کد خبر : 266270 تاریخ : ۱۴۰۱ يکشنبه ۶ شهريور - 20:43
آیا حیوانات مانند انسان رنج می کشد رنجی که حیوانات تحمل می کنند مانند رنج انسان است؟ اینجا را بخوانید

دنیای قلم -فرض کنید که وارد خانه می‌شوید و می‌بیند که پارچه مبل‌های خانه پاره شده است و کابینت خوراکی به غارت رفته و ظرف خالی غذای سگ روی تخت خواب تان رها شده است. شما متوجه می‌شوید سگ تان با دقت نگاهی از روی تقصیر به شما می‌کند به این دلیل که می‌داند کار اشتباهی کرده است. این یک مثال کامل از انسان انگاری (anthropomorphism) است. لغتنامه‌ها این کلمه را این طور معنی می‌کنند: "نسبت دادن اَشکال یا ویژگی‌های انسانی به موجودی که انسان نیست."

اغلب افرادی که از یک سگ نگهداری می‌کنند از این موضوع به خوبی باخبرند و هر تغییر کوچکی در صورت سگ را به سرعت شناسایی و نامگذاری می‌کنند. اما واقعا اگر ما از واژه مقصر استفاده نکنیم، چطور می‌توانیم "آن نگاه" را توصیف کنیم؟


برخی از تربیت کنندگان سگ چنین ادعایی در مورد "نگاه از روی تقصیر" سگ را رد می‌کنند آن را هیچ چیزی جز یک رفتار شرطی نمی‌دانند. سگ فقط به این خاطر این طور نگاه می‌کند که به خاطر می‌آورد دفعه قبل که شما به خانه برگشتید و با چنین صحنه‌ای مواجه شدید چه عکس العمل شدیدی نشان دادید. سگ از روی تقصیر به شما نگاه نمی‌کند بلکه می‌داند که عکس العمل شما شدید و همراه با تنبیه خواهد بود و به همین خاطر چنین نگاهی در چهره اش شکل می‌گیرد.


فعالین حقوق حیوانات معتقدند هنگامی که ما ادعا می‌کنیم حیوانات احساسات را درک می‌کنند دچار [خطای]انسان انگاری نمی‌شویم. این [اتهام]یک راه ساده برای افرادی است که می‌خواهند از رنج حیوانات سود ببرند و رفتار شرورانه خود را انکار کنند.


اشکالی ندارد که بگوییم حیوانات نفس می‌کشند، هیچ کس ما را به انسان انگاری متهم نمی‌کند چرا که هیچ کس شک ندارد که حیوانات نفس می‌کشند. اما اگر بگوییم که حیوانات خوشحال، ناراحت، افسرده، غمگین، عزادار یا ترسیده اند، نظر ما را به دلیل انسان انگاری رد می‌کنند. کسانی که می‌خواهند از حیوانات بهره برداری کنند، برای رد این ادعا که حیوانات هیجان زده می‌شوند، رفتار حیوانات را تفسیر عقلانی می‌کنند.

 

انسان انگاری در برابر شخصیت بخشی (Personification)

شخصیت بخشی دادن ویژگی شبه انسانی به اشیاء بی جان است، در حالی که انسان انگاری معمولا برای حیوانات یا خدایان بکار می‌رود.

مهمتر اینکه شخصیت بخشی یک شیوه ادبی ارزشمند است، با دلالت‌های ضمنی مثبت. انسان انگاری دلالت‌های ضمنی منفی دارد معمولا برای توصیف یک دیدگاه غلط در مورد جهان بکار می‌رود، باید به این سوال پاسخ داد که "چرا دست به انسان انگاری می‌زنیم؟ " به عبارت دیگر، چرا اشکالی ندارد که سیلویا پلاث [در یک نمایش]برای آب و آینه صدایی در نظر بگیرد و به اشیاء بی جان ویژگی‌های شبه انسانی بدهد تا مخاطبان خود را سرگرم کند، اما درست نیست که فعالان حقوق حیوانات بگویند که سگ در آزمایشگاه برای تغییر شیوه رفتار رنج می‌کشد؟

آیا فعالان حقوق حیوانات دچار انسان انگاری هستند؟

وقتی که یک فعال حقوق حیوانات می‌گوید که یک فیل هنگام ضربه زدن با سیخک رنج می‌کشد و احساس درد می‌کند؛ یا یک موش از کور شدن با اسپری مو رنج می‌کشد، و جوجه‌ها وقتی روی سطح برق دار باطری قفس می‌روند پایشان زخم می‌شود و درد می‌کشند، دچار انسان انگاری نمی‌شود. از آنجایی که این حیوانات یک سیستم عصبی مرکزی بسیار شبیه به ما دارند، این نتیجه گیری که گیرنده‌های درد آن‌ها نیز بسیار شبیه به ما است، چندان بیراه نیست.


تجربه حیوانات ممکن است دقیقا همان تجربه انسانی نباشند، اما افکار یا احساسات این همان (مشابه) لازمه ملاحضات اخلاقی نیست. علاوه بر این احساسات همه انسان‌ها به یک نحو نیست- برخی احساسی، برخی بی احساس، یا بیش از اندازه احساساتی هستند- با این حال همه آن‌ها از حقوق بشر بنیادی مشابه‌ای برخوردار هستند.

اتهام انسان انگاری

فعالان حقوق حیوانات هنگامی که درباره رنج حیوانات یا احساس آنها، ولو اینکه از طریق مطالعات و مشاهدات باشد و زیست شناسان تایید کرده باشند که حیوانات می‌توانند احساسات را درک کنند، متهم به انسان انگاری می‌شوند.


National Geographic مقاله‌ای را با عنوان "به چشمان این دلفین نگاه کن و بگو که غمی نیست! " نوشت. مادالنا بیآرزی برای "اخبار اقیانوس" انجمن محافظ اقیانوس منتشر کرد. بیآرزی در آن مقاله از تجربه اش در روز نهم ژوئن سال ۲۰۱۶ در حالی که بر روی قایق تحقیقاتی با یک تیم از دانش جویان زیست شناسی دریایی از دانشگاه تگزاس مشغول کار بود نوشت. رهبر تیم دکتر برند ورسینگ بود، متخصص سرشناس و مدیر گروه زیست شناسی دریایی دانشگاه تگزاس.

این تیم در حال مطالعه یک دلفین بودند که تمام شب را در کنار یک دلفین مرده گذرانده بود که احتمالا همزاد او بود. دلفین در حال چرخیدن به دور جسد بود، بالا و پایین می‌رفت و از این سو به آن سو حرکت می‌کرد، به وضوح اندوهگین بود. دکتر ورسینگ اشاره کرد که " برای موجود دریایی مثل دلفین چنین حرکاتی واقعا غیر معمول است (که با یک دلفین مرده تنها باشد، از گروه خود دور بماند) ... چرا که آن‌ها از تنهایی می‌ترسند ... آن‌ها واقعا مخلوقات تنهایی نیستند و این حیوان به وضوح در حال رنج است. " اعضاء تیم صحنه را با اندوه بسیاری توصیف می‌کردند که مشخص بود که دلفین می‌دانست که دوستش مرده است و، اما نمی‌خواهد این حقیقت را بپذیرد.


نمی‌توان به راحتی نظر دکتر ورسینگ را به عنوان فعال احساساتی حقوق حیوانات رد کرد و گفت که از روی ناآگاهی نسبت به حیوانات دچار انسان انگاری شده است. گزارش به روشنی توصیف می‌کند که دلفین در حال عزاداری بوده ... دقیقا همانند انسان.


اگرچه این دلفین خاص در حال شب زنده داری برای یک حیوان مرده بود، حیوانات بسیاری مشاهده شده اند که به همنوعان خود در مواقع نیاز کمک می‌کنند، رفتاری که دانشمندان آن را تیمارداری (epimeletic) می‌نامند. اگر آن‌ها نمی‌توانند از همنوعان خود مراقبت کنند، چرا این کار را می‌کنند؟


فعالان حقوق حیوانات به افرادی که به حیوانات صدمه می‌زنند اخطار می‌دهند و هنگامی که به دنبال عدالت و تغییرات اجتماعی هستند، استفاده‌شان از انسان انگاری موجه است. تغییر می‌تواند ترسناک و سخت باشد، به نحوی که مردم آگاهانه یا ناخودآگاهانه به دنبال راهی برای مقاومت در برابر تغییر باشند. انکار این واقعیت که حیوانات رنج می‌کشند و احساس دارند می‌تواند کار را برای افرادی که می‌خواهند به استثمار حیوانات بدون نگرانی درباره ملاحظات اخلاقی ادامه بدهند آسان می‌کند. یکی از راه‌های انکار این حقیقت این است که آن را "انسان انگاری" بنامند علیرغم اینکه این واقعیت نتیجه مستقیم شواهد علمی است.


ممکن است کسانی واقعا معتقد باشند که حیوانات قادر به رنج بردن یا داشتن احساس نیستند همانطور که رنه دکارت فیلسوف و ریاضی دان فرانسوی چنین اعتقادی داشت، اما خود دکارت حیوانات را تشریح می‌کرد برای انکار این واقعیت دلیل ارائه می‌کرد. اطلاعات علمی معاصر با دیدگاه قرن هفدهمی دکارت اختلاف زیادی دارد. زیست شناسی و تحقیق در مورد احساسات حیوانات از زمان دکارت تا کنون راه زیادی را طی کرده است و همچنان رشد بیشتری خواهد کرد و ما درباره حیواناتی که با ما در این سیاره شریک هستند چیز‌های بیشتری یاد خواهیم گرفت.

منبع: فرادید