کد خبر : 266809 تاریخ : ۱۴۰۱ پنج شنبه ۱۹ آبان - 14:26
مصائب خانواده‌ها مقابل اوین برخی از این خانواده‌ها  از تهران، مقابل اوین حضور پیدا كرده‌اند، برخی دیگر از كرج و استان‌های نزدیك و برخی دیگر از استان‌های دور و دراز آمده‌اند تا از فرزند دانشجوی خود خبر بگیرند.

دنیای قلم -زندان اوین این روزها ایام پر سر و صدایی را پشت سر می‌گذارد، هر روز دامنه وسیعی از خانواده‌های ایرانی كه فرزندان‌شان در اثر تجمعات اعتراضی اخیر دستگیر شده‌اند، راهی اوین می‌شوند تا خبری از فرزندان‌شان بگیرند و اندكی از نگرانی‌های‌شان كاسته شود. برخی از این خانواده‌ها  از تهران، مقابل اوین حضور پیدا كرده‌اند، برخی دیگر از كرج و استان‌های نزدیك و برخی دیگر از استان‌های دور و دراز آمده‌اند تا از فرزند دانشجوی خود خبر بگیرند.


اعتماد نوشت :  اما هر اندازه كه تلاش خانواده‌ها برای آگاهی از سرنوشت فرزندان و عزیزان‌شان بیشتر می‌شود، اطلاعات كمتری به دست می‌آورند. خبرنگار اعتماد كه برای آگاهی از كم و كیف موضوع خود را به محل زندان اوین رسانده است، ضمن بیان مشاهدات میدانی خود در جریان گفت‌وگو با برخی خانواده‌ها نیز تلاش می‌كند روایتی از مشكلات و معضلات پدرها و مادرها، خواهران و برادران و همسر و فرزندان زندانیان ارایه كند تا مقامات مسوول نسبت به برطرف كردن آنها اقدام كنند. 

 

سكانس اول سربالایی اوین مقابل درب آهنی


تا همین چند ماه پیش از زیر پل یادگار، سر بالایی جلوی اوین را بالا می‌رفتی و به محوطه‌ جلوی زندان اوین می‌رسیدی. ورودی دادسرا یكی، دو پله بالاتر از محوطه با یك در آهنی پوشانده شد بود، در می‌زدی و سرباز پشت در، پنجره‌ آهنی كوچكی را باز می‌كرد و سوالت را می‌پرسیدی. حالا اما زیر پل یا محوطه جلوی اوین روزانه مملو از خانواده‌های نگران و سرگردانی كه عزیزان‌شان بنا به هر دلیلی در حوادث و رخدادهای اخیر دستگیر شده و به اوین منتقل شده‌اند اما نمی‌دانند چه باید بكنند. پدران و مادران، خواهران و برادران و همسران و فرزندانی كه هر روز صبح با دمیدن نخستین شراره‌های خورشید سحرگاهی به امید شنیدن خبری از عزیزان خود در مقابل درب اوین صف می‌كشند، اما بدون پاسخ  دوباره  باز می‌گردند. 
جلوی دادسرا یك نرده آهنی كشیده شده و دسترسی به همان درآهنی هم ناممكن است. معمولا روزهای شلوغ، خانواده‌ها را همان پایین زیر پل نگه می‌دارند و بر اساس لیستی كه خود خانواده‌ها می‌نویسند به بالا، یعنی جلوی همان نرده آهنی راه می‌دهند. باقی روزها هم خانواده‌ها سربالایی را طی می‌كنند و همه پشت نرده آهنی كه تا سقف جلوی دادسرا رفته تجمع می‌كنند. حالا دیگر معلوم نیست آنها كه داخلند خانواده‌ها را به شكل زندانی پشت نرده‌ها می‌بینند یا خانواده‌ها پشت در زندانند. مرحله اول فهمیدن این است كه زندانی كجاست، كدام شعبه است؟

 

