دنیای قلم - وقتی مرد کارخانهدار از یک آشنا به اتهام آدمربایی شکایت کرد، مأموران پلیس متهم را دستگیر کردند اما اظهارات او پرونده را وارد مرحلهای پیچیده کرد. این مرد میگوید آدمربایی در کار نبوده و پشتپرده ماجرا سرقت مسلحانه زیرخاکیهای میلیاردی است. به گزارش همشهری، دوم آبان ماه امسال مرد کارخانهداری به اداره پلیس رفت و مدعی شد 2نفر او را ربوده و از او اخاذی کردهاند. وی توضیح داد: از کارخانهام خارج شده بودم که به خانه بروم اما 2نفر که یکی از آنها را از قبل میشناختم سد راهم شدند. مرد آشنا مسعود نام دارد و حدود 4ماه در کارخانهام مشغول بهکار بود و در زمینه تبلیغات فعالیت داشت.
وی ادامه داد: مدتی بود که وی از کارخانهام رفته بود و آن شب با دیدن او، توقف کردم. اما مسعود و همدستش با تهدید چاقو و اسلحه مرا ربودند و به محلی خلوت بردند. بعد با تهدید اسلحه خواستند با خانوادهام تماس بگیرم و از آنها بخواهم 5میلیاردتومان به حسابم واریز کنند. شاکی گفت: به آنها گفتم اگر با خانوادهام تماس بگیرند، قطعا شک میکنند و موضوع را به پلیس اطلاع میدهند. به همین دلیل بیخیال شدند و به سمت جاده ساوه حرکت کردند. آدمربایان سپس وارد باغ متروکهای شدند و مرا کتک زدند و پس از سرقت چند میلیون تومان که در حسابم بود، با تهدید یک چک 5میلیارد تومانی هم گرفتند و بعد از گذشت حدود 4ساعت مرا در نزدیکی کارخانهام رها کردند. آنها تهدیدم کردند که اگر پای پلیس را به ماجرا باز کنم، دوباره بهسراغم میآیند و این بار جانم را میگیرند.
با این شکایت، قاضی حمیدرضا رستمی، بازپرس شعبه یازدهم دادسرای جنایی تهران دستور بازداشت آدمربایان را صادر کرد و با توجه به سرنخهای موجود، هر دوی آنها دستگیر شدند. متهم اصلی به نام مسعود که سابقهدار است دیروز برای تحقیق به دادسرای جنایی تهران انتقال یافت اما آدمربایی را انکار کرد و مدعی شد که همه این ماجرا بر سر زیرخاکیهای میلیاردی رخ داده است. عتیقههایی که بهگفته وی 20میلیارد تومان ارزش داشته و شاکی آنها را از او سرقت کرده است. او توضیح داد: چند ماه قبل بود که به درخواست همسر و فرزندم تصمیم گرفتم زمینی که داشتم را بفروشم و خانهای بخرم. با این حال حدود یک میلیارد تومان پول کم داشتم و یک شب که نزد یکی از دوستانم بودم، او گفت که مرد کارخانهداری را میشناسد که آشنایی با او میتواند مشکلم را حل کند. دوستم میگفت که مرد کارخانهدار با خرید و فروش عتیقه زندگیاش دگرگون شده و صحبتهایش مرا به وسوسه انداخت. برای همین به سراغ این مرد(شاکی)رفتم و به او گفتم که شنیدهام در زادگاهم در یکی از شهرهای شمالغربی گنج وجود دارد.
متهم ادامه داد: مرد کارخانهدار از من خواست به شهرمان بروم و از محلی که گفته میشود گنجی در آن نهفته است، عکس بگیرم. آنجا منطقهای کوهستانی با تخته سنگی معروف است که وقتی عکسش را برای مرد کارخانهدار فرستادم، گفت که تخت سنگ متعلق به دوره ساسانیان و یا اشکانیان است و قطعا در آن اطراف گنج وجود دارد. مدتی بعد او برای بازدید به آن منطقه آمد و پس از بررسی، 8نقطه را علامتگذاری کرد و گفت که باید این محلها حفاری شود.
متهم گفت: من و مرد کارخانهدار و 2نفر دیگر کار حفاری در کوهستان را شروع کردیم تا اینکه به گنج رسیدیم. یک مجسمه خروس، 2 عدد کوزه و یک گوی گرد شیشهای که بهگفته مرد کارخانهدار مربوط به دوره ساسانیان و یا اشکانیان بوده و ارزش زیادی داشتند. اما به محض پیدا شدن گنج، این مرد و فرد دیگری که با وی بود به روی من و نفر چهارم اسلحه کشیدند و عتیقهها را دزدیدند و با خود بردند. ما هم برای رسیدن به پولمان به سراغ وی رفتیم و سوار ماشینش شدیم. آن شب خودش گفت که یک مشتری پیدا کرده تا عتیقهها را به مبلغ 20میلیارد تومان به وی بفروشد. او یک چک 5میلیاردی به ما داد و گفت که سهممان را خواهد داد اما پس از اینکه خداحافظی کردیم و رفتیم، به اداره پلیس رفته و از ما به اتهام آدمربایی شکایت کرده است. با اظهارات این مرد بازپرس جنایی دستور تحقیقات بیشتر درباره ادعای متهم را صادر کرده و بررسیها در این پرونده از سوی کارآگاهان اداره آگاهی تهران ادامه دارد.