کد خبر : 266629 تاریخ : ۱۴۰۱ سه شنبه ۲۶ مهر - 13:00
عباس عبدی : همانها که امروز به سلبریتی‌ها فحش می‌دهند، قبلا به آنها میدان داده‌اند همانها که امروز به سلبریتی‌ها فحش می‌دهند، قبلا به آنها میدان داده‌اند.

دنیای قلم -همکاری صداوسیما و به تعبیر دقیق‌تر حکومت با سلبریتی‌ها یک معامله بود که هر دو طرف کمابیش می‌دانستند این یک بازی است و سنخیتی با یکدیگر ندارند.

عباس عبدی : هر دو طرف می‌دانستند که این یک معامله صوری و در واقع به نوعی فیلم بازی کردن است، همان‌طور که یک نفر می‌تواند بی‌دین و غیر مذهبی باشد ولی در فیلم نقش یک فرد مذهبی را بازی کند و برعکس، آنان در واقعیت چنین نقش‌هایی را کردند. ولی روشن بود که این فیلم یک روزی به پایان می‌رسد که رسید. چه روزی؟ روزی که آنان به نوعی احساس تحقیرشدگی پیدا می‌کنند.

حجاب و قیودات مذهبی همان پاشنه آشیل ماجرا بود که در موضوع مهسا امینی رو شد. البته سلبریتی‌ها یک محدودیت دیگر هم دارند و آن این است که چاره‌ای ندارند جز اینکه طرف افکار عمومی را بگیرند به ویژه در موارد حاد. چون اگر این طرفداری را نکنند ضربه شدید مادی و معنوی خواهند خورد. پس روزی که ساختار با مردم و افکار عمومی مساله پیدا کند، سلبریتی‌ها مجبور می‌شوند راه خود را جدا کنند که کردند، چون نام و نان آنان در پذیرش و محبوبیت نزد مردم است.در واقع این روز، سکانس پایانی این فیلم معامله ریاکارانه دو طرف است.

 

نکته بسیار جالب نزد نواصولگرایان این است که در زدن و حذف تمام شخصیت‌های سیاسی و احزاب و گروه‌ها تمایز چندانی میان خود و غیرخود قایل نشدند، تنها جایی که خودی و غیرخودی نکردند و شخصیت‌های معتبر خودشان را هم تا حدی زدند و به جای آنان سلبریتی‌های سیاسی از جناح نواصولگرا درست کردند.

الان فعالان سیاسی نواصولگرا در عرصه سیاست، فقط از حیث شهرت است که نان می‌خورند، و الا فهم و درک سیاسی متعارف آنان اندک است. مثلا قبلا افرادی چون ناطق، باهنر، توکلی، لاریجانی، و محبیان سیاستمداران این جریان بودند حالا حسن عباسی و رائفی‌پور و به جای وعاظ و روحانیون خوشفکر، مداحان و پناهیان میدان‌دار هستند.

 

چند سال پیش نتایج یک نظرسنجی داخلی از طرفداران‌شان را دیدم که پرسیده بودند حرف‌های چه کسانی را بیشتر دنبال می‌کنند و می‌پذیرند، معلوم شد، رهبران سیاسی و مذهبی حتی اشخاص سطح بالا نیز در رتبه‌های نازلی هستند و رتبه‌های اول و دوم را سلبریتی‌های سیاسی نواصولگرایان و با فاصله زیاد تصرف کرده‌اند. این علت اصلی سقوط سیاسی این جناح است. از سوی دیگر همین جناح نوعی از خودباختگی در برابر تایید سلبریتی‌های سینمایی و هنری و ورزشی دارند به نحوی که اگر یکی از آنان با ارزش‌های ظاهری جریان حاکم همسو شود چه فرش‌های قرمزی که جلوی پای او پهن کنند. نمونه‌اش خانم الهام چرخنده است. یا ورزشکاران و هنرمندانی که بی‌تناسب و با تناسب در برنامه‌ها حرف‌های مذهبی و سیاسی مطلوب آنان را می‌زدند تا جایگاه و امنیت پیدا کنند.

متاسفانه امروز که ثمره اقدامات فاسد خود را می‌بینند، به سلبریتی‌ها فحش می‌دهند. در حالی که عامل رشد و تقویت آنان در سیاست، همین فحش‌دهندگان امروز هستند. ابتذال سطح سیاسی در ایران محصول اقدامات دولت اول نواصولگرایان در سال ۱۳۸۴ است که تاکنون هم ادامه یافته است. امروز دیدم سیاهه‌ای از آنان را که مثلا در جریان اخیر فعال هستند منتشر کرده‌اند که چند صد نفر می‌شوند. نواصولگرایان نه فقط جامعه را سلبریتی‌زده کردند، بلکه خودشان هم در همین گرداب غرق شدند، البته شبکه‌های مجازی هم نقش موثری در بروز این وضعیت داشتند، ولی ریشه همان است که گفته شد. اینها به معنای بد گفتن از سلبریتی‌ها نیست که اتفاقا در میان آنان افراد فرهیخته و خوشفکر هم هست که استقلال شخصیتی خود را حفظ می‌کنند، مساله این است که کار آنان چیز دیگری بوده و بر اثر خلأ سیاسی وارد این جریان شده‌اند. آنان پیش‌تر دنبال جریان‌های سیاسی حرکت و با آنان یا همراهی می‌کردند، یا مخالفت یا سکوت ولی اکنون به صورت منفرد هر کدام مسیری را می‌روند که به‌ طور قطع از نظر سلبی موثر و کارآمد است، ولی از نظر ایجابی نمی‌توانند امیدی را برانگیزانند، چون حوزه حرفه‌ای آنان نیست.