سكانس دوم: مادرانی كه چشم به راهند


مژگان، م؛ مادر یكی از دستگیرشدگان حوادث اخیر است كه بلافاصله پس از حضور در اوین باب گفت‌وگو با او باز می‌شود. عرفان (پسر مژگان) دانشجوی یكی از دانشگاه‌های تهران است كه در بیرون از دانشگاه همراه به یك جمع 20نفره دستگیر شده‌اند. او از یك هفته كابوس‌وار صحبت می‌كند كه پشت سر گذاشته است. از بی‌خوابی و اشك و آه صحبت می‌كند و اینكه بی‌خبری آزارش می‌دهد. می‌گوید هنوز نمی‌داند پسرش در كدام زندان است، آیا اوین است، فشافویه است یا جای دیگری. مژگان تعریف می‌كند كه قبلا پسر یكی از همكارانش را دستگیر كرده بودند. بعد از طی روال عادی، وقتی پدرش برای آزادی فرزندش سند می‌برد به او می‌گویند سند قبول نیست، باید 500میلیون تومان وثیقه بگذارد. خانواده 500 میلیون تومان را به زحمت جور می‌كند و فرزندش آزاد می‌شود. مژگان نگران است، اگر برای آزادی عرفان تا زمان دادگاه از او وثیقه 500میلیون بخواهند، چه باید بكند؟ او از مشكلات اقتصادی خانواده صحبت می‌كند و اینكه شوهرش (پدر عرفان) كه در یك شركت مشغول كار بوده بعد از مشكلات اقتصادی اخیر كشور و تحریم‌ها، تعدیل شده و این روزها دنبال كار می‌گردد. مژگان وقتی از مشكلات اقتصادی خانواده‌اش صحبت می‌كند، اشك در چشمانش حلقه زده است. می‌گوید: «یكی از دلایل حضور عرفان در تجمعات اعتراضی، مشكلات اقتصادی خانواده است. وقتی می‌دید كه خانواده با مشكل بیكاری و اجاره و... دست به گریبانند، عصبی می‌شد.» زمانی كه سرگرم صحبت با مژگان هستم، همسرش از راه می‌رسد و به او خبر می‌دهد كه نامش را همراه با كدملی در برگه‌ای ثبت كرده تا پس از مدتی بتواند به مقابل درب آهنی اوین برسد و بتواند از عرفان خبری بگیرد.

 

سكانس سوم: نام و نام خانوادگی، منتظر باشید


دیگر آرام‌آرام نزدیك ظهر شده است، خانواده‌ها اسامی عزیزان‌شان را روی‌كاغذ كوچكی به همراه كد ملی می‌نویسند و منتظرند تا در آهنی باز شود و كسی بیرون بیاید و كاغذ را بگیرد. این كار را معمولا سربازهای زندان انجام می‌دهند. هر بار كه این سربازها پشت نرده‌ها ظاهر می‌شوند دست‌های آدم‌های زیادی التماس‌شان می‌كنند تا كاغذ را بگیرند و خبری بیاید. پاسخ‌ها معمولا ۴۵ دقیقه تا یك ساعت طول می‌كشد؛ روی كاغذتان شعبه بازپرسی می‌نویسند یا زبانی اعلام می‌كنند اسم فرد در لیست (هست یا) نیست. اینكه كجاست هنوز معلوم نیست و بستگی به این دارد زندانی خودش تماس بگیرد یا روزهای بعد اسمش پیدا شود. مرحله دوم فهمیدن وضعیت آزادی زندانی است. هیچ پاسخی وجود ندارد. هرچند بازجوهای زندان به برخی زندانی‌ها اعلام كرده‌اند بازجویی تمام است و پرونده در دادسراست اما دادسرا اعلام می‌كند پرونده هنوز از زندان نیامده. بنابراین خانواده‌ها هر صبح از حوالی ساعت ۶ صبح تا 3-2 بعدازظهر همانجا هستند به امید اینكه كارشناسی یا افسری از در آهنی دادسرا بیرون بیاید و از پشت نرده‌ها چند اسم بخواند. اگر آنجا نباشی معلوم نیست دوباره اسم زندانی‌ات را بخوانند. خانواده‌های زیادی می‌گویند «به دلیل شلوغ بودن دادسرا نباید منتظر تماس تلفنی دادسرا برای صدور وثیقه شد و جلوی در اوین زودتر به نتیجه می‌رسی.» كارشناس یا افسر كه بیرون می‌آید گاهی تا ۵۰ نفر آدم آویزان به نرده‌ها همزمان سوال می‌پرسند. در روز حداقل 6-5 بار چند افسر و یك كارشناس بابت شلوغی و بی‌سامانی قهر می‌كنند و می‌روند تا نیم ساعت بعد. خانواده‌ها آرام می‌شوند تا دوباره بیایند. هنوز اما خبر درستی دست آنها را نمی‌گیرد. «پرونده در جریان است، معلوم نیست، هفته بعد سر بزن و ...» جملاتی است كه می‌شود از هیاهوی كلمات و فریادها فهمید. گاهی كسی بیرون می‌آید و اسم چند نفر را می‌خواند و می‌گوید بروید وثیقه بیاورید، خانواده‌ها خوشحالی‌شان را پنهان می‌كنند تا از جلوی جمع دور شوند. البته برخی اظهارنظرها حاكی از آن است كه وثایق باید نقدی باشد. برخی 300میلیون تومان، برخی 400 و برخی دیگر نیز 500میلیون تومان. البته روایتی هم وجود دارد كه از افرادی از شهرستان‌ها وثایق 900میلیون تومانی ملك پذیرفته شده است. برخی از خانواده‌ها خود داوطلب شده‌اند برای اینكه لیست كلی بر اساس شماره شعبه مشخص كنند. لیست‌ها آماده می‌شود و كارشناس یا افسرها با اكراه قبول می‌كنند اما پاسخی گرفته نمی‌شود. در واقع همه پذیرفته‌اند كه در این وضعیت به هم ریخته هركسی فقط نام زندانی خود را بلندتر فریاد بزند.

 

سكانس چهارم: صدور  وثیقه  و آزادی


هنگام عصر كه می‌رسد، گاهی افسر یا كارشناسی بیرون می‌آید و خبر صدور وثیقه می‌دهد، نزدیك شدن خانواده برای شنیدن میزان وثیقه گذشتن از هفت‌خوان است، خیلی از خانواده‌ها نمی‌دانند این فرآیند چگونه است. خانواده‌های دیگر اطلاعات دست ‌و پاشكسته‌ای می‌دهند، گاهی اگر وكیلی در میان خانواده‌ها باشد كمك می‌كند. خانواده كه وثیقه را آورد هنوز مشكل پابرجاست. افسر یا كارشناس یادش نیست چه اسمی خوانده یا دیروز چه خبر بوده. حتی ممكن است روز بعد یا چند ساعت بعد شعبه مورد نظر تعطیل باشد یا قاضی/ بازپرس و ... نباشد. بازهم خانواده‌های سند به دست كه همانجا می‌مانند. در این مرحله هم برخی خانواده‌ها می‌گویند از زمان اعلام مبلغ وثیقه تا قبول كردن وثیقه حدود یك هفته طول می‌كشد. كنار در بزرگ اوین یك اتاق هست با سه اپراتور كه پشت شیشه نشسته‌اند. داخل اتاق تعدادی صندلی است. طی مدت اخیر، در بعضی روزها بدون اعلام قبلی یك نفر از بند ۲۰۹ بازداشتیان موقت می‌آید و خانواده‌ها درخواست‌شان را می‌گویند. پول قبول نمی‌كنند اما گاهی بعضی از افسرها نشانی جای دیگری می‌دهند كه می‌شود به زندانی پول برای خرید دستمال و آب داد. زندانیان زیادی در تماس تلفنی از كمبود آب و دستمال به خانواده‌ها گفته‌اند. مامور بند۲۰۹ معمولا ۲۰ دقیقه‌ای می‌ماند و اگر كسی تاكیدی بر وضعیت بیماری زندانی‌اش داشت یادداشت بر‌می‌دارد و می‌رود. گاهی لباس زیر هم قبول می‌كنند.


مقابل  اوین


حالا دیگر خورشید آرام‌آرام رخ پنهان می‌كند و غروب پاییز با همه دلتنگی‌هایش هویدا می‌شود. برای این خانواده‌ها كه عزیزی را در بند دارند، غروب پاییز نه تنها زیبا نیست، بلكه دلتنگی‌هایش كشنده است. بیش از هرچیز نبود یك فرآیند درست و ناهماهنگی زندان و دادسرا پیداست. در وهله بعدی بی‌نظمی درون دادسرا. در واقع اگر كارشناس یا افسر دادسرا دلش بسوزد ممكن است اسم زندانی را تا پای میز قاضی ببرد. اما نتیجه بازهم نامعلوم. این وسط بازار دلالان و شیادان هم گرم است. خانواده‌هایی به آدم‌هایی كه ناشناس هستند مقادیری پول پرداخت كرده‌اند كه كار زندانی‌شان زودتر انجام شود. برخی هم گویا راضی بودند از ۵ میلیون تا ۳۰ میلیون. در اطراف اوین هیچ سرویس بهداشتی وجود ندارد. خانواده‌ها به خاطر همین مشكل عموما روزه‌دار می‌شوند و گرسنگی و تشنگی مزید بر این هیاهو و بی‌نظمی می‌شود. می‌شود به جای این هیاهو صبح به صبح لیستی از وضعیت زندانی‌ها مرتب كرد و بیرون داد. می‌شود برای هر شعبه یك مسوول گذاشت كه پاسخگوی شعبه مدنظر باشد، می‌شود زمان تقریبی قابل اعتنایی مشخص كرد برای انجام هر فرآیند. در وضعیت فعلی عصبانیت و خشم و خستگی كاركنان دادسرا بیش از مردم نگران پشت نرده‌هاست و این وضعیت هرروزه به دعواهای لفظی میان مردم و كاركنان دامن می‌زند. خانم‌ها؛ آقایان؛ اینجا اوین است، منطقه‌ای كه این روزها بسیار شلوغ شده است....