دنیای قلم -مساله گشت ارشاد و نارضایتی گستردهای كه اینگونه برخوردها به وجود آورده است، بحث تازهای نیست، اما اینك یك بار دیگر با فاجعهای كه روز 22 شهریور رقم خورد، به سرخط خبرها آمده و غم ازدست دادن دختری جوان از دختران آرزومند سرزمینمان را بر دیگر غصهها سر بار كرده است. دختری از دختران ما؛ همانها كه سردار شهید سلیمانی دربارهشان گفت اینها همه دختران ما هستند. یك پدر خوب با دخترش چگونه رفتار میكند؟ اینچنین؟ در اربعین حسینی و اینك كه عزادار هستیم و در خشم و بهت فرو رفتهایم، لازم دیدم چند واقعه را در اپیزودهایی از مقاطع زمانی دهههای اخیر بیان كنم. باشد تا سهم خود را در قبال تاریخ كشورم و آرمانهایی مغفول انقلاب اسلامی بیان كنم.
سالهای منتهی به انقلاب اسلامی و مبارزات علیه استبداد شاهنشاهی، زنان در كنار مردان در همه مراحل مبارزه شركت داشتند. به شخصه در دانشگاه شاهد بودم كه دختران بیحجاب در كنار دختران محجبه با طیف وسیعی از اعتقادات زیر پرچم ظلمستیزی امام خمینی جمع شده بودند؛ حقیقتی كه اكنون هم در تصاویر راهپیماییها و تظاهرات پیش از انقلاب ثبت است. آن روزها و تا مدت كوتاهی بعد از پیروزی انقلاب هیچ فشار و اصراری بر تغییر این رویه نبود، اگرچه شاید به طور پنهان از سوی آنان كه در جریان مبارزات سال 57 هم از امام خواستند كه زنان را از شركت در تظاهرات منع كنند و امام قبول نكردند، دنبال میشده!
البته كه جنگ تحمیلی به اراده صدام جنایتكار و پشتیبانی قدرتهای بزرگ در ایجاد فضای رادیكال در كشور بسیار موثر بود، با این حال وقتی تعدادی از رزمندگان طی تجمعی در خیابان ولیعصر علیه بیحجابی رفتارهای تندی نشان دادند، امام خمینی در توقف رفتارها حكم و دستور رسیدگی دادند. بعد هم هر چه گروهی تلاش و وساطت كردند تا جلوی احكام آنها گرفته شود، امام با قاطعیت ممانعت كردند.
در همان سالهای دهه 60، تلاشی جهت دیواركشی و ایجاد محدودیت برای خانمها در دانشگاهها صورت گرفت كه باز امام خمینی بلافاصله و با صراحت دستور تخریب دیوار و عدم ممانعت حضور خانمها كنار آقایان در دانشگاهها را صادر كردند.
سال 1374 به عنوان نماینده سازمانهای غیردولتی در اجلاس حقوق بشر در ژنو با موضوع خشونت علیه زنان شركت و صحبت كردم. از آنجا كه هیچ سندی از خشونتهای اجتماعی نداشتم، آن رفتارها را با قید «مطلقا» در ایران خشونت نداریم تكذیب كردم. اما بعد... هفته بعد از اجلاس ایام عید قربان بود و من همراه خانواده با تعدادی از ایتام تحت سرپرستی مادر به پارك چیتگر رفته بودم. آنجا بود كه با كمال تاسف ضرب و شتم دخترانی به جرم دوچرخهسواری را دیدم. حتی همسرم كه برای وساطت و ممانعت از آسیب به دختران وارد دعوا شد مورد ضرب و شتم شدید عناصر خودسری قرار گرفت كه آن سالها آزادانه فعالیت میكردند؛ آنهم بسیار خشن كه موضوع را همان وقت به مسوولان اطلاع دادم. این ماجرا را بهطور مفصل در كتابم به نام «خوشههای شهریور» كه سال 88 توسط انتشارات روزنامه اطلاعات به چاپ رسید، شرح دادهام.
سال 1375 دبیر اجرایی كنفرانس بینالمللی نقش زنان در خانواده بودم كه در تهران برگزار شد. این كنفرانس با حمایت مرحوم خانم شهلا حبیبی مشاور امور زنان مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی و همكاری سازمانهای غیردولتی زنان برگزار شد. سخنران مراسم افتتاحیه خانم دكتر زهرا مصطفوی بود كه در سخنرانی خود به برخوردها با زنان و دختران بر سر مساله حجاب اعتراض كردند و گفتند اگر این برخوردها با آقایان صورت میگرفت مشكل كمتری داشتیم. البته آن زمان گشت ارشاد نبود، چراكه این گشت در دوره ریاستجمهوری آقای احمدینژاد بهطور كامل شكل گرفت، ولی به هر حال بعد از این سخنرانی، برخی افراد به من به عنوان دبیر اجرایی كنفرانس تذكر دادند كه چرا دختر امام جسورانه از زنان دفاع كرد!
سال 1376 گاهی توفیق حضور در جلسات مرحوم آقای دولابی داشتم. یك بار ایشان تعریف كرد: «چند نفری به عنوان آمران به معروف اینجا آمدند و گفتند چرا تذكرات ما تاثیر ندارد و نتیجه نمیگیریم؟ پرسیدم: روش شما چگونه است؟ مثلا اول سلام میكنید؟ گفتند: نه، اینها آدمهایی نیستند كه بخواهید سلام و احترام كنیم. گفتم: مشكل شما همین است كه اصلا طرف خود را همتای خود نمیبینید، پس موفق نمیشوید. بروید اول اخلاق و رفتارتان را درست كنید.» (نقل به مضمون)
برخوردهای مورد بحث در دوران ریاستجمهوری آقای احمدینژاد دوباره شدت گرفت. سال 1387 به عنوان نماینده مردم تهران در شورای شهر تهران طی یك نطق پیش از دستور درباره خشونت گشت ارشاد و آسیبی كه به روح و روان مردم و زنان و دختران ما وارد میكند صحبت و اعتراض كردم. بلافاصله هم مورد مواخذه و برخوردهای طیف حاكم آن دوران در داخل شورای شهر قرار گرفتم. البته كه كوتاه نیامدم و در هر فرصتی تكرار كردم. بالاخره با حربه ردصلاحیت از ورود به شورای چهارم جلوگیری شد ولی من حتی در هیات دولت یازدهم هم كه مسوولیت محیطزیست را داشتم، اشكالات این طرح را مطرح كردم.
در دولت دوازدهم به خاطر آنكه معاون رییسجمهور در امور زنان و خانواده عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی است، شاهد بودم كه مشخصا طیف منتسب به خانم كبری خزعلی و خانم زهرا آیتاللهی از طریق شورای فرهنگی اجتماعی زنان این موضوع را دنبال میكردند، آییننامه انضباطی به شورای عالی انقلاب فرهنگی آمد كه تاكید بر سختگیریها داشت و از سوی آن طیف حمایت میشد. آنجا نیز اعتراض و سوال كردم كه چرا بر این رویكرد نادرست و تجربه ناموفقی كه 4 دهه است در این زمینه داریم پافشاری میكنید، این نه به صلاح كشور است، نه به صلاح انقلاب و نه ارزشها را تعمیق میدهد، بلكه این برخوردهای تحقیرآمیز از دلایل ابراز تمایل دختران به مهاجرت است. اما به جای گوش شنوا شاهد اتهامزنی از سوی طیف خانم كبری خزعلی بودم كه با اتهام اجرای سند 2030 آدرس غلط میدادند تا پافشاریهایشان بر رفتارهایی مانند گشت ارشاد پنهان بماند.
گزارشهای پژوهشی سالهای اخیر درباره روند وضعیت حجاب نشان از آثار نامطلوب سیاستهای سلبی داشت، بنابراین پیشنهاد ایجابی رفع اجبار حجاب در مدارس دخترانه (مانند مدارس دكتر حداد عادل) را مطرح كردیم كه به صورت كارشناسی به دستگاههای مربوطه ارایه شد، ولی متاسفانه آن هم با مخالفت طیف تنگنظر مواجه شد، حتی شورای شهر براساس این پیشنهاد و پیگیریها بودجهای را برای اصلاح وضعیت اشراف بر مدارس دخترانه تهران تصویب كرد.
اگرچه گشت ارشاد زیرنظر مستقیم دولت نبود، ولی به دلیل عدم همراهی دولت یازدهم و دوازدهم با سیاستهای جبری و سختگیرانه و بهرغم اصرار افراطیون، تا حدودی از فشارها در آن دولت كاسته شد. این اپیزودها هر یك سرنخی از سیر تكوین رویكردهای خشن و دستوری در مورد حجاب است. هر چه پیش رفتند البته ناكارآمدی شیوههایی را كه جز ایجاد ترس و تحقیر و نفرت فایدهای ندارد، بیشتر دیدهاند. پس میگویند دوره آموزشی و توجیهی داریم. در حالی كه آموزش با جبر و ترس و ارعاب سازگاری ندارد و هرگز موثر نخواهد بود. اگر بخواهیم فرهنگی را اصلاح كنیم و آموزشی را ارایه دهیم، اول باید از خودمان شروع كنیم. چگونه؟ باید متخلق به اخلاق اسلامی باشیم و از تضادها و تناقضها دوری جوییم. متاسفانه جریانی كه امروز مدعی این ارزشهاست، خود بیشترین نقش را در تخریب و تهمت و ایجاد و القای بدبینی در جامعه دارد و چون اكنون در قدرت كامل قرار گرفته محك میخورد و تناقضها رو میشود. امر به معروف و نهی از منكر شرایطی دارد كه اگر محقق نشود، این دستور اجتماعی موثر نیز موفق نمیشود، بهعلاوه اینكه مهمترین بخش امر به معروف و نهی از منكر جهت آن از سوی مردم به مسوولان است. پس امروز به عنوان یك شهروند و آحادی از مردم به مسوولان میگویم كه دست از این روشها و شیوهها بردارند و به اخلاق توام با احترام به انسان كه میراث پیامبر اكرم(ص) است، بازگردند.
معصومه ابتكار