کد خبر : 266665 تاریخ : ۱۴۰۱ دوشنبه ۲ آبان - 13:57
فقر مرگ بزرگ است آذر منصوری از فقر و اعتراضات نوشته است

دنیای قلم -زمانی كه شایعه مرگ غم‌انگیز مهسا امینی را شنیدم، با خود گفتم‌ ای كاش هر چه زودتر تكذیب شود. در اخبار هم كه جست‌وجو می‌كردم بیشتر به دنبال تكذیب مرگ او بودم تا تایید آن.

 

آذر منصوری: هم به خاطر جوانی او و پدر و مادری كه پس از او تا زنده‌اند باید این داغ را تحمل كنند و هم به دلیل تحلیل و برداشتی كه از میزان نارضایتی و خشم موجود در جامعه داشتم. قابل پیش‌بینی بود كه مرگ او مانند جرقه‌ای عمل خواهد كرد و طبق معمول پس از این فاجعه نیز تدبیر لازم نه برای اطلاع‌رسانی درست و به موقع و نه ایجاد مقدمات لازم برای شكل‌گیری كمیته حقیقت‌یاب مستقل صورت نگرفت و به‌رغم بازداشت‌های مكرر و برخورد‌های پلیسی با معترضان همان‌طور كه پیش‌بینی می‌شد، این اعتراضات از حیث عمق و دامنه و زمان نسبت به اعتراضات ۹۶ و ۹۶ تفاوت معناداری پیدا كرده است. شاید اگر تحلیل دقیق و واقع‌بینانه‌ای از جامعه و آنچه زیر پوست شهر در حال وقوع است وجود داشت، گشت ارشاد اینچنین بی‌محابا و خشن با دختران و زنان ایران به بهانه باز بودن دكمه‌های مانتو یا بیرون بودن چند سانتیمتر بیشتر موی آنها با احتیاط بیشتری رفتار می‌كرد.

 

 این طبیعی است كه وقتی مخالفانی در منطقه و جهان داشته باشی، هر اعتراضی بهانه‌ای برای موج‌سواری آنها خواهد شد، اما نباید به این بهانه صدای معترضان نادیده گرفته شود و به دنبال آدرس غلط رفت. هر چند دال اصلی این اعتراضات مطالبات زنان ایران است كه به‌طور مشخص از موضوع پوشش نقطه آغاز آن است و شعار غالب: «زن، زندگی، آزادی» است، اما وقتی شكلی فراگیر پیدا می‌كند و همچنان ادامه دارد، این سوال جدی مطرح می‌شود كه چرا به‌رغم قطعی اینترنت و دستگیری‌ها متعدد معترضان همچنان ادامه دارد؟

پاسخ دادن به این پرسش نیاز به پژوهش‌های علمی، دقیق و بی‌طرفانه دارد، اما مسلم است كه خواسته همه معترضان فقط اعتراض به حجاب اجباری و گشت ارشاد نیست. (هر چند به نظر نمی‌آید مطالبه‌ای در همین سطح هم از جانب حاكمیت مورد توجه قرار گیرد و  اراده‌ای برای اصلاح قانون حجاب اجباری مطابق با خواست اكثریت حامعه وجود داشته باشد.) 


آنچه موجب شد مرگ ژینا مقدمه‌ای بر شكل‌گیری یكی از فراگیرترین اعتراضات در ایران پس از انقلاب اسلامی شود، گسست عمیقی است كه بین حاكمیت و ملت شكل گرفته و ناگفته پیداست كه وقتی خط فقر ۱۸میلیون تومان اعلام می‌شود، چند درصد از شهروندان ایران‌ مشمول آن شده‌اند. ناكارآمدی، ضعف حكمرانی و بی‌توجهی به خواست اكثریت شهروندان كه آثار ملموس خود را بر زندگی آحاد شهروندان كشور گذاشته و نتیجه‌ای جز ناامیدی و بی‌افقی نسبت به آینده در آنها به دنبال نخواهد داشت و طبیعی است كه در چنین شرایطی تلاش می‌كنند تا به نحوی نارضایتی خود را از وضع موجود در خیابان ابراز كنند. چرا خیابان؟ چون راهی غیر از خیابان برای طرح مطالبات خود و اعلام و ابراز نارضایتی متصور نیستند. 
نه نهادهای انتخابی و نه جامعه مدنی ظرفیت لازم را برای شناسایی و‌ دیده شدن این مطالبات ندارند و خیابان را ایستگاه آخر و تنها پناه خود برای رهایی از مرگ تدریجی می‌بینند.
كاری كنید شهروندان به خصوص دختران و‌ پسران جوان این كشور به ایستگاه آخر نرسند.