتی برای نفوذ به فرهنگ ایران و گردآوری اطلاعات درباره مردم ایران است.
می توان این پلتفرم را به شبکه های ارتباط اجتماعی مانند فیسبوک، توییتر، اینستاگرام، یوتیوب و آپارات و فیسنما و نیز تبلیغ های موتورهای جستجو ارتباط داد و این مساله موجب توجه به آن و افزایش فرصت گسترش آن میان ایرانی ها می شود.
از طریق این طرح، فعالان و هنرمندان به مشارکت از طریق عکس یا ویدئو یا متن نظرات خود را بیان می کنند و میزان هوشیاری آنها نسبت به شیوه زندگی بهتر در ایران درآینده افزایش پیدا می کند و میزان آمادگی برای تغییر جامعه بیشتر می شود.
هدف ایجاد کمپینی است که توسط هنرمندان نوپا و عکاسان ایرانی هدایت میشود که در مورد موضوعات مرتبط با ابراز وجود و هویت است، و اینکه آن ها می خواهند که ایران چگونه باشد و رویاهای آنها در مورد گسترش صلح درجهان چگونه تحقق پیدا کند.
هدف دیگر، ایجاد کمپینی برای مبتکران و هنرمندان از طریق همکاری با سازمان های جامعه مدنی قابل اعتماد در ایران مانند سازمان ملل است و نتیجه مورد انتظار، یک نمایشگاه الکترونیک برای نقاشی و عکس و کلیپ است که موضوعات یاد شده را بررسی می کند.
توسعه جامعه الکترونیکی برای افزایش تعامل با ایرانی ها درخصوص موضوعاتی که درکمپین ها مطرح می شود تا زمینه برای گسترش قصه ها و نقطه نظرات، وتمرکز بر مشکلات داخل جامعه ایران فراهم شود و با استفاده از روحیه طنز و تمسخر از طریق فیسبوک و اینستاگرام و یوتیوب به این مشکلات پرداخته شود.
نزدیک شدن به شیوه تفکر جوانان ایرانی و از بین بردن اعتقادات موجود درباره درگیری های جدید و وقایع تاریخی.
مواجه کردن ایرانی ها با نظرات دیگران از نقطه نظری متفاوت و به شیوه ای ساده و جذاب ...
تلاش برای تهیه کلیپ های اینترنتی به شیوه اینفوگرافیک به روشی ساده و از نگاهی متفاوت که جوانان ایرانی درآن به بررسی مسائل مختلف درخصوص درگیری های جدید و عقاید سیاسی و غیر سیاسی و اینکه چگونه این درگیری ها شکل گرفت، بپردازند.
این طرح، خواهان به چالش کشیدن افکار رایج در ایران که آنرا کلیشه ای خوانده شده و جوانان را به "فکر کردن، پذیرش تفاوتها و تغییر باورهای پوچ" تشویق می کند و خواهان آن است تا ایرانیان به مطالبه حقوق خود بپردازند و تفاوتها را بپذیرند و دلایل موجه برای مبارزه برای حقوق خود یا ترک ایران ارائه کنند.
این طرح ، بر سهولت زندگی افراد تاثیرگذار ایرانی مقیم خارج از کشور تمرکز می کند و برای پخش ویدئوهایی الهام بخش از آنان در شبکه های اجتماعی تلاش می کند.
تهیه کنندگان این طرح با علم به اینکه ایرانی ها دارای فرهنگی ریشه دار هستند و با عقاید و افکار از نظر آن ها "کلیشه ای" بزرگ شده اند ، مدعی هستند که به آسانی می توان در افکار مردم ایران نفوذ کرد یا این افکار را از بین برد.
بخش دیگری از این طرح ، شامل تشویق افراد تاثیرگذار در شبکه های اجتماعی به منظور ایجاد اعتماد با یک دوست یا خانواده در این کمپین است و تلاش دارد به کمپینی که به زعم آنان ، "افکار کلیشه ای" رایج درایران را به چالش می کشد ، اعتبار ببخشد و جوانان را به تفکر، پذیرش تفاوت ها و تغییر تشویق می کند.
بر اساس این طرح ، می توان این کار را از افسانه های فرهنگی و تاریخی ایران شروع کرد. پس از شروع به جلب محبوبیت وتعامل، می توان به عرصه سیاسی وارد شد و برحقوق زنان و فساد تمرکز کرد.
این طرح ، تلاش می کند تا از طریق اینفوگرافیک ها و کاریکاتورهای سرگرم کننده و نیز کانال های رسانه های اجتماعی، با جوانان ارتباط برقرار کند و این ارتباط از طریق تمرکز بر اطلاعات واقعی درباره ایران است ؛ اطلاعاتی که مشابه آنچه دولت ایران ارائه می کند، نباشد. همچنین مطرح کردن مسائل فرهنگی، درگیری های سیاسی و سلطه دولت نیز بخشی از این طرح است.
ایجاد انیمیشنی از یک شخصیت از داخل جامعه ایران برای تمرکز کردن بر روی موضوعات رایج در جامعه این کشور به صورت طنز و کار بر روی تعداد بازدید از سایت، ومیزان حضور در هر پلتفرم اجتماعی، درصد تعامل در شبکه های ارتباطی و درهر کمپین، و تعداد توییت ها و هشتگ ها در توییتر و تعداد طرفداران و فالوورهای شبکه های اجتماعی.