دنیای قلم -والدین دغدغه آگاهی دادن به فرزند خود برای پیشگیری از آزار جنسی را دارند؛ در این پرونده از مهارت خود مراقبتی کودکان، علایم کودک آزار دیده و چگونگی برخورد با این اتفاق تلخ گفتیم.
نگرانیهای والدین هر بار بعد از این که خبرهایی درباره دستگیری یک آزارگر کودکان و چگونگی رسیدن به اهداف شوم و پلیدش در رسانهها منتشر میشود، به اوج خود میرسد اما متاسفانه معمولا با این تصور که امکان ندارد چنین اتفاقی برای فرزند ما بیفتد، آن را سرکوب می کنند و به فراموشی میسپارند.
به تازگی کودکآزاری در حالی بازداشت شد که قصد اغفال یک نوجوان را داشت. ماجرا اینطور بوده که چند روز پیش، پدری به کلانتری مراجعه کرده و به یکی از افسران پلیس گفته: «مدتی بود فرزند 16 سالهام دچار نوعی افسردگی شده بود به طوری که نه تنها گوشهگیری میکرد بلکه رفتارش هم به کلی تغییر کرده بود. به همین دلیل به ماجرا حساس شدم و احتمال میدادم که او از موضوع دلهرهآوری رنج میبرد اما جرئت بیان آن را ندارد. اینگونه بود که به اتفاق همسرم پیگیر علت افسردگی و تغییر رفتار فرزندم شدیم و به گونهای پنهانی با یکی از دوستان نزدیک او به گفتوگو پرداختیم و دلیل تغییر رفتار پسرم را از او جویا شدیم اما ناگهان «س»(همکلاسی پسرم) از راز وحشتناکی پرده برداشت که من همچنان حیران و متعجب به او می نگریستم.
«س» به من گفت که در موسسه آموزشی، مسائل غیراخلاقی و زشتی رخ میداد اما هیچکدام از ما جرئت نداشتیم برای دیگران یا اعضای خانواده آنها را بازگو کنیم. مربی آموزشگاه ما را آزار میداد و حتی زمانی که خانوادهاش در منزل نبودند، هرکدام از بچهها را به خانهاش میبرد و ....» در همین اتفاق تلخ، اگر آموزشهای خودمراقبتی والدین به کودکان درست بود و اولین بچهای که مورد آزار قرار گرفته بود به والدین اطلاع میداد، فرد آزارگر نمیتوانست به سوء استفادهاش ادامه دهد. واضح است که وقتی ما فرزندمان را با آموزشهای صحیح در برابر چنین اتفاقهایی ایمن کرده باشیم، احتمال تکرار چنین حوادثی به شدت کاهش مییابد. اما والدین باید برای آموزش خود مراقبتی فرزندشان چه کنند؟ اگر بچهشان از مورد آزار و اذیتقرارگرفتنش خبر داد، باید چه واکنشی داشته باشند؟ نشانههای کودکی که مورد آزار قرار گرفته، چیست؟ در این پرونده، می خواهیم به این سوالات پاسخ دهیم.
اولین و مهمترین گام برای جلوگیری از بروز آزار جنسی، پیشگیری است که با آموزش صحیح فرزند توسط والدین محقق خواهد شد
برخی والدین به اشتباه تصور میکنند که در آموزش تربیتجنسی کودکان(با هدف خود مراقبتی و پیشگیری از آزار جنسی )، به کنش و عملکرد جنسی پرداخته و همین موضوع باعث بیداری جنسی و ایجاد سوالات مکرر در ذهن کودکان میشود. در صورتی که در تربیتجنسی کودکان نیازی به ورود به مسئله کنش جنسی نیست چراکه اساسا کودکان(بهویژه قبل از سن پیش دبستانی) به این آموزش نیاز ندارند. نکته جالب توجه این است که ما برای آموزش تربیت جنسی اغلب به آموزش مدون و کاملا از پیش برنامهریزی شده نیازی نداریم چرا که کودکان در هر دوره سنی نیاز به آموزش جنسی را با گفتار و رفتارهای خود مطرح میکنند و این جاست که والدین باید آمادگی لازم را به منظور مواجهه مطلوب با این موقعیتها به دست بیاورند.
والدین با رفتار و گفتارشان میتوانند خودمراقبتی را به فرزندشان آموزش دهند. بهطور مثال، والدین با جدا کردن اتاق خود از کودک، حریم خصوصی شان را رعایت کنند و به طور غیرمستقیم به او بفهمانند که اگر بخواهد به اتاق خواب آنها بیاید، باید اجازه بگیرد و پدر و مادر هم اگر بخواهند به اتاق او بروند، باید در بزنند تا او با مفهوم حریمخصوصی آشنا شود. کودک باید بفهمد قسمتی از بدن و پوشش من، مهم است و دوست نداریم که کسی غیر از خودمان ببیند. این مسئله را بچهها در رفتار ما باید یاد بگیرند. حتی پوشش والدین هم در خانه به همین دلیل بسیار مهم است و یک نوع آموزش رفتاری به کودک میدهد. ما با پوششمان به کودک آموزش میدهیم که کدام قسمتها از بدن، خصوصی است و بچهها میفهمند کسی نباید به آنها نگاه کند. همچنین برای رفتن به سرویسبهداشتی یا حمام ، زمانی که بچهها توانایی استفاده از مکانها را دارند مثلا یک بچه 3 یا 4 ساله، باید مفهوم اندام خصوصی و پوشاندن آن از چشم دیگران را یاد بگیرد.
والدین باید بر اساس سن کودک و درک او توضیح بدهند که بخشی از بدن ما، جزو اندام خصوصی محسوب میشود و هیچ فردی در هیچ شرایطی حق تماس و دست زدن یا لمس آنها را ندارد. حالا اگر فردی به هر دلیلی این کار را انجام داد، بچه باید به والدین اش اطلاع بدهد. همچنین ما باید کودک را توجیه کنیم که مفهوم رازداری در این زمینه، هیچ جایگاهی ندارد. بچههایی که مورد آزار قرار میگیرند، یا از سمت فرد آزارگر تهدید میشوند یا به کودک میگویند که این موضوع رازی است بین من و تو که دیگران نباید از آن مطلع شوند. در این زمینه والدین باید کودک را روشن کنند تا او حتما موضوع را بدون ترس از این که مواخذه شود به والدین اطلاع دهد.
نشانههای کودکان آزاردیده، متفاوت و گاهی پنهان است؛ از اشتباهات رایج و آسیبزای والدین در مواجهه با کودکان مورد آزار قرار گرفته، چه میدانید؟
دکتر فریده ناصری | روانشناس کودک
آزار جنسی و تجاوز به کودکان، فصل مشترکشان این است که ارتباطی بدون رضایت طرف ها برقرار شده اما آسیبهایش از فردی به فرد دیگر بسیار متفاوت است. آسیبهای تجاوز چون خشونت در آن بالاست، نشانههایش هم واضحتر است و کودک بهشدت افسرده و پرخاشگر خواهد شد و علایم آن بسیار واضح است اما در بحث آزار جنسی، اینطور نیست. یکی از علتهایی که آزار جنسی متاسفانه خیلی سخت و دیر لو میرود، این است که برخی کودکان به دلیل سن و ... خیلی آزرده خاطر نمیشوند چون درک درستی از آن ندارند. البته همین فرد در سنین بالاتر احساس مورد سوء استفاده قرار گرفتن میکند که برایش خطرناک خواهد بود. بنابراین ما بعد از آزار جنسی با کودکی مواجهیم که علایمش برای والدین خیلی واضح نیست و دقت بیشتری میطلبد.
از آن جایی که این کودکان یا نوجوانان دچار سرخوردگیهای فراوان میشوند و گاه عواقب روحی و جسمی آن تا مدت طولانی اثرات سوئی را بر فرد باقی میگذارد، لازم است که والدین با علایم هشداردهنده کودکان آزاردیده آشنا باشند. انزوا، افسردگی، پرخاشگری، زودرنجی، افت تحصیلی برای دانشآموزان، بیعلاقگی به محیط و اشخاصی که در آن کودک مورد بزه(آسیب) قرار گرفته است، میتوانند علایم آشکاری از بروز این رفتار باشند.
اما چنان چه این عمل اتفاق افتاده، بعد از مورد آزار قرار گرفتن برای جلوگیری از تکرار و درمان روحی فرد آسیبدیده باید کاملا سنجیده اقدام شود. روش برخورد اولیه والدین با این قضیه بسیار مهم است. به محض این که والدین متوجه آزار جنسی فرزندشان میشوند، اشتباه رایجشان این است که به شدت کنجکاو میشوند و نمیتوانند هیجانات خود را مدیریت کنند که انصافا هم مدیریت این کار سخت است. اما فشاری که والدین تجربه میکنند به کودک منتقل میشود، اینکه پدر و مادری با گریه از کودک میخواهند که ماجرا را توضیح دهد و سوالات جزئی و زیادی در همان لحظات اولیه بعد از مطلعشدن از ماجرا از کودک میپرسند. بعضی رفتارها ازسمت والدین، آسیب این ماجرا را بیشتر خواهد کرد. بنابراین باید حتما از مشاوران کودک در این حوزه کمک گرفت. کودک در این مواقع نباید بازجویی شود. بعضی والدین در این مواقع، بچهها را سرزنش می کنند، محدودیت ایجاد میکنند و ... که نه تنها مشکل را حل نمیکند بلکه با مقصر جلوه دادن خودشان، زمینه افسردگی و اضطراب شدیدترشان را فراهم میکنند. بنابراین والدین بدون هیاهو و جنجال و با پذیرفتن این خطا به عنوان عملی که کودک یا نوجوان در شروع و ادامه آن نقش نداشته، باید برخورد کنند. همچنین باید توجه داشت سریع به مراجع ذیصلاح و قانونی برای جلوگیری از تکرار و شیوع این عمل با مشخصات فرد بزهکار مراجعه کرد.
وقتی درباره قربانیان «آزار جنسی» صحبت میکنیم، بهطور پیشفرض منظورمان «زنانِ» آزاردیده است. آزار جنسی، طبق تعریف «عملی است با ماهیت جنسی که در آن فرد یا افرادی با تعرض به شخصیت یک فرد، خواستار دریافت التفات جنسی یا تحقیر جنسیتی با توسل به آزار کلامی میشوند. ایسنا». در نتیجه هرکسی، با هر سنوسال و جنسیتی ممکن است مورد آزار جنسی واقع شود. پس چرا جز در معدود مواردی که خبر تجاوز به پسران ازسوی رسانهها اعلام میشود، چیزی در اینباره نمیخوانیم و نمیشنویم؟
آزار جنسی در پسرها هم از سوی مردان و هم از جانب زنان اتفاق میافتد. با اینحال خانوادهها اغلب این واقعیت را فراموش میکنند و توجه شان صرفا معطوف به تنها نگذاشتن فرزند دخترشان با مردان است. از طرف دیگر در سیستم تربیتی غالب در جامعه ما، پسرها باید اجتماعی و مستقل بار بیایند، البته این ها ویژگیهای مثبتی هستند اما وقتی با این تصور همراه میشوند که پسرها نیازی به نظارت و کنترل ندارند، آنها را آسیبپذیر میکند. در این سیستم تربیتی، باور کلیشهای «پسرها قویاند» هم مزید بر علت میشود تا آنها را دربرابر تجربه آزار، بیش از آنچه در ذات خود این تجربه نهفته است، خلع سلاح کند. پسرها با این تصور و توقع بزرگ میشوند که موجوداتی قوی و قدرتمند هستند؛ باوری که گرچه ظاهرا امتیاز محسوب میشود ولی میتواند در تجربه آزار از دو نظر، آسیبزا باشد. اول اینکه پسران خطر را از خودشان دور بدانند و از موقعیتهای بالقوه تهدیدآمیز دوری نکنند. دوم آنکه وقتی درمعرض آزار قرار میگیرند، هویت و خودپندارهشان را زیرسوال فرض کنند؛ «تو چطور پسری هستی که نتونستی جلوی این اتفاق رو بگیری؟» پسرها ممکن است در مدرسه (از سوی هممدرسهایها) آزار ببینند. مراکز آموزشی دیگر و مراکز ورزشی هم موقعیت هایی است که به خاطر خوش بینی و اعتماد خانواده ها و نبود آموزش بستری برای این اتفاق تلخ هستند.
دامنه تأثیرگذاری تجربه آزار، طولانیمدت است و نمیتوانیم توقع داشتهباشیم با چند جلسه تراپی و چند ساعت حرف زدن در خانه، قضیه بهسرعت رفعورجوع شود. قابلدرک است که شما و فرزندتان تمایلی به مرور موضوع و ادامه پیدا کردن وضع نداشتهباشید اما معنیاش این نیست که بعد از پشتسر گذاشتن روزهای پرالتهاب اولیه به کمک درمانگر متخصص، همهچیز فوری به حالت عادی برگردد.
فرزند شما ممکن است تا مدتها با عوارض جسمی و روانی آزار درگیر باشد، برای کاستن از فشار روانی خودتان در چنین شرایطی، بهتر است تجربه آزاردیدگی فرزندتان را با دوست و آشنا درمیان نگذارید. حفظ حریم شخصی فرزندتان اهمیت زیادی دارد، بنابراین برای گذر از این روزهای سخت، موضوع را با یک درمانگر ماهر درمیان بگذارید. در موارد اینچنینی بنا به تشخیص روانشناس ممکن است به جلسات گروهدرمانی ارجاع داده شوید. در این شرایط میتوانید احساس درکشدگی و همدردی را از کسانی دریافت کنید که بعدها هیچ مواجههای با آنها نخواهیدداشت. احساس آزردگی و کلافگی شما کاملا طبیعی است ولی مراقب باشید که درنتیجه این احساسات به فرزندتان برای مواجه شدن با موضوع یا فراموش کردنش فشار نیاورید؛ «ما کلی راجع به این موضوع حرف زدیم»، «سعی کن فراموشش کنی» و مانند اینها فرزندتان را وادار به سرکوب کردن احساساتش میکند و سرکوبی بهمعنای حذف تجربه ناخوشایند از ذهن نیست بلکه آن را به لایههای عمیقتری از روان پس میراند که باعث میشود بعدها دسترسی به آن و تلاش برای حلش بهمراتب دشوارتر شود.
تجربه اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) در بین کودکان و بزرگ سالان آزاردیده، رایج است؛ بازگشت به ماجرا و مرور آن، کابوس، اضطراب شدید و بروز افکار ناخوشایند از علایم PTSDاست که می تواند بعد از یک تأخیر چندهفتهای یا چندماهه شروع شود. صبوری شما و همراهی با فرزندتان در تمام مراحل درمان دارویی و روانشناختی به او کمک میکند مسیر بسیار دشوار پیش رویش را با آسیب کمتری طی کند